بسم الله الرحمن الرحیم
سواد زندگی
نویسنده: زهرا مرادی
دورهی «سواد زندگی» با هدف ایجاد مهارتهای ضروری در فرزندانمان برای داشتن یک زندگی سالم، شاد و موفق، توسط کارشناسان و مربیان خانهی کودک و نوجوانِ بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص) برای گروه سنّی 9 تا 12 سال تدوین گردیده است.
جلسه دوازدهم: خوب یا بد؟
موضوع: آشنایی با مفهوم عقل
نویسنده: زهرا مرادی
چکیدهی درس: ابزار تشخیص خوب از بد، عقل است. عقل، مانند چراغی مسیر زندگی ما را روشن میکند و با کمک آن میتوانیم راه را از چاه تشخبص بدهیم.
محتوا:
مربی، ابتدای درس انیمیشن شکرستان با عنوان «صمد و تقلب در فروشندگی» را پخش میکند:
انیمیشن «صمد و تقلّب در فروشندگی»
سپس از بچهها میپرسد: بچه ها، کسی بین شما هست که کار صمد را تایید کند؟ این که از اعتماد پدرش و مردم سوء استفاده کرد، این که به بقیه دروغ گفت، این که تقلب کرد و از مردم پول زیادی گرفت، آیا این کارها، کار درستی بودند؟
خب، به من بگویید ببینم، چطوری تشخیص دادید کار صمد، خوب نبود؟ یا بهتر است سوالم را اینطوری بپرسم. چطور تشخیص میدهیم یک کاری خوب است یا بد؟ مثلا با چه چیزی تشخیص میدهیم سر مردم کلاه گذاشتن، کار بدی است؟ همین کارهای صمد را که گفتید کار خوبی نبودند، با چه تشخیص دادید؟ یا مثلا چطور تشخیص میدهیم بی اجازه دست زدن به وسیلهی کسی کار بدی است؟ از کجا میفهمیم مهربانی با بقیه خوب است، ولی دعوا و فحش دادن، بد است؟ مواظبت و مراقبت از وسیلهای که دستمان امانت است، خوب است ولی خیانت در امانت بد است؟
{مربی جوابهای بچهها را میشنود. سپس صحبتهای آنها را اینگونه اصلاح میکند که:}
آن چیزی که به وسیلهاش تشخیص میدهیم یک کاری خوب است و یک کاری، بد، «عقل» است. با عقل است که تشخیص میدهیم زورگویی، حق دیگران را ضایع کردن، بی اجازه به وسایل کسی دست زدن، با دست کثیف چیزی خوردن، سر بقیه کلاه گذاشتن، ... بد است و مهربانی، نظافت، راستگویی، امانتداری، ... خوب است. در واقع، عقل، ابزار یا وسیلهی تشخیص خوب از بد است. اگر «عقل» نداشتیم نمیتوانستیم بفهمیم چه کاری درست است، چه کاری غلط. آن وقت هِی تصمیمهای اشتباه میگرفتیم و هِی به دردسر میافتادیم.
بچه ها، عقل مثل یک چراغ نورانی میماند که راه پیش روی ما را روشن میکند. خیلی وقتها ما در شرایطی قرار میگیریم که انتخابهای مختلفی میتوانیم انجام بدهیم. اما همهی آن انتخاب ها، ما را به نتیجهی خوبی نمیرساند. عقل، مثل یک نورافکن، نورش را روی مسیر پیش پایمان میاندازد تا ما بتوانیم تشخیص بدهیم کدام راه، انتخاب درستی است. فرض کنید در یک شب تاریک، میخواهید از یک راه کوهستانیِ پر پیچ و خم عبور کنید. راهی پر از چالههای عمبق و درههای خطرناک. یک قدم اشتباهی، ممکن است آخرین قدمتان باشد و به ته چاه یا دره بیفتید. اگر یک چراغ قوهی قوی داشته باشید، میتوانید آن را روشن کنید و قدم به قدم بفهمید پایتان را کجا باید بگذارید. چراغ قوه نشان میدهد کجا چاله است، کجا دره است، کجا لیز است و کجا امن است. اینطوری میتوانیم مسیر درست را پیدا کنیم. عقل هم در زندگی ما نقش همان چراغ قوه را دارد. به ما نشان میدهد از بین راههای مختلفی که پیش رویمان وجود دارند کدامشان امن است و کدامشان خطرناک.
پس امروز چه یاد گرفتیم؟ یاد گرفتیم وسیله یا ابزاری که با آن خوب را از بد تشخیص میدهیم اسمش ... آفرین عقل است. گفتیم عقل، مثل چه چیزی است؟ آفرین. مثل چراغ.
حالا میخواهم به این موضوع فکر کنید که اگر عقل، مثل یک چراغ نورانی، مسیر مقابل ما را روشن میکند و ما میتوانیم به کمک نور عقل تشخیص بدهیم چه چیزی خوب است و چه چیزی بد، پس چرا یک وقت هایی انتخابهای اشتباه میکنیم؟ اگر عقل، کار خوب را از بد تشخیص میدهد، چه اتفاقی میافتد که ما یک وقت هایی کار خوب را انجام نمیدهیم و کار بد را انجام میدهیم؟ آیا مشکل از عقلمان است یا یک جای دیگر؟
تا جلسهی بعد، به این سوال فکر کنید. هفتهی آینده نظراتتان را در کلاس بگویید.