نویسنده: محمد ضیا توحیدی
در کتاب مقدس در باره اقوام عرب و نسل اسماعیل تعابیر جالبی وجود دارد و وقتی یک خواننده این تعابیر را در کنار هم میگذارد چیزی جز نوید به آمدن پیامبری صاحب شریعت و اقتدار از میان اولاد اسماعیل در نمییابد ما در این جستار چند قسمت از این تعابیر را در کنار هم میگذاریم و سپس یک تحلیل مختصری از این بشارتها خواهیم داشت
در کتاب اشعیا در باره قوم عرب میخوانیم
اینک بنده من که او را دستگیری نمودم و برگزیده من که جانم از او خشنود است من روح خود را بر او مینهم تا انصاف را برای امتها صادر سازد او فریاد نخواهد زد و آواز خود را بلند نخواهد نمود .....و جزیرهها منتظر شریعت او باشند .....من که یهوه هستم تو را به عدالت خواندهام و دست تو را گرفته تو را نگاه خواهم داشت و تو را عهد قوم و نور امتها خواهم گردانید....من یهوه هستم و اسم من همین است و جلال خود را به کسی دیگر و ستایش خویش را به بتهای تراشیده نخواهم داد ......صحرا و شهرهایش و قریههائی که اهل قیدار در آنها ساکن باشند آواز خود را بلند نمایند .....خداوند مثل جبار بیرون میآید و مانند مرد جنگی غیرت خویش را بر میانگیزاند ....و بر دشمنان خویش غلبه خواهند نمود ...آنانیکه بر بتهای تراشیده اعتماد دارند و به اصنام ریخته شده میگویند که خدایان ما شمائید به عقب بر گردانیده بسیار خجل خواهند شد (اشعیاء باب 42)
جدای از صفات و خصوصیات فراوانی که در این باب آمده و همگی قابل تطبیق بر پیامبر اکرم است چند ویژگی نیز ذکر شده که برخی از آنها مختص پیامبر است و برخی نیز اگر چه در پیامبران دیگر وجود داشته اما در هیچیک از پیامبران مورد ادعای یهودیان و مسیحیان بطور کامل جمع نشده است . برخی از این صفات و ویژگیها عبارتند از:
1. آن بزرگوار پسندیده و برگزیده خداست و میدانیم که از مشهورترین القاب پیامبر مصطفی است. که دقیقاً به معنی برگزیده میباشد .
2. صاحب شریعت است و شریعت او هم جهانی است و مخصوص به گروه خاصی نیست پس مراد نمیتواند حضرت موسی باشد زیرا به اعتقاد یهودیان اگر چه دیگران هم میتوانند یهودی شوند اما این دین موهبت خاص برای بنیاسرائیل است و لذا میبینیم که یهودیان به هیچ عنوان در صدد تبلیغ دین خود نیستند و شریعت موسی نیز فراگیر و عالمگیر نبوده و نیست .
حضرت عیسی نیز بدون شک مصداق این بشارت نخواهد بود زیرا به اعتقاد مسیحیان خود آن حضرت تابع شریعت موسی (ع) بود و گذشته از این اصلاً در دین آن حضرت شریعت وجود ندارد.
3. این پیامبر در میان مشرکین و بتپرستان مبعوث میشود که بنابراین نمیتواند مراد از آن حضرت عیسی باشد.
4. مأمور به جنگ و جهاد است و بر دشمنان خویش نیز غلبه خواهد نمود که این خصوصیات نیز در حضرت عیسی نیز منتفی است و آن حضرت نه تنها بر دشمنان خویش غالب نشد بلکه مقهور ایشان گردید و در نهایت تاجی از خار بر سرش نهادند مسخرهاش نمودند و او را به صلیب کشیدند.
5. شادی و خوشحالی را برای اهل قیدار میداند .حال باید بدانیم که قیدار کیست و اهل قیدار چه کسانی هستند .
قیدار فرزند دوم حضرت اسماعیل بود (تکوین 25: 13) و کشور آنها قیدار خوانده شده (اشعیاء 16: 21) و پیامبر اکرم نیز از فرزندان قیدار بن اسماعیل است . در کتاب مقدس چاپ لبنان 1993 میلادی در پاورقی اشاره میکند که قیدار از قبایل عرب است و در پاورقی مربوط به اشعیاء 16: 26 نیز آمده که قیدار قبیلهای است در شمال جزیره العرب
از آنچه گفتیم به روشنی میتوان دریافت که بشارت مذکور فقط و فقط بر پیامبر اسلام مطابقت دارد و بر هیچکدام از پیامبران بنیاسرائیل و به خصوص حضرت مسیح صادق نیست و لازم به ذکر است که در فقرات متعددی از کتاب مقدس بر ظهور پیامبری از میان عربها اشاره شده است که برخی از آنها بسیار واضح است مثل همین بشارت و مراد برخی نیز به کمک سایر بشارتها روشن میشود در این قسمت به برخی از این بشارتها اشاره میکنیم.
