نویسنده: زهرا مرادی
مسیحیت، در حدود 2000 سال پیش، در منطقهی فلسطین و در حوزهی امپراتوری روم به ظهور رسید. در آن زمان، امپراتوریِ روم از نظر مذهبی به دو بخش تقسیم میشد: یکی منطقهی فلسطین که ساکنان اصلی آن یهودیان (قوم بنی اسراییل) بودند و بخش دیگر، سایر مناطق امپراتوری که مردمش عموما پیرو آیین های شرک آلود یونانی – رومی بودند.
آورندهی این دین، پیامبر بزرگ خدا عیسی بن مریم علیهما السلام بود که برای هدایت و ارشاد بنی اسراییل برانگیخته شده بود. بنی اسراییلیان در ظاهر پیرو حضرت موسی بودند و خود را یهودی میدانستند؛ اما واقعیت این است که پس از حضرت موسی کم کم از دین خدا فاصله گرفته بودند و دین یهود و کتاب تورات را دچار آنچنان تحریفی کرده بودند که دیگر به سختی میشد ردّ و نشانی از کلام حقیقیِ خدا در آیین شان پیدا کرد. ماموریت حضرت عیسی این بود که همان دستورات و آیین حضرت موسی را که توسط بزرگان یهود دچار تحریف شده بود، به یاد مردم بیاورد و بنی اسراییل را به دین و راه درست فرا بخواند. (یعنی حوزهی تبلیغ و رسالت مسیح به بنی اسراییل محدود میشد. هرچند پس از عیسی علیه السلام بعضی مبلغان مسیحی بر خلاف دستور وی عمل کردند و به منظور افزایش اعتبار خود و همچنین قدرت مسیحیان شروع به عضوگیری از میان بت پرستان نمودند و مسیحیت را به نواحی دیگر نشر دادند.)
از آنجا که بنی اسراییلیان مردمی ایرادگیر بودند و به راحتی زیر بار حرف حق نمیرفتند، عیسی مسیح از بدو تولدش با معجزهها و نشانههای ویژهای آمد تا جای هیچ شکّ و شبههای باقی نماند. اولین معجزه همانطور که اشاره شد، تولد خارق العادهی ایشان بود. هم به اعتقاد مسلمانان و هم به باور مسیحیان، عیسی مسیح از مادری باکره به دنیا آمد. به تایید قرآن، عیسی در همان گهواره با مردم سخن گفت و خود را پیامبری از جانب خدا معرفی کرد.
بزرگان یهود با آنکه در کتب و بشارات پیامبران بنی اسراییل به آمدن عیسی مسیح بشارت داده شده بودند، اما چون عیسی را تهدیدی برای قدرت و جایگاه خویش میدیدند، او را به رسمیت نشناختند.
با این وجود، مردم کم کم با دیدن معجزات و شنیدن کلام حقّ عیسی دل شان نرم شد و به او ایمان آوردند. این اتفاق برای بزرگان یهود بسیار گران تمام شد. لذا دست به کار شدند تا به هر صورتی که شده مانع شوند یهودیان به مسیح ایمان بیاورند.
یهود ابتدا تلاش کرد تا با ایجاد رعب و وحشت و سخت گیری نسبت به یهودیانی که به سراغ عیسی مسیح میروند، جلوی مسیحی شدن بنی اسراییلیان را بگیرد اما شکنجهها و حتی به شهادت رساندن ایمان آورندگان نتوانست از رغبت مردم به پذیرش کلام فرستادهی خدا کم کند. بنابراین بزرگان یهود ابتدا نقشهی قتل عیسی مسیح را کشیدند. به تحریک ایشان امپراتور وقت دستور مصلوب نمودن عیسی را صادر کرد. (البته به اعتقاد مسلمانان، رومیان به اشتباه، فرد دیگری را به جای حضرت عیسی به صلیب کشیدند[1]؛ اما مسیحیان معتقدند عیسی بن مریم مصلوب و کشته شد؛ و پس از سه روز زنده شد و از قبر بیرون آمد و به آسمان صعود کرد.[2])
پس از اینکه بزرگان یهود، عیسی علیه السلام را از سر راه خود برداشتند، به طرز رازآلود و مشکوکی انجیلِ عیسی ناپدید یا به تعبیری دزدیده شد. عیسی بن مریم که نبود؛ کتابش هم از دسترس خارج شده بود؛ به همین دلیل عدهای از مسیحیان دست به کار شدند تا این دین نوپا را از خطر نابودی نجات دهند.[3]
آنهایی که در زمرهی حواریون بودند احکام الهی را مطابق تعالیم عیسی علیه السلام به بنی اسراییل منتقل میکردند. اما برخی دیگر که نه شاگردیِ عیسی مسیح را کرده بودند و نه حتی با او ملاقات داشتند، به نام مسیح مطالبی را به خورد مستمعین میدادند که با آموزههای پیامبر خدا مغایر بود. سردستهی این گروه، فردی به نام «پولس» بود که از جانب یهودیان ماموریت داشت ضربهی اساسی را به بدنهی مسیحیت وارد کند. او دین عیسی را آنچنان دچار تحریف کرد که بیشتر شبیه عقاید بت پرستانِ دور از شریعت بود تا شریعتی خداپرستانه!
علاقمندان میتوانند تحریفاتی که یهود توسط پولس وارد مسیحیت کرد، در بخش های "شریعت مسیح" و "فدا و گناه نخستین" را مطالعه فرمایند.