نویسنده: زهرا مرادی
اعتقاد به «فدا» ریشهای در آموزههای مسیح یا انبیای عهد عتیق نداشت و یکباره پولس که نه مسیح را دیده بود و نه شاگردیِ حواریون را کرده بود به چنین آموزهای پر و بال داد.[1]
برخی از منتقدانِ آموزهی فدا معتقدند که اعتقاد به ظهور فردی منجی که گناه انسانها را به دوش میکشد و یا حتی در این راه کشته میشود، از ادیان غیر ابراهیمی به مسیحیت وارد شده است.[2] به عنوان نمونه در اسطورههای بودایی، از بودا به عنوان شخصیتی که آمده تا گناهان مردم را به دوش بکشد، یاد شده است.[3] همچنین میترا پرستان نیز چنین اعتقادی را دربارهی میترا مطرح کردهاند. در باور آنها میترا برای نجات بشریت از گناهانش کشته شده و به خاک سپرده شده است.[4]
بسیاری معتقدند چون پولس در صدد جذب بت پرستان به مسیحیت بوده، «فدا» شدن عیسی مسیح را مطرح کرده تا برای آنها که با چنین باوری غریبه نبودند، جذابیت بیشتری ایجاد شود. پولس، خود به این نکته اقرار میکند که برای اینکه مخاطبان به حرفهایش گوش دهند و به مسیح ایمان آورند،[5] با هر طایفهای مانند خودشان برخورد میکرد. یعنی وقتی با یهودیان بود، مانند یهودیان رفتار میکرد؛ زمانی که با غیر یهودیانی که پیرو آداب و رسوم یهود بودند، صحبت میکرد، مطابق میل ایشان بود؛ و آن هنگام که با بی دینان و بت پرستان بود، مانند آنها میگشت! [6]
از طرفی، در آن روزگار، رومیانِ بت پرست، به شدت طرفدار عقاید اسرارآمیز و رمزی یونانی بودند. مثلاً در شهر طرسوس، زادگاه پولس، همانند بیشتر شهرهای یونان، كسانی وجود داشتند كه پیرو ادیان رمزی مانند «اورفئوسی» بودند. پیروان این مذاهب، معتقد بودند: خدایی كه میپرستند به خاطر آنان مرده، سپس از قبر برخاسته و اگر با ایمانِ محكم و مطابق رسوم صحیح، او را بخوانند، آنان را از «هادس» نجات میدهد و در نعمت زندگانیِ جاوید و سرشار از سعادت سهیم میگرداند.[7]
غیر یهودیان انطاکیه و سایر شهرهایی که پولس در آنجا به تبلیغ مسیحیت میپرداخت، هرگز عیسی را در طول زندگانی اش نشناخته بودند. پولس از این ماجرا بهره برد و عیسی را متناسب با باورهای آن اقوام، همچون خدایان منجی معرفی کرد. خدایانی مانند اوزیروس که مرد تا زنده شود و حیات جاودانی را به بشر عطا کند.
بدین ترتیب، پولس به اندیشههای شرک آلود، جامهی مسیحیت پوشاند[8] تا مقبولیت مسیحیت را نزد مشرکان ارتقا دهد.
به هر حال، امروزه گذشته از چالش های مربوط به نحوهی تبیین «فدا»، تردیدهایی جدی از سوی برخی مسیحیان روشنفکر در خصوص ریشهی این آموزه مطرح است.
این آموزه بعدها توسط کلیسا پر و بال گرفت و دچار تغییراتی شد که علاقمندان میتوانند در بخش «فدا و کلیسا» این موضوع را دنبال نمایند.
[1]- در کتاب اشعیای نبی اشاراتی به ظهور شخصیتی که گناهان مردم را به دوش خواهد کشید، شده (او جانش را قربانی کرد تا آمرزش گناهان به ارمغان آورد: کتاب مقدس تفسیری، اشعیا، باب 53، بند 10) و در انجیل متی نیز از زبان عیسی چنین آمده: «خون من ریخته میشود تا گناهان بسیاری بخشیده شود» (کتاب مقدس تفسیری، انجیل متی، باب 26، بند 28). مسیحیان این فرازها را تاییداتی از کتاب مقدس بر آموزهی فدا میدانند. اما همان طور که ذیل چالش شماره 1 توضیح داده شده، آموزهی فدا بر پایهی اعتقاد به «سرایت گناه نخستین» بنا گردیده اما به جز نوشتههای پولس در هیچ جایی از کتاب مقدس به چنین اعتقادی اشاره نشده است. در دو بند مذکور (اشعیا، 53: 10 و انجیل متی، 26: 28) نیز دربارهی گناه نخستین و اینکه عیسی در راه بخشش گناهی که آدم به بشریت منتقل نموده، فدا شده، سخنی به میان نیامده است.
[2]- دورانت، ویل؛ تاریخ تمدن، ترجمه ابوطالب صارمی و دیگران، شركت انتشارات علمی و فرهنگی، 1378 ش. ج 3، ص 689 – 705.
[3]- هیوم، رابرت ارنست؛ ادیان زندهی جهان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378ش. ص116 – 118.
[4] شلبی، الدکتور أحمد؛ مقارنة الأدیان(2)، مکتبة النهضة المصریة، 1998م، ص 181.
[5]- «... مانند خودشان رفتار میکنم تا به این ترتیب مایل شوند به پیام انجیل گوش فرا دهند و به مسیح ایمان آورند ... همرنگ آنان میشوم تا بتوانم بسوی مسیح هدایتشان کنم»: کتاب مقدس تفسیری، اول قرنتیان، باب 9، بند 20 و 21.
[6]- «و یهود را چون یهود گشتم تا یهود را سود برم و اهل شریعت را مثل اهل شریعت تا اهل شریعت را سود برم و بی شریعتان را چون بی شریعتان شدم هرچند نزد خدا بی شریعت نیستم بلکه شریعت مسیح در من است تا بی شریعتان را سود برم»: کتاب مقدس، اول قرنتیان، باب 9، بند 20 و 21.
البته در کتاب مقدس تفسیری، این جملات به گونهای نوشته شده که این طرز رفتار پولس مقبول تر به نظر برسد. به نگارش کتاب مقدس تفسیری توجه فرمایید: «وقتی با یهودیان هستم، مانند خودشان رفتار میکنم تا به این ترتیب مایل شوند به پیام انجیل گوش فرا دهند و به مسیح ایمان آورند. وقتی با غیر یهودیانی هستم که پیرو آداب یهودند، با اینکه با طرز فکرشان موافق نیستم، اما مخالفت خود را ابراز نمیکنم، زیرا هدفم کمک به ایشان است. وقتی با بت پرستان هستم، مانند ایشان میشوم، البته نه در همه مسایل، زیرا بعنوان یک مسیحی باید مطیع احکام خدا باشم و آنچه را درست است، انجام دهم. بنابراین، همرنگ آنان میشوم تا بتوانم بسوی مسیح هدایتشان کنم»: کتاب مقدس تفسیری، اول قرنتیان، باب 9، بند 20 و 21.
[7]- دورانت، ویل؛ تاریخ تمدن؛ قیصر و مسیح، ج3، ترجمه حمید عنایت و دیگران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1370ش. ص 680.
[8]- همان، ص 689 و 696.