ای عاقرة که نزائیدهای بسرا، ای که درد زه نکشیدهای به آواز بلند ترنم نما و فریاد بر آور زیرا خداوند میگوید پسران زن بیکس از پسران زن منکوحه زیادهاند .... زیرا که به طرف راست و چپ منتشر خواهی شد و ذریت تو امتها را تصرف خواهند نمود .... هر آینه کوهها زایل خواهد شد تلها متحرک خواهد گردید لیکن احسان من از تو زایل نخواهد شد و عهد سلامتی من متحرک نخواهد گردید (اشعیاء باب 54)
در این آیات به سرزمین نازا بشارت میدهد و مراد از سرزمین نازا مکه است زیرا هیچ پیامبری بعد از اسماعیل از مکه مبعوث نشده است و مراد از فرزندان زن بی کس نیز فرزندان هاجر هستند که تنها و غریب و در بیابان بود .
البته در کمال تعجب میبینیم که در برخی از چاپهای کتاب مقدس مراد از نازا را اورشلیم دانستهاند و این بسیار عجیب است که اورشلیم که سرزمین بنیاسرائیل و پیامبران الهی است چگونه بر آن نازا اطلاق میشود . نکته دیگر اینکه در این آیات اشاره میکند که این سرزمین همیشه در امنیت و سلامتی خواهد بود که به وضوح بر حرم امن الهی یعنی مکه قابل تطبیق است اما تطبیق این بشارت بر اورشلیم که از گذشته همیشه شاهد جنگها و خونریزیها بوده است چگونه تطبیق میشود برای ما روشن نیست
و یا در جای دیگر آمده است:
آنانیکه مرا طلب ننمودهاند مرا جستند و آنانیکه مرا نطلبیدند مرا یافتند و به قومی که به اسم من نامیده نشدند گفتم لبیک لبیک تمامی روزها دستهای خود را بسوی قوم متمردی که موافق خیالات خود به راه ناپسندیده سلوک مینمودند دراز کردم. قومی که پیش رویم غضب مرا همیشه به هیجان میآورند که در باغات قربانی میگذارنند و بر آجرها بخور میسازند ...گوشت خنزیر میخورند و خورش نجاسات در ظروف ایشان است
مراد از کسانی که مرا طلب ننمودند اقوامی هستند که خدا پرست نبودند و یکباره خدا را شناختند و او را طلب کردند و این خصوصیت با قوم عرب قابل تطبیق است ایشان تا قبل از ظهور پیامبر اسلام به کلی از معرفت ذات و شرایع الهی بیخبر بودند و از خدا طلب معرفت و شریعت نکرده بودند و مراد از آیات بعدی هم به وضوح یهودیان و مسیحیان هستند.
این توبیخ و وعدة خداوند بر تنبیه بنیاسرائیل در سفر تثنیه 21: 32 نیز بیان شده است:
ایشان مرا به آنچه خدا نیت به غیرت آوردند و به اباطیل خود مرا خشمناک گردانیدند و من ایشان را به آنچه قوم نیست به غیرت خواهم آورد و به امت جاهل آن را خشمناک خواهم ساخت .
پولس نیز در رساله خویش به رومیان همین مطلب را بازگو میکند
و میگویم آیا اسرائیل ندانستهاند اول موسی میگوید من شما را به غیرت میآورم به آنکه امتی نیست و بر قوم بیفهم شما را خشمگین خواهم ساخت و اشعیاء نیز جرات کرده میگوید آنانیکه طالب من نبودند مرا یافتند و به کسانیکه مرا نطلبیدند ظاهر گردیدم اما در حق اسرائیل میگوید تمامی روز دستهای خود را دراز کردم به سوی قومی نامطیع و مخالف
و در همان رساله 11: 11 میگوید: بلکه از لغزش ایشان نجات به امتها رسید تا در ایشان غیرت پدید آورد.
و وقتی این تعابیر در کنار هم گذاشته میشود همه و همه ما را به یک نتیجه واحد میرساند که خداوند بنا داشته از میان قوم عرب و اولاد اسماعیل و سرزمین مکه پیامبری بزرگ برگزیند که از این پیامبر با تعابیر مختلف در کتاب مقدس یاد شده و فراموش نکنیم که مسیحیان تعابیر بسیار دورتری در عهد عتیق را بشارت مسیح تاویل میکنند و با این وجود تاویل این عبارات برای پیامبری از نسل اسماعیل و از میان عربها چندان دور نیست