نقد کتاب مقدس

نویسندگان دیگر کتب عهد عتیق چه کسانی هستند؟

hashie bala 

   

  

نویسنده : محمد کاشانی

   

کتب دیگر عهد عتیق وضعیتی مناسب‌تر از تورات ندارند. در اکثر این کتاب‌ها، ادلّه‌ای محکم بر اثبات سندیت این کتاب‌‌ها وجود ندارد . مثلاً در استناد کتاب‌‌های یوشع، عزرا، اشعیا، ارمیا، زکریا، داود، سلیمان، حزقیال و دانیال به این افراد، هیچ سندی در دست نیست و این استناد، در حد گمان و ظنّ است. خود کشیشان مسیحی هم نتوانسته‌اند دلیلی قانع کننده برای این مسئله بیابند. در این مجال، با مؤلّفین چند کتاب از کتاب‌‌های عهد عتیق بیشتر آشنا می‌‌شویم:

   

صحیفه یوشع

یوشع کسی است که بعد از حضرت موسی فرماندهی بنی‌اسرائیل را به عهده گرفت. اولین کتاب بعد از اسفار پنجگانه به وی منسوب است. ارباب کلیسا، با قاطعیّت این کتاب را نوشتۀ یوشع می‌­دانند. اسپینوزا در ادامۀ تحقیقاتش، در مورد صحیفه یوشع می‌­نویسد که نویسندۀ این کتاب نمی‌­تواند خود یوشع باشد؛ زیرا باید شخص دیگری غیر از یوشع دربارۀ او شهادت بدهد[1].

به علاوه، در صحیفه یوشع، به داستان مرگ نویسندۀ کتاب و مکان دفن او اشاره شده است! عباراتی که به هیچ وجه نمی‌­تواند توسط خود یوشع نوشته شده باشند:

«بعد از این امور واقع شد که یوشع بن نون، بندۀ خداوند، چون صد و ده ساله بود مُرد. و او را در حدود ملک خودش در تمنه سارح که در کوهستان افرایم به طرف شمال کوه جاعش است، دفن کردند.»[2]

حتی حوادثی را که بعد از مرگ یوشع اتفاق می‌­افتد، را ذکر می‌‌کند. مثلاً نقل می‌‌کند که مشایخ بنی‌اسرائیل بعد از یوشع به کار‌های وی ادامه دادند و خداوند را عبادت کردند.[3]

همچنین در این کتاب، داستان بندگی کنعانیان و پرداخت جزیۀ آنان نیز نقل می‌‌شود؛ ماجرایی که ده‌‌ها سال پس از یوشع اتفاق افتاد:

«کنعانیان را، که در جازر ساکن بودند بیرون نکردند، پس کنعانیان تا امروز در میان افرایم ساکنند و برای جزیه بندگان شدند.»

در حالی که داستان بندگی کنعانیان و جزیه دادنشان در عهد داوران، یعنی ده‌‌ها سال پس از یوشع واقع شده و در سفر داوران چگونگی آن بیان شده است.[4]

   

کتاب داوران

کتاب داوران، به سرگذشت بنی‌اسرائیل بعد از یوشع اشاره دارد و داستان حدود دو قرن آوارگی بنی‌اسرائیل را ثبت کرده است. خداوند در این دو قرن دوازده داور بر بنی‌اسرائیل مبعوث می‌‌کند.

اسپینوزا می‌‌گوید: هیچ کسی نمی‌­تواند بپذیرد که، خود داوران آن کتاب را نوشته باشند؛ زیرا نتیجۀ کل داستان در باب دوم، به وضوح نشان می‌­دهد، مورّخ واحدی این کتاب را نوشته است. به علاوه، از آن جهت که نویسنده مکرراً اظ‌هار می‌­دارد که در زمان او هیچ پادشاهی در اسرائیل نبوده است، آشکار می‌‌شود که این کتاب بعد از اتمام دوره داوران و تأسیس حکومت پادشاهی نوشته شده است. برخی این کتاب را نوشتۀ سموئیل نبی می‌­دانند؛ اما هیچ سندی برای این ادعا وجود ندارد.

   

کتاب اول و دوم سموئیل

سموئیل که آخرین داور از میان داوران بود، به درخواست بنی‌اسرائیل، شاؤل را به سلطنت تمام دوازده سبط منسوب می‌‌کند، وی با جالوت، فرمانده فلسطینی می‌­جنگد و «داود» یکی از سپاهیان شاؤل، جالوت را می‌­کشد و بعد از وی، داود به سلطنت می‌­رسد که مبسوط این تاریخ در این دو کتاب ذکر شده است. اصحاب کلیسا نویسندۀ این دو کتاب را سموئیل نبی می‌­دانند. در حالی که داستان مرگ سموئیل در ابتدای این کتاب ذکر شده است:

«سموئیل وفات نمود و تمامی‌ بنی‌اسرائیل جمع شده و از برایش نوحه‌­گری نمودند.»[5]

