نویسنده : محمد کاشانی
در مرحله نخست، دربارۀ نویسندۀ اسفار پنجگانه که عموماً تصوّر میشود حضرت موسی بوده است سخن میگوییم. برخی از کشیشان آن قدر دربارۀ هویت نویسنده اسفار پنجگانه با قاطعیت سخن میگویند، که هر کس را که با آنان در این موضوع مخالفت نماید، بدعتگذار به حساب میآوردند.
برای نخستین بار ابراهیم ابن عزرا (1089 - 1164 م.) ، دانشمند یهودی، پرده از این راز بزرگ برداشت که نویسنده اسفار پنجگانه کسی غیر از حضرت موسی است! اما چون جرأت آشکار نمودن عقایدش را نداشت، گفتار خود را محدود به اشاراتی مبهم نمود. وی میگوید: در اینجا رمزی وجود دارد که اگر کسی که آن را بفهمد، باید ساکت بماند! قرنها بعد، باروخ اسپینوزا (1632 – 1677م.)، دانشمند مشهور از سخنان ابن عزرا رمز گشایی کرد و خود نیز مطالبی به آن افزود. مجموعۀ تحقیقات وی اثبات میکند که اسفار پنجگانه، نوشتۀ حضرت موسی نیست.
سخنان ابن عزرا که در تفسیرش بر سفر تثنیه موجود است، به شرح زیر است:
«آن طرف اردن و... اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی... علاوه موسی تورات را نوشته... در آن وقت کنعانیان در آن زمین بودند... در کوه خدا به او وحی میشود... سپس تخت خواب او، تخت آهنین او را نظاره کن؛ بنابراین، تو این حقیقت را خواهی دانست. ... پس در آنجا رمزی وجود دارد و بگذارید کسی که آن را میفهمد، ساکت بماند.»
گویا ابن عزرا در این جملات میخواسته به خواننده بفهماند که مولف تورات شخص دیگری غیر از حضرت موسی بوده که مدتهای طولانی بعد از وی میزیسته است. به علاوه، کتابی که موسی نوشت، با تورات امروزی تفاوت فاحش دارد. سالیان سال رازی که ابن عذرا میگفت کسی که آن را میفهمد باید ساکت بماند، برای همه مکتوم ماند. قرنها بعد، وقتی اسپینوزا تفسیر سفر تثنیه او را مطالعه میکرد، متوجه منظور وی شد و سخنش را شرح داد. خلاصهای از مطالبی که اسپینوزا بر نویسنده کتاب مقدس وارد ساخته را بررسی میکنیم.[1] در ابتدا، قسمتهای مختلف سخنان ابن عزرا را با شرح و اضافات اسپینوزا توضیح میدهیم:
آن طرف رود اردن
ابن عزرا در تفسیرش عبارت «آن طرف رود اردن» را به کار میبرد که به صراحت به آیه اول سفر تثنیه اشاره دارد:
«این است سخنانی که موسی به آن طرف اردن در بیابان عَرَبه مقابل سوف، در میان فاران و توفَل و لابان و حفیروت و دیذَهَب با تمامی اسرائیل گفت.»[2]
اسپینوزا مینویسد: نویسنده این جمله باید از رود اردن گذر کرده باشد تا بگوید «آن طرف رود اردن»... در حالی که حضرت موسی هیچگاه از رود اردن گذر نکرد و در این سمت رود جان سپرد؛ چنان که در سفر تثنیه آمده است: «و خداوند به من گفته است که از این اردن عبور نخواهی کرد».[3]
بلکه یوشع، جانشین حضرت موسی است که به دستور خداوند از اردن عبور میکند[4]
چنانچه در نقشه پیداست حضرت موسی بنیاسرائیل را از مصر رهایی داده و به سمت فلسطین حرکت میدهد. آنها مدت چهل سال در بیابانها سرگردان بودند تا به پشت رود اردن رسیدند. مسیری که با فلش مشخص شده مسیر حرکت کاروان بنیاسرائیل از مصر تا پشت رود اردن میباشد . حضرت موسی در پشت رود اردن از دنیا رفت و بنا به نقل کتاب مقدس هیچ گاه سمت غربی رود اردن را ندید. با این حال تورات میگوید: این سخنان موسی «آن طرف رود اردن» است و طبعا «این مکان» سمت شرقی رود اردن بوده است. بنابراین نویسنده این جملات باید سمت غربی رود بوده تا بتواند بنویسد، آن طرف رود اردن. و در این صورت نویسنده این کتاب خود موسی نیست بلکه یکی از بنیاسرائیل است که به آن طرف رود رفته و داستان حضرت موسی را به نگارش در آورده است.
