بسم الله الرحمن الرحیم
اصول دین برای کودکان
با اهتمام: زهرا و سارا انتظارخیر؛ زهرا مرادی
دورهی «اصول دین» با هدف آشنایی فرزندانمان با مبانی اعتقادی شیعی برای گروه سنّی 8 تا 12 سال، توسط کارشناسان و مربیان خانهی کودک و نوجوانانِ بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص) تدوین گردیده است.
بدیهی است ادبیاتی که برای کودکانِ هشت ساله به کار برده میشود، با ادبیاتی که برای یک دانش آموز 12 ساله به کار میرود، متفاوت است و مربی ناگزیر است بسته به شرایط مخاطب، بدون تغییر چارچوب محتوا، کمی ادبیاتش را تغییر دهد.
از آنجا که درسهای این دوره، کوتاه هستند، این قابلیت را دارند که بدون لطمه رساندن به بودجه بندی محتوای درسیِ مدارس، در کلاسهای متفاوتی مانند زنگ قرآن، پرورشی، مهارتهای زندگی و حتی دروس دیگر ارائه گردند. با این وجود، به صورت مشخص به دانش آموزان تاکید گردد که این بخش از کلاس (مثلا یک ربعِ ابتدای کلاس) به «اصول دین» اختصاص دارد تا متوجه اهمیت آن و تمایزش از سایر مطالب باشند.
درس پانزدهم: زندگی بعد از مرگ
تذکر تربیتی: دنیا مزرعهی آخرت است. پس کارهای خوب انجام دهیم تا جایزههای خوب بگیریم.
متن محتوا:
در این چند جلسه، دربارهی اصول دین صحبت کردیم. توحید، عدل، نبوت و امامت را توضیح دادیم. پنجمین مورد از اصول دین، باقی مانده. چه کسی یادش است آخرین اصل چه بود؟ {مربی با حرکت دست به صورت نمایش دو کفهی ترازو، قیامت را یادآوری کند} آفرین! قیامت.
همهی انسانها یک روز به دنیا میآیند، مدتی در این دنیا زندگی میکنند و در نهایت هم یک روزی میمیرند. آیا با مردن، همه چیز تمام میشود؟ آیا مرگ، پایان زندگی آدم است؟ به نظرتان اگر اینطوری باشد زندگی غیر منصفانه و بی معنی نمیشود؟
یادتان است در بحث «عدل» دربارهی این موضوع صحبت کردیم که بعضیها در انواع امکانات و نعمتها غرق هستند و بعضیهای دیگر از یک سری از نعمتها محرومند و زندگی سخت تری دارند؟ مثلا خانوادهی فقیری دارند یا از موقع تولد از نعمت بینایی محروم بودهاند. یادتان است در جواب این سوال که آیا چنین تفاوتی عادلانه است چه گفتیم؟
گفتیم اول از همه یادمان باشد ما از خدا طلبکار نیستیم که بگوییم چرا به فلانی فلان چیز را دادهای ولی به من نه. مثل اینکه دوستمان یک ماژیک خوشگل داشته باشد و دلش بخواهد آن را به یکی دیگر از دوستهایش بدهد. آیا درست است که به دوستمان اعتراض کنیم چرا ماژیکت را به من ندادی ولی به فلانی دادی؟ خب ماژیک خودش بوده و اختیارش را داشته که آن را به هر کسی که دلش میخواهد ببخشد. دربارهی نعمتهای خدا هم همین طور است. اگر خدا نعمتی به ما داده از روی لطفش بوده نه اینکه وظیفهاش باشد و اگر هم از نعمتی محروم ماندیم، نباید طلبکار باشیم.
اما یک چیز مهم دیگر هم گفتیم. گفتیم خدای خوب ما، انقدر مهربان است که اگر به هر دلیلی از بعضی نعمتهایش در این دنیا محروم بودیم یا دیگران چیزهایی داشتند که ما هم دلمان میخواست داشته باشیم ولی به دست نیاوردیم، بعد از این دنیا برایمان جبران میکند. چطوری؟ اینطوری که به ازای آن چیزهایی که نداشتیم آنقدر چیزهای خوب به ما میدهد که با خودمان میگوییم کاش در دنیا نعمتهای کمتری داشتیم اما در عوض الان خدا به ما یک عالمه چیزهای بیشتر و بهتر میداد. حالا فکر کنید بعد از این دنیا، زندگی دیگری نبود تا به ازای همهی کمبودهایی که اینجا داشتیم، خدای مهربان یک عالمه چیزهای بهتر و بیشتر به ما بدهد. بد میشد. مگر نه؟!
پس یکی از خوبیهای اینکه با مردن ما همه چیز تمام نشود، همین است.
بچهها؛ این موضوع که مرگ پایان زندگی نیست، خبری است که خدای مهربان از طریق پیامبرها و امامهای خوبمان به ما داده است. همان پیامبرها و امامهایی که بهترین و مهربانترین و راستگوترین بندههای خدا بودند و هیچ وقت حرف الکی یا دروغ نمیزدند.
