موسس عرفان حلقه، شخصی به نام محمد علی طاهری متولد 1335 است. اواسط دههی هفتاد شمسی ادعای فرادرمانی کرد. بعد از مدتی مجوز یکسالهی یک موسسه را گرفت و شروع به برگزاری دورههای متعدد نمود. پس از یکسال مجوزش تمدید نشد اما او به صورت غیر قانونی به فعالیتش ادامه داد.
مروّجان عرفان حلقه ادعا میکنند آموزههایشان مربوط به ایران باستان بوده که به فراموشی سپرده شده است. در این فرقه ادعا می شود گروندگان به این فرقه میآموزند چگونه با حلقههای شبکه شعور کیهانی اتصال برقرار کنند. از منظر عرفان حلقه، جهان مادی از شعور آفریده شده و چنانچه شعور کیهانی را درک کنیم، متوجه میشویم این شعور، خالقی دارد. در واقع، جایگاه خدا در عرفان حلقه تا همین اندازه است؛ بعد مخاطب سرگرم حلقه و اتصالات و ... میشود و به تدریج از خدا و اعمال عبادی خود غافل میشود و حتی به فراگیر گفته میشود تا چند ترم نباید مثلا نماز بخواند؛ چراکه سبب جذب موجودات غیر اُرگانیک به سمت خود میشود. منظور از موجودات غیر اُرگانیک در واقع اجنه هستند.
اساسا در برقراری ارتباط و بهرهمندی از شعور کیهانی تفاوتی ندارد دین و مذهبت چه باشد یا حتی به خدای یگانه ایمان داشته باشی یا نه، انسان خوبی باشی یا بد، پاک باشی یا ناپاک ... هرچه باشی میتوانی به شعور کیهانی متصل شوی.
اما از آنجا که در حال حاضر اکثر ایرانیان مسلمان هستند و علاقهی ویژهای به پیامبر و اهل بیت دارند، موسس فرقه صراحتا نمیگوید قرآن و حضرت رسول را قبول ندارد. بلکه یک جاهایی حتی برای اثبات مدعای خود به تفسیر آیات قرآن بر اساس سلیقهی شخصی دست زده که البته تنها و تنها برای این بوده که به مخاطب القا کند حتی اسلام هم نظر او را تایید میکند.
در این فرقه با گفتن این مطلب که اتصال، هیچ واسطهای نیاز ندارد، زیربنای توسل را خراب میکنند و مخاطب را کم کم به اینجا میرسانند که: توسل به معصومین و زیارت حرمهای مقدس و دعاهای مربوط، مورد نفی و نكوهش است؛ زیارت، مكانپرستی و توسل، شخصپرستی، روحپرستی و مردهپرستی است؛ حتی تكریم قرآن، كتابپرستی است و هرگز نباید برای شفای بیماران یا آمرزش مردگان قرآن خوانده شود.
طاهری در کتابش حتی یک بار از پیامبر خاتم یاد نمیکند و تمام سعیاش بر این است که بگوید بدون نیاز به دین و شریعت میتوان مستقیم با خدا ارتباط گرفت و عارف شد. به همین جهت است که از نگاه وی اساسا نوع دین مهم نیست؛ چرا که عرفان حلقه با دین شخصی افراد کاری ندارد.
عموما افراد با این سه انگیزه وارد فرقه میشوند:
1. درمان
2. ترک اعتیاد
3. خداشناسی و عرفان
در نظر طرفداران این فرقه، اتصال با شبکهی شعور کیهانی به این دلیل مهم تلقی میشود که میتواند دستهای از نیروهای غیرعادی را جهت درمان دیگران استخدام کند؛ نه از این جهت که محصولِ ارتباط با این شبکه، تربیت انسان الهی و تعالی اخلاقیِ انسان باشد.
در عرفان حلقه، نه پیش شرط استفاده از این شبکه، تقوی و پرهیزگاری است و نه نتیجهی اتصال افراد با این شبکه، تحصیل فضایل اخلاقی است؛ چرا که در فرایند درمان، اتصال گیرنده به تهذیب نفس دعوت نمیشود و اساسا نقص و کمبودی با نامِ رذیلت اخلاقی در روح و روان تصویر نمیشود که انسان برای رفع عیب، دنبال دستورالعمل و برنامهای برای تهذیب نفس باشد. اصولا نه درمانگر و نه درمانشونده هیچ کدام با این قصد و هدف پا در این مسیر ننهادهاند. البته هرچند در ابتدا شعار کمالگرایی در عرفان حلقه مطرح میشود، اما در ادامه، انرژی روحی افراد، برای اتصال و درمانگری صرف میشود و پیمودن مسیر کمال و تعالی، کسب فضایل اخلاقی و کنارگذاشتن خصایص منفی نادیده گرفته میشود.