موسی تورات را نوشت.
اسپینوزا مینویسد:
در سفر تثنیه، این عبارت به چشم میخورد که «و موسی این تورات را نوشته»[5]. اما این کلمات را نمیتوان به موسی نسبت داد؛ بلکه باید نویسندۀ دیگری باشد که اعمال و نوشتههای موسی را حکایت میکند.
موارد متعددی در عهد قدیم وجود دارد که نویسندۀ کتاب، حضرت موسی را با ضمیر سوم شخص خطاب میکند[6]. در حالی که معمول نیست نویسندۀ کتاب، از خود با عنوان سوم شخص یاد کند.
در آن وقت کنعانیان در آن زمین بودند
ابن عزرا مینویسد: در کتاب پیدایش، مورّخ، بعد از نقل سیر و سفر ابراهیم در سرزمین کنعان، میافزاید:
«و در آن وقت کنعانیان در آن زمین بودند»[7]؛
بنابراین، به وضوح، زمانی که او این قسمت را مینوشته را مستثنا کرده است؛ لذا این قسمت باید بعد از رحلت موسی نوشته شده باشد؛ یعنی زمانی که کنعانیان از این زمین اخراج شده و دیگر مالک آن نبودند.
کنعانیان نخستین کسانی بودند که در این منطقه ساکن شدند[8]. مراد راوی این است که وضع در زمان نویسنده بدین منوال نبوده است؛ بنابراین، راوی نمیتواند موسی باشد؛ برای اینکه در زمان او، کنعانیان هنوز مالک این مناطق بودند و در سالهای بعد از موسی، کنعانیان از آن زمین رانده شدند. این رمزی است که در باب آن، امر به سکوت شده است.
در نقشه موقعیتی که حضرت موسی در آن جملات ذیل (در آنوقت کنعانیان در آن زمین بودند) را فرموده؛ مشخص کرده و نشان میدهد در زمان خود حضرت موسی کنعانیان ساکن این سرزمین بودند. در حالی که ایشان آن را استثنا کردهاند. مسالهای که نشان میدهد نویسنده واقعی تورات بیش از 200 سال بعد از موسی میزیسته، زمانی که کنعانیان از این سرزمین بیرون رانده شده بودند.
1- موقعیتی که حضرت موسی در آن سرزمین جملات "در آن وقت کنعانیان در آن ساکن بودند"
2- محل سکونت کنعانیان در زمان حضرت موسی
داستان مرگ موسی
باید خاطر نشان کرد که در تورات (کتابی که به حضرت موسی منسوب است)، داستان مرگ ایشان ذکر شده است. این تاریخ نه تنها نحوه مرگ موسی، بلکه جزئیات عزاداری و محل دفن و حتی گم شدن مکان قبر وی را نیز ذکر میکند! در آخر سفر تثنیه میخوانیم:
«پس موسی بنده خدا در آنجا به زمین موآب برحسب قول مرد.»[9]
و دربارۀ محل دفن او آمده است:
«و او را در زمین موآب در مقابل بیت فعور در دره دفن کرد و احدی قبر او را تا امروز ندانسته است.»[10]
لحن این سخن، بدون تردید از گذشتۀ دوری حکایت دارد و نویسندۀ این سطور باید دهها سال پس از موسی زندگی کرده باشد تا بتواند بگوید که:
« احدی قبر او را تا امروز ندانسته است.»
هیچ تردیدی نیست که نویسنده این کلمه خود حضرت موسی نیست. زیرا به زمانی اشاره میکند تا امروز قبر موسی شناخته نشده است.
جالب این جاست که نویسنده به جزئیات مراسم دفن و عزاداری حضرت موسی اشاره میکند و میگوید: بنیاسرائیل سی روز برای موسی ماتم گرفتند. قطعا خود حضرت موسی نمیتوانسته اینگونه سخن بگوید:
« بنیاسرائیل برای موسی در عربات موآب سی روز ماتم گرفتند. پس روزهای ماتم و نوحهگری برای موسی سپری گشت.»[11]
شهرهایی که بعد از موسی نامیده شدند!