آنها با دلسوزی به مردم یاد دادند که چطور خوشبخت و سالم زندگی کنند و مژده دادند: اگر این کارهای خوبی را که به شما یاد میدهیم انجام دهید، نه تنها دنیای خیلی خوبی برای خودتان و بقیهی مردم دنیا درست میکنید، بلکه خدای مهربان هم به خاطر اینکه حرفش را گوش دادهاید و آدمهای خوبی بودهاید، برایتان جایزههای خوبی در نظر میگیرد که بعد از پایان این دنیا به شما میدهد. یعنی اگر آدم مهربان و بخشندهای بودی و مثلا به همکلاسی ات کمک کردی تا کاردستی اش را تمام کند یا به کسی که فقیر بود، از پولهایت بخشیدی علاوه بر اینکه خودت حس خوبی پیدا میکنی و دینایی که در آن زندگی میکنی قشنگ تر میشود، خدا هم یک جایزهی ویژه برایت در نظر میگیرد که بعد از این دنیا به تو میدهد.
اما اگر کسی بگوید بی خیالِ بقیه و جایزهی خدا؛ من دلم میخواهد الان به جای اینکه وقت و پولم را با بقیه تقسیم کنم، خوش بگذرانم و هر چیزی که دوست دارم، ولو با زور و به قیمت اذیت شدن بقیه به دست بیاورم، آن وقت تکلیف چیست؟ آیا منصفانه است که او آزادانه هر کاری دلش میخواهد انجام بدهد و با خودخواهیهایش جان و مال مردم را به خطر بیندازد بدون اینکه بابت کارهایش مجازات شود؟ البته قانون و پلیس خیلی وقتها این افراد را دستگیر و مجازات میکنند. ولی اگر کسی از چشم پلیس دور ماند و در طول عمرش در این دنیا هیچ مجازاتی نشد، چطور؟ آیا منصفانه است با مرگش همه چیز برای او تمام شود و خدا هم نسبت به کارهای بدی که انجام داده بی تفاوت بماند؟
البته که نه!
پیامبرها و امامهای خوب ما گفتهاند همانطور که خدا برای کارهای خوبی که انجام میدهیم، جایزهای تعیین کرده که بعد از این دنیا به ما میدهد، اگر کسی هم کار بدی انجام دهد و حق بقیه را از بین ببرد، بعد از این دنیا مجازات میشود.
یعنی قرار نیست کسی که در مسیر درست زندگی کردن به سختی میافتد و پول و عمرش را برای کمک به بقیه و ساختن دنیایی بهتر صرف میکند، با کسی که فقط به فکر خودش است و دنیا را خراب و خرابتر میکند و به بقیه آزار میرساند، یکی باشد.
به نظر شما اگر با مردن ما همه چیز تمام میشد و زندگی آدمهای خوب و آدمهای بدجنس، مثل هم به پایان میرسید، منصفانه بود؟! {مربی اجازه میدهد بچهها در این باره نظرات شان را مطرح کنند.}
وقتی به اهمیت این موضوع بیشتر پی میبریم که دقت کنیم بعضی از کارهای خوب و بعضی از کارهای بد آنقدر بزرگ هستند که در این دنیا نمیشود پاداش یا مجازات مناسبی برایش در نظر گرفت. مثلا از کسی که جان خودش را به خطر میاندازد تا دهها بچه را از آتش نجات دهد و با این کار زیبایی چهرهاش، بیناییاش و قدرت حرکت دستهایش را برای همیشه از دست میدهد، چطور میشود تشکر کرد تا کار خوبش جبران شود؟
از طرف دیگر، برای کسی که صدها انسان بیگناه را وحشیانه میکشد، چه مجازاتی میشود تعیین کرد تا به بزرگی عمل زشتش باشد؟
اینجاست که میفهمیم چقدر مهم است که زندگی ما با مردن در این دنیا تمام نشود و یک روزی باشد که کارهای خوب و بد انسانها بررسی شود. هر کس کار خوبی انجام داده، به اندازهی اهمیت کارش، جایزه بگیرد و هر کس کار بدی انجام داده، به اندازهی بدی کارش و تاثیر بدی که روی بقیه داشته، مجازات شود.
به این اعتقاد که ما بعد از مرگ برای حساب و کتاب کارهایمان دوباره زنده میشویم، «قیامت» یا «معاد» میگویند که یکی از اصول دین ما مسلمانها محسوب میشود.
پس امروز یاد گرفتیم یکی از اعتقادات مهمِ ما این است که زندگی انسانها به همین دنیا خلاصه نمیشود و مرگ، پایان همه چیز نیست. بلکه این دنیا مثل مزرعهای است که ما میتوانیم چیزهای خوب یا بد در آن بکاریم و بعد از مردنمان محصولات خود را برداشت کنیم.[1] اگر کارهای خوب کاشته باشیم، در زندگی بعد از مرگمان هم چیزهای خوب داریم. هیچ وقت نمیشود کسی گندم بکارد ولی مثلا برنج برداشت کند. ما هم اگر در دنیا همانطور که پیامبرها و امامها یادمان دادهاند خوب و عاقلانه زندگی کنیم، علاوه بر اینکه دنیای قشنگتر و بهتری خواهیم داشت، در آخرت (یعنی زندگی بعد از این دنیا) هم خوب و خوشبخت زندگی میکنیم. اما اگر در دنیا کارهای بدی انجام داده باشیم و حق بقیه را از بین برده باشیم، در آخرت هم زندگی و سرنوشت بدی در انتظارمان خواهد بود. پس حواسمان باشد امروز چه میکاریم!
[1] با استناد به حدیث پیامبر که فرمودند: "الدُّنْيَا مَزْرَعَةُ الْآخِرَة": مجموعه ورام، ج 1، ص 183.