داستان مرگ سموئیل در اواسط کتاب اول سموئیل آمده و نویسنده همچنان به نقل تاریخ تا سالیانی بعد از مرگ وی ادامه می‌­دهد. بنابراین نویسندۀ ادامه آن کتاب، نمی‌­تواند خود سموئیل باشد. به علاوه، در این کتاب همواره از خود سموئیل با ضمیر غایب نام برده شده است. مثلاً:

«و اما سموئیل به حضور خداوند خدمت می‌­کرد و او پسر کوچک بود و بر کمرش انبود کتان می‌بست.»[6]

«پس فلسطینیان مغلوب شدند و دیگر به حدود اسرائیل داخل نشدند و دست خداوند در تمامی‌ روز‌های سموئیل به فلسطینیان سخت بود.»[7]

   

کتاب اول و دوم پادشا‌هان

کتب پادشا‌هان، به خاطر دلایل اخذ شده از متن این کتاب‌ها، اقتباسی از کتب پادشاهی سلیمان است. مثلاً در این کتاب آمده است:

«و بقیه وقایعَ یربعام که چگونه جنگ کرد و چگونه سلطنت نمود، اینک در کتاب تواریخ ایام پادشا‌هان اسرائیل مکتوب است»[8]،

«و بقیه وقایع رَحُبعام و هر چه کرد، آیا در کتاب تواریخ ایام پادشا‌هان یهودا مکتوب نیست؟»[9]

   

نتیجه آنکه، تمام کتاب‌هایی که تا اینجا مورد بررسی قرار دادیم، چیزی نیست جز گردآوری‌هایی که از حوادث گذشته گزارش می‌­دهد.

   

کتاب نحمیا

دربارۀ کتاب نحمیا هم استناد محکمی‌ در دست نیست. در این کتاب از داریوش پارسی سخن به میان می‌­آید که صد و بیست سال پس از نحمیا پادشاهی می‌­کرده است:

«و رؤسای آبای لاویان، در ایام اَلِیاشیب و یَهُویاداع و یوحانان و ید‌ُّوع ثبت شدند و کاهنان نیز در سلطنت داریوش فارسی.»[10]

   

کتاب امثال سلیمان

در این کتاب، بخش‌‌هایی از گفته­‌های دیگران راه یافته است. مثلاً: مَثَل 30 از سخنان سلیمان نیست؛ بلکه سخنان آکور پسر یاقه است:

«کلمات و پیغام آکور بن یاقه. وقتی آن مرد به ایتئیل یعنی ایتئیل و اُکال.» [11]

و مَثَل 31 نیز سخنان یک زن می‌­باشد:

«کلام سموئیل پادشاه پیغامی‌ که مادرش به او تعلیم داد.»[12]

کتاب‌‌های دیگر مانند: یونس، دانیال، هوشع، ایوب و.. از این قاعده مستثنا نیستند و در همۀ آن‌‌ها مؤلّف کتاب با ضمیر غایب نام برده شده است. همچنین نمی‌­توان نسبت به مؤلّف آن‌‌ها به طور قطع نظر داد. در خود این کتاب‌‌ها هم هیچ سند محکمی‌ برای استناد این کتاب‌‌ها به انبیای الهی وجود ندارد. کشیشان هم سند محکمی‌ برای استناد این کتاب‌‌ها به پیامبران نام برده شده ارائه نمی‌­دهند. و به طور مثال همیشه  از کتاب ایوب، به نام منسوب به ایوب نام برده می‌‌شود.

   


[1]. «از هر چه موسى امر فرموده بود، حرفى نبود كه یوشع به حضور تمام جماعت اسرائیل با زنان و اطفال و غریبانى كه در میان ایشان می­‌رفتند نخواند.»(یوشع، 8: 35)

[2]. صحیفه یوشع، 24: 29 و 30.

[3]. «و اسرائیل در همۀ ایام یوشع و همۀ روزهاى مشایخى كه بعد از یوشع زنده ماندند و تمام عملى كه خداوند براى اسرائیل كرده بود دانستند، خداوند را عبادت نمودند.» (صحیفه یوشع، 31: 24).

[4]. «و چون اسرائیل قوى شدند، بر كنعانیان جزیه نهادند؛ لیكن ایشان را تماماً بیرون نكردند. و افرایم كنعانیانی را كه در جازر ساكن بودند بیرون نكرد، پس كنعانیان در میان ایشان در جازر ساكن ماندند. و زیولون ساكنان فطرون و ساكنان نهلول را بیرون نكرد، پس كنعانیان در میان ایشان ساكن ماندند و جزیه بر آن‌ها گذارده شد.» (کتاب داوران، 1: 28 – 30).

[5]. اول سموئیل، 25: 1.

[6]. سموئیل، 2: 18.

[7]. سموئیل، 7: 13.

[8] اول پادشاهان، 14: 19.

[9] اول پادشاهان، 14: 29.

[10]. نحمیا، 12: 22

[11]. امثال، 30: 1.

[12]. امثال، 31: 1.

 

بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص)

 

 

logo-samandehi

جستجو