بعضی مکانها یا نامهایی در اسفار پنجگانه یافت میشوند که در زمان موسی به این نامها مشهور نبودهاند؛ بلکه بعد از او به این نامها معروف شدهاند. مثلاً در سفر پیدایش آمده است:
«چون ابرام از اسیری برادر خود آگاهی یافت، سیصد و هجده تن از خانهزادان کار آزمودۀ خود را بیرون آورده در عقب ایشان تا دان بتاخت.»[12]
در حالی که نام این شهر در زمان حضرت موسی «دان» نبوده است؛ بلکه به آن «لایش » میگفتند و حدود دو قرن بعد از حضرت موسی نام این شهر از «لایش» به «دان» تغییر پیدا کرد. در کتاب داوران میخوانیم:
«و شهر را به اسم پدر خود دان، که برای اسرائیل زاییده شد، دان نامید؛ اما اسم شهر قبل از آن لایش بود.»[13]
این امر نشان دهنده آن است که نویسندۀ اسفار پنجگانۀ کنونی، نه تنها حضرت موسی یا فردی از نزدیکان وی نبوده، بلکه میبایست قرنها پس از موسی زندگی کرده باشد.
داستانی که تا سالیانی بعد از موسی ادامه داشت
اسپینوزا، در ادامه تحقیقاتش به داستانی از سفر خروج اشاره میکند که واقعهای را که، تا بعد از مرگ موسی ادامه داشته است بیان میکند:
«و بنیاسرائیل مدت چهل سال منّ را میخوردند تا به زمین آباد رسیدند؛ یعنی تا به سر حدّ کنعان داخل شدند، خوراک ایشان منّ بود.»[14]
در این جمله، به وضوح به زمان اتمام نزول «منّ» اشاره دارد: زمانی که بنیاسرائیل به سرزمینهای آباد رسیده بودند؛ یعنی موقعی که حضرت موسی وفات یافته بود و بنیاسرائیل به فرماندهی یوشع از رود اردن گذر کردند و به سرزمین کنعانیان رسیدند.
در صحیفه یوشع میخوانیم:
«و در فردای آن روزی که از حاصل زمین خوردند، منّ موقوف شد و بنیاسرائیل دیگر منّ نداشتند و در آن سال از محصول زمین کنعان میخوردند.»[15]
ملاحظه شد که در نقل سفر خروج، نویسنده از اتمام نزول منّ سخن به میان میآورد، در حالی که تا سالیانی بعد از حضرت موسی هنوز منّ نازل میشد؛ بنابراین، نویسنده سفر خروج نمیتواند حضرت موسی باشد.
بنابر آنچه ذکر شد، از روز روشنتر است که موسی نویسندۀ اسفار پنجگانه نیست؛ بلکه شخص دیگری آن را نوشته که مدتهای طولانی بعد از او میزیسته است.
در مقاله نویسندگان دیگر عهد عتیق چه کسانی هستند؟ با موارد جالبتری مواجه خواهید شد.
علاقهمندان را به مطالعه این مقاله توصیه مینماییم.
[1]. ر.ک: مقاله اسپینوزا، ترجمه علی رضا آل بویه، مجله هفت آسمان، ش1.
[2]. سفر تثنیه، 1: 1.
[3]. سفر تثنیه، 31: 2.
[4]. «و واقع شد بعد از وفات موسى، بندۀ خداوند، كه خداوند یوشع بن نون، خادم موسى را خطاب كرده، گفت: موسى بندۀ من وفات یافته است. پس الان برخیز و از این اردن عبور كن» (کتاب یوشع، 1: 2 و 1) و یوشع به این خطاب لبیك گفت، و بنیاسرائیل را از رود اردن گذراند: «بامدادن یوشع زودى برخاسته، او و تمامى بنىاسرائیل از شِطّیم روانه شده، به اردن آمدند و قبل از عبور كردن در آنجا منزل گرفتند.» (کتاب یوشع، 3: 1)
[5]. سفر تثنیه، 31: 9.
[6].مانند موارد ذیل:
«موسى با خدا سخن گفت.» (سفر خروج، 33: 9).
«و خداوند با موسى رو به رو سخن میگفت... .» (سفر خروج، 33: 11).
«موسى مرد بسیار حلیم بود بیشتر از جمیع مردمانی كه بر روى زمیناند.» (سفر اعداد، 12: 3).
«موسى بر رؤساى لشكر... غضبناك شد.» (سفر اعداد، 31: 14)
«این است برکتی که موسى، مرد خدا... .» ( سفر تثنیه، 33: 1)
«پس موسى بندۀ خداوند در آنجا به زمین موآب برحسب قول خداوند مرد.» (سفر تثنیه، 34: 6).
[7]. پیدایش، 12: 6.
[8]. سفر پیدایش، 10: 9: «و سر حد کنعانیان از صیدون به سمت جرار تا غَزَه بود.»
[9]. سفر تثنیه،34: 5.
[10]. سفر تثنیه،34: 6.
[11]. سفر تثنیه، 34: 8.
[12]. سفر پیدایش، 14: 14.
[13]. سفر داوران، 18: 29.
[14]. سفر خروج، 16: 35.
[15]. صحیفه یوشع، 5: 12.