نویسنده: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
عیسی مسیح درباره مأموریت خود چنین میگوید:
گمان نکنید که من آمدهام تا تورات و نوشتههای پیامبران را منسوخ نمایم. نیامدهام تا منسوخ کنم، بلکه آمدهام تا به کمال برسانم. یقین بدانید که تا آسمان و زمین بر جای هستند، هیچ حرف و نقطهای از تورات از بین نخواهد رفت تا همه آن تحقق یابد. پس هرگاه کسی حتی کوچکترین احکام شریعت را بشکند و به دیگران چنین تعلیم دهد، در پادشاهی آسمانی، پستترین فرد محسوب خواهد شد. حال آنکه هر کس شریعت را رعایت کند و به دیگران نیز چنین تعلیم دهد، در پادشاهی آسمانی، بزرگ خوانده خواهد شد. (انجیل متی، 5: 17 ـ 19)
از جملات فوق برمیآید که عیسی مسیح نیامده تا شریعت موسی و تعالیم دیگر عهد عتیق را نسخ و باطل نماید؛ بلکه هدف او به کمال رساندن و محقق کردن آن تعالیم بود. تعالیمی که مدتها توسط احبار یهود تحریف شده و اجرا نمیشد. در نتیجه، ساختار اعتقادی و عملی تعالیم عیسی مسیح با تعالیم تورات و دیگر کتابهای عهد قدیم تفاوتی ندارد. اما از اناجیل برمیآید که نزاع تندی بین او و عالمان یهودی معاصرش در جریان بوده است. اصل نزاع آن حضرت بر سر این بود که چرا عالمان یهود، فقط به ظاهر دین چسبیده و روح و پیام اصلی دین را رها کردهاند. او در فقرهای از باب 23 از انجیل متی، که سراسر آن حمله به این عالمان است میگوید:
«وای بر شما ای ملایان و فریسیان ریاکار! شما از نعنا و شوید و زیره، ده یک میدهید، اما مهمترین احکام شریعت را که عدالت و رحمت و صداقت است، نادیده گرفتهاید. شما باید اینها را انجام دهید و در عین حال از انجام سایر احکام غفلت نکنید.» (انجیل متی، 23: 23)
از این فقره بهخوبی برمیآید که عیسی مسیح از این خشمگین بوده که چرا ظاهر دین گرفته شده و پیام اصلی دین ترک شده است.
وقتی عالمان یهود از او درباره مهمترین حکم شریعت میپرسند، پاسخ میدهد:
«خداوند، خدای خود را با تمام دل و تمام جان و تمام عقل خود دوست بدار. این اولین و بزرگترین حکم شریعت است. دومین حکمی که به همین اندازه مهم است، چنین است: همسایه خود را مانند خویش دوست بدار. دراین دو حکم تمامی تورات و نوشتههای انبیا خلاصه شده است.» (انجیل متی، 22: 38-40)
پایان زندگی زمینی
به گفته اناجیل، سران یهود از سخنان و اعمال عیسی ناخشنود بودند و به صورتهای مختلف برای نابودی او زمینهچینی میکردند. تا اینکه سرانجام او را با خیانت یکی از حواریان او به نام یهودای اسخریوطی دستگیر کرده، نزد کاهن اعظم یهود از او بازجویی کردند. سپس او را تحویل حاکم رومی منطقه دادند و به او فشار آوردند تا عیسی را اعدام نماید. حاکم رومی علیرغم میل خود حضرت عیسی را به صلیب کشید. این واقعه در روز جمعه رخ داد.
بعدازظهر همان روز جسد حضرت عیسی را به خاک سپرده، سنگ بزرگی بر قبر او نهادند. صبح یکشنبه که پیروان او بر سر قبر آمدند، سنگ به کناری افتاده بود و کفن عیسی خالی بود. آنگاه حضرت عیسی بر حواریان و دیگران ظاهر شد و به آنان خبر داد که خداوند بار دیگر او را زنده کرده و از قبر برخیزانده است. عیسی حدود پنجاه روز در میان حواریان بود و آنها گهگاه او را ملاقات میکردند تا اینکه سرانجام با این وعده که به زودی بازخواهد گشت، در جلو دیدگان حواریان به آسمان رفت.