بسم الله الرحمن الرحیم
سواد زندگی
نویسنده: زهرا مرادی
دورهی «سواد زندگی» با هدف ایجاد مهارتهای ضروری در فرزندانمان برای داشتن یک زندگی سالم، شاد و موفق، توسط کارشناسان و مربیان خانهی کودک و نوجوانِ بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص) برای گروه سنّی 9 تا 12 سال تدوین گردیده است.
جلسه پنجم: من مسوولم
موضوع: مسوولیت پذیری
چکیدهی درس: در این جلسه، دربارهی اهمیت بالای مسوولیت پذیری صحبت میشود و اینکه ممکن است درست انجام ندادنِ یک کار ظاهرا کم اهمیت موجب پیش آمدن فاجعههای بزرگ شود.
محتوا:
بچهها امروز دو مهمان عزیز داریم. {مهمانها دو نفر از اولیا هستند} آقا / خانم ..... که لطف کردند و امروز آمده اند تا از صحبتها و تجربه هاشان استفاده کنیم. ولی قبل از اینکه با مهمان های عزیزمان صحبت کنیم، میخواهم برایتان یک داستان بامزه و آموزنده تعریف کنم.
این حکایت پندآموز که در واقع یک ضرب المثل ژاپنی است، میگوید: به خاطر میخی نعلی افتاد. نعل که میدانید چیست. {مربی روی تخته شکل یک نعل را رسم میکند و توضیحاتش را کامل میکند:} یک قطعهی آهنی یا فولادی که برای محافظت از پای اسب با میخ به سُم اسب میکوبند. جنس سُم اسب، طوری است که وقتی میخ در آن فرو میرود، اسب آن را احساس نمیکند و دردش نمیگیرد. مثل وقتی که ما ناخن مان را با ناخن گیر کوتاه میکنیم و دردی حس نمیکنیم. اگر نعل نباشد، ممکن است پای اسب آسیب های بدی ببیند. حالا حکایت چه میگوید؟ {مربی، همانطور که داستان را تعریف میکند، جملاتی را که در این درسنامه به شکل ایتالیک نوشته شده، روی تخته مینویسد:}
به خاطر میخی نعلی افتاد. یعنی یک میخی که درست کوبیده نشده بود، باعث شد که نعل اسبی از جای خود کنده شود.
به خاطر نعلی اسبی افتاد. اسب بیچاره که نعلش کنده شده بود، نقشِ بر زمین شد.
به خاطر اسبی سواری افتاد. اسب که زمین خورد، سوارش را هم زمین زد. از قضا این سوار یک فرماندهی سپاه بوده که وسط جنگ این اتفاق برایش میافتد.
به خاطر سواری جنگی شکست خورد؛
به خاطر شکستی مملکتی نابود شد و همهی اینها به خاطر کسی بود که میخ را خوب نکوبیده بود!
پس چه شد؟
به خاطر میخی نعلی افتاد. به خاطر نعلی اسبی افتاد. به خاطر اسبی سواری افتاد. به خاطر سواری جنگی شکست خورد؛به خاطر شکستی مملکتی نابود شد و همهی اینها به خاطر چه بود؟ ...
آفرین.
خب حالا بگویید ببینم حرف اصلی این حکایت چه بود؟ ... به نظرتان اصلا آن آهنگر فهمید همهی این اتفاقها تقصیر او بوده؟ ... میتوانید چند مثال دیگر شبیه این حکایت بزنید؟
همانطور که شما هم گفتید، این حکایت، دربارهی اهمیت مسوولیت پذیری بود. میخواست به ما بگوید اگر هر کسی مسوولیتی که بر عهده اش است را به درستی انجام دهد، کارها خیلی بهتر و موفقیت آمیزتر جلو میرود. اما وقتی یک نفر مسوولیتش را درست انجام ندهد، به کار نفرات بعدی هم لطمه وارد میشود. فرقی هم ندارد مسوولیتی که بر عهده مان است، چقدر بزرگ یا کوچک باشد. مهم این است که مسوولیت پذیر باشیم و کارمان را به بهترین شکل انجام دهیم. مثلا جلسهی قبل که قرار بود سالاد درست کنید، اگر کسی که مسوول آوردن ظرفها بود، فراموش میکرد با خودش بشقاب و چاقو و قاشق بیاورد، چطوری میخواستید سالاد خوشمزه تان را آماده کنید و بخورید؟ شاید یکی به نظرش بیاید آوردن ظرف، خیلی هم مسوولیت مهمی نیست و اصلِ کار، مواد داخل سالاد و نحوه درست کردن آن است. ولی اگر مسوولِ آوردن ظرفها، کارش را درست انجام نداده بود، حتی اگر بقیهی چیزها هم آماده بود، به درد نمیخورد.
در زندگی، خیلی موارد مهم تر از مسابقهی «خوشمزه ترین سالاد» وجود دارد که اگر مسوولیت پذیر نباشیم، واقعا خودمان و دیگران را به دردسر میاندازیم. فکرش را بکنید. یک ساختمان چند طبقه را با کلی هزینه و زحمت بسازند ولی در نهایت بفهمند جوشکار، کارش را درست انجام نداده بوده و سقف به اندازهی کافی محکم نیست. یا با کلی دردسر یک بیمار را جراحی کنند بعد از چند ماه بفهمند یک قیچی داخل شکم مریض جا مانده. یا برای کارگرانِ یک کارخانه کلی غذا بپزند ولی مسوول خرید مواد غذایی، گوشت فاسد تهیه کرده باشد و همه مسموم شوند. یا ... اصلا بگذارید از مهمان های امروزمان بپرسیم که چه مسوولیت هایی در جامعه بر عهده شان هست و اگر آنها را درست انجام ندهد، چه دردسرهایی به وجود میآید ...
{هر مهمان 5 دقیقه زمان خواهد داشت تا دربارهی مسوولیتش در اجتماع صحبت کند. پس از صحبتهای ایشان، به هر دانش آموز یک برگه a6 داده میشود تا روی آن یک نعل و یک میخ نقاشی کنند و حکایتی که متن آن را مربی روی تخته نوشته، در کنار نقاشی یادداشت کنند. از دانش آموزان بخواهید این نقاشی را در اتاقشان نصب کنند تا با دیدن آن، یادشان بیفتد هر کاری که بر عهدهشان است را به خوبی انجام دهند.
در انتهای کلاس، به دانش آموزان مسوولیتهای مشخصی مانند جمع کردن دفترهای رابط، پخش کردن جزوه، پاک کردن تخته، ... داده میشود و تاکید میگردد در انجام مسوولیتی که عهده دارش شده اند، نهایت دقت و تلاش خود را داشته باشند. ضمنا یک جارو و خاک انداز به کلاس هدیه میگردد تا از این به بعد خود دانش آموزان کلاسشان را نظافت کنند. چراکه هر یک از ما باید بدانیم مسوول جمع کردن وسایل و ریخت و پاشهامان، چه در خانه، چه در مدرسه، چه در محیط کار و چه در پارک و خیابان، تنها و تنها خودمان هستیم. از دانش آموزان بپرسید چگونه میخواهند برای نظافت کلاسشان برنامه ریزی کنند تا همه در آن سهیم باشند؟}
مربی میتواند انیمیشن «سیخ کباب» را چند روز بعد از ارائهی این مبحث برای بچهها نمایش دهد تا هم این جلسه، طولانی نشود و هم در روزهای آتی، مجددا موضوع مسوولیت پذیری برایشان یادآوری گردد.