در عرفان حلقه ادعا میشود علت امراض جسمی و روانی، نیروهای نامرئی به نام موجودات غیرارگانیک است که در کالبد انسانها نفوذ کردهاند. به همین دلیل به دیگران قول بیرون آوردن این موجودات داده میشود و با شعار «برونریزی» به عملیات درمان میپردازند. اما باید دید آنچه که به نام دفع نیروهای غیرارگانیک در جلسات و نشستهای درمانی حلقه اتفاق میافتد؛ چیست؟ آیا آن چه که تحت نام فرادرمانی و برونریزی در این جلسات صورت میپذیرد، درونریزی است یا برونریزی؟
وقتی که فرد به امید اتصال با شبکه شعور کیهانی مراحلی که به او گفته میشود را انجام میدهد، در واقع مقدمات ابتلا به قوای شیطانی و جنیانی که به فرمان شیطان هستند را در خود ایجاد میکند.
ابتلای انسان به قوای شیطانی و جنیان حتما ارادی است، اما لزوما آگاهانه نیست؛ یعنی قبل از ابتلاء، حتما اعمال و رفتارهایی از آدمی سرزده که به این قوا گرفتار شدهاند، اما ممکن است ندانند که چنین کارهایی به گرفتاری در دامِ چنین نیروهایی منجر میشود. به عبارتِ روشنتر مقدماتِ گرفتاری، همگی به دستِ آدمی رقم میخورد، اما لازم نیست که حتما فرد کارهایش را با همین هدف انجام بدهد. بماند که استمرارِ آن در اختیار آدمی نیست و برهم زدنِ قرار با نیروهایی که با دست خود آنها را دعوت کردهایم به صورتِ یکطرفه ممکن نیست و این احتمال وجود دارد که نیروهای مزبور، مزاحمتهایی را برای افرادی که ابتدا آنها را با آغوشِ باز تحویل گرفته بودند ایجاد کنند. از این رو باید گفت اینگونه نیست که افراد در تمامیِ مراحلِ تأثیر پذیری و آلودگی به این شبکه، علم و التفات داشته و با ارادهی پیشین به همهی مراحلِ آن تن دهند.
معمولا بعد از اولین ارتباطها رفته رفته حال فرد تغییر میکند. در برخی مواقع صداهای نامتعارف از گلویش خارج میشود یا اعمال غیر عادی انجام میدهد. گاهی در اطراف خود چیزهایی میبیند که دیگران نمیبینند، رفته رفته ترس و مشکلات روحی دیگر حال او را بد و بدتر میکند تا آنجا که حتی به مرز خودکشی میرسد. البته پیش از ارتباط به فرد گفته میشود که ممکن است با این حال مواجه شوی اما نگران نباش چراکه این برون ریزی موجودات اُرگانیکی است که بعد از اتصال به حلقه از وجودت بیرون میروند. به زبان دیگر اجنهای که در تو رخنه کرده بودند بیرون میآیند. غافل از اینکه این موضوع، برون ریزی نیست؛ بلکه درون ریزی است و انرژی درمانی یا فرادرمانی در واقع چیزی جز سراب درمانی نبوده است.
هر چند در کوتاه مدت در اثر تلقین و ایجاد ذهنیت و تصرف در هیجانات فرد، نوعی تسکین در درون فرد احساس میشود، اما بعد از گذشت مدتی، موجوداتی به زندگی این افراد وارد میشوند که منجر به اختلال روانی و درونی و از هم پاشیدگی سلامت روانی ایشان میگردد.
از طرف دیگر، به بهانهی حذف هرگونه واسطه و شیء خارجی همهی لایههای محافظتی که بسترِ ورود این نیروها را مسدود میکند (مثل انواع دعاها، حرزها، برنامههای روزانه عبادی)، از اطراف شخص پاکسازی میشود. او حتی از لفظ «بسم الله» استفاده نمیکند و همیشه میگوید «به نام بی نام او»
بدین ترتیب، فرد وارد وادی خطرناک و شیطانیای میشود که بیرون آمدن از آن کار سادهای نیست. بدبختی اینجاست که در این فضا دیگر نمیشود فرد را پای میز عقل و منطق کشید و او را از ادامهی راه منع کرد. چون او تحت القائات شیاطین جنی قرار گرفته و هرچه شما به او بگویید به نظرش بی ارزش است. تنها در مواردی آنها به فکر نجات خود از حلقه میافتند که به شدت از دست خود و کارهایشان به ستوه بیایند و حالشان به قدری بد شود که عطای عرفان حلقه را به لقایش ببخشند.
لازم به ذکر است طاهری سال 1390 دستگیر شد. اما شاگردانش کمپینهای حمایتی تشکیل دادند، به سازمان حقوق بشر نامه نوشتند و راهش را به صورت مخفیانه و زیرزمینی ادامه دادند.
از جمله مواردی که در عرفان حلقه مطرح است، به موارد زیر اشاره میگردد:
1. جواز عدم اعتقاد به هیچ دین و مکتبی و حتی به خدای یگانه[1]
2. قرآن، وحیانی نیست؛ بلکه نوشتهی ناقص و متناقض حضرت محمد است[2]
3. نماز، بدون گذراندن پیش نیازهایی که تا 8 ترم طول میکشد، باعث حمله موجودات غیر اُرگانیک است[3]
4. زیارت قبور ائمه، شرک است[4]
5. نهی از حضور در بهشت زهرا و قبرستانها به دلیل ریسک بالای جذب کالبدهای ذهنی مردگان[5]
6. نهی از خواندن زیاد قرآن، خصوصا آیت الکرسی به دلیل اینکه فرد را مستعد جذب میکند[6]
7. پاکسازی از دعاها، حرزها، آیات قرآن، ... به جهت درمان[7]
8. تمسخر رجعت[8]
9. تقدیس شیطان به عنوان ملک مقرب و موحد[9]
10. اجتناب از گفتن بسم الله (آنها به جای بر زبان آوردن نام خدا میگویند: به نام بی نام او)[10]
[1]- عرفان کیهانی، محمد علی طاهری، ص 15 و 71.
[2]- طاهری معتقد است قرآن نوشتهی رسول اکرم است و دارای تناقضات متعددی است. او بارها در بیاناتش اشاره کرده که قرآن تناقض دارد و ما وظیفه داریم این تناقضات را به مردم بگوییم.
[3]- در فرقهی عرفان حلقه، افراد به بهانهی عدم کیفیت در نماز و عبادات، به ترک نماز و سایر عبادات تشویق میشوند. قطعاً کسی با کیفیت یافتن نماز مشکلی ندارد ولی روشی که عرفان حلقه در این باره پیشنهاد میدهد غیر دینی و غیر عقلانی است.
[4]- طاهری زیارت قبور ائمه و رفتن به قبرستانها را مرده پرستی میداند و توسل به اهل بیت را هم استعان از غیر خدا میخواند.
[5]- طاهری شاگردانش را از رفتن به قبرستانها منع میکند و میگوید در قبرستانها ارواح اموات و کالبدهای ذهنی فراوانی وجود دارد که ممکن است شما آنها را جذب کنید.
[6]- طاهری توجه به قرآن و قرائت مستمر آن را کتاب پرستی میداند.
[7]- طاهری تمام روایاتی که دربارهی تاثیر اذکار، دعاها، تلاوت آیات قرآن برای مصون ماندن از گرفتاری یا بلاها بیان شده، بی هیچ مدرک محکمه پسندی رد میکند و در پاسخ شاگردانش که سند این ادعا را طلب میکنند، میگوید «این جزو شهودات من است»! وی مدعی میشود استفاده از این حرزها و عبارات برای شفای بیماری یا مصون ماندن از بلایا، شرک محسوب میشود؛ چون از کسی غیر از خدا طلب عافیت میکند. در حالی که هر خردمندی اقرار میکند خدای حکیم خواص و آثار را در اسبابی قرار داده تا به واسطهی آن اسباب خیری به بندگانش برسد. به عنوان مثال در عسل، خاصیت شفا دهندگی قرار داده و خود نیز در قرآن به آن اشاره فرموده. آیا اگر کسی برای درمان مرضش عسل بخورد، به معنای شرک به خدا و استمداد از غیر اوست؟
[8]- طاهری در سخنرانی خود موضوع رجعت بزرگانی همچون عیسی مسیح را مسخره میکند و میگوید چرا باید بزرگانی مثل مسیح دوباره به زمین برگردند و مگر زمین چه امتیازی دارد که آنها بخواهند بیایند؟ آن زمان اسب سوار میشدهاند و الان باید بیایند رانندگی یاد بگیرند! صدای این بخش از سخنرانی او را میتوانید در آدرس زیر گوش کنید:
http://s1.picofile.com/file/7107261826/zohoor1_taheri.mp3.html
[9]- طاهری بر خلاف آنچه در قرآن و روایات آمده، شیطان را به عنوان موحد حقیقی معرفی میکند (شبیه اعتقادات برخی فرقههای شیطان پرستی) و میگوید: "خداوند به ابلیس ماموریت داد که به فرمان سجده بر آدم اعتنا نکند و او نیز این ماموریت را پذیرفت و بر خلاف ملائکی که بر آدم سجده کردند ... از فرمان سجده، سرپیچی کرد و به اذن خداوند تا پایان سیر او در جهان دو قطبی، به سجده در برابر وی در نخواهد آمد. یعنی تا مقطع معلومی بر سر نقش خود پابرجا خواهد بود ... پس تبعیت نکردن از فرمان سجده در ظاهر، نافرمانی است ... اما در عین حال، فرمانبرداری است. چون خداوند آنرا از پیش تعیین کرده است. خداوند با امر به این که ابلیس جز بر او سجده نکند، نقش موحدی را به او میدهد که برای انجام مأموریت خود از جهان تک قطبی (بارگاه الهی) رانده میشود": سایت عرفان حلقه نوشته شده در یکشنبه یازدهم اردیبهشت 1390.
همچنین در این فرقه، شیطان به عنوان «ملک» (فرشته) معرفی میشود؛ حال آنکه به تصریح قرآن، شیطان از جنّیان و از جنس آتش خلق شده و فقط در صف فرشتگان حضور داشته است.
[10]- اکثر سخنرانیها و نوشتجات طاهری با همین عبارت «به نام بی نام او» شروع میشود. او یک شعر هم با همین مدخل سروده: به نام بی نام او بیا تا شروع کنیم؛ در امتداد شب بنشینیم و طلوع کنیم ...