درسنامه من بچه شیعه هستم

درس هشتم: امیر مومنین، امام اولین

maharatha

بسم الله الرحمن الرحیم

من بچه شیعه هستم

   

با اهتمام: زهرا و سارا انتظارخیر؛ زهرا مرادی

    

دوره‌ی «من بچه شیعه هستم» بر مبنای کتاب شعری با همین نام نوشته‌ی محمد هادی صدرالحفاظی، برای گروه سنّی 7 تا 9 سال، توسط کارشناسان و مربیان خانه‌ی کودک و نوجوانانِ بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص) تدوین گردیده است. در این دوره، کودکان علاوه بر حفظ شعری زیبا درباره‌ی هر کدام از چهارده معصوم، با گوشه‌ای از زندگانی اهل بیت علیهم السلام آشنا می‌شوند و معرفت و محبت‌شان نسبت به ایشان بیشتر می‌گردد.

        

درس هشتم: امیر مومنین، امام اولین

موضوعات مورد بررسی:

-          آشنایی اجمالی با ماجرای غدیر

-          آشنایی با مفهوم امیر مومنان

-          تذکر به اینکه پیامبر و حضرت علی برای مردم پدر بودند.

-          تذکر به برخی ویژگی‌های رفتاری و شخصیتی حضرت علی علیه السلام مانند شجاعت و مهربانی

-          معرفی دوازده امام در عید غدیر به فرمان خدا و توسط پیامبر

-          دوستی و دشمنی خدا با بنده‌هایش در گرو دوستی و دشمنی اهل بیت

-          عهدشکنی و قدرناشناسی مردم درباره‌ی حضرت علی علیه السلام

   

متن محتوا:

در جلسه‌ی گذشته درباره‌ی جانشینیِ پیامبر صحبت کردیم و گفتیم همانطور که اگر یک معلم برایش کاری پیش بیاید و دیگر نتواند سر کلاس بیاید، باید یک معلم دیگر را جای خود بگذارد، پیامبر هم بعد از خودشان، مردم را به حال خود رها نکردند و حضرت علی را به عنوان جانشین پس از خود به مردم معرفی کردند.

ایشان همه‌ی مسلمان‌ها را از شهرهای دور و نزدیک در محلی به نام «غدیر خم» جمع کردند و به آنها گفتند پیام خیلی مهمی از طرف خدا دارند. مردم هم کنجکاو و مشتاق منتظر ماندند ببینند این چه پیام مهمی است که پیامبر همه را برای شنیدنش صدا کرده؟ پیامبر گفتند ای مردم؛ از عمر من دیگر چیز زیادی باقی نمانده. خدای مهربان برای اینکه بعد از من راهنمای دلسوز و دانایی داشته باشید و بدانید سوال‌های خود را از چه کسی بپرسید، جانشینی برای من انتخاب کرده. خدا دستور داده تا جانشینی که انتخاب کرده را به شما معرفی کنم. او علی بن ابیطالب است. هر علم و دانشی که من داشتم و هر چه بلد بودم، به خواست خدا، حضرت علی هم می‌داند. همانطور که من برای‌تان پدری کردم، او هم برای‌تان پدر است.

مردم همه ساکت ایستاده بودند و با دقت به حرف‌های پیامبر گوش می‌دادند.

پیامبر دست حضرت علی را بالا برد و جوری که همه ببینند و بشنوند گفت ای مردم هرکس که من تا امروز مولای او بودم (یعنی سرپرست و رهبرش بودم و هرچه می‌گفتم گوش می‌داد) از این به بعد علی مولای اوست.

به فرمان خدا او امیر مومنان است. (یعنی هر کسی که به خدا ایمان دارد و مومن است، امیر و فرمانده‌اش حضرت علی است.)

او امام اول شماست. خدای مهربان بعد از امام علی هم یازده امام دلسوز و مهربان انتخاب کرده که همه از نسل حضرت علی هستند. (یعنی از فرزندان و نوادگان حضرت علی هستند.)

هرکس با آنها مهربان باشد و کمک‌شان کند، خدا هم دوستش دارد؛ هرکس با آنها دشمنی کند و به حرف‌های‌شان بی محلی کند، خدا هم با او دشمن می‌شود.

وقتی صحبت‌های پیامبر تمام شد، مردم همه به حضرت علی تبریک گفتند و به او و پیامبر قول دادند حضرت علی را به عنوان جانشینِ پیامبر قبول داشته باشند و به حرف‌هایش گوش دهند.

حالا با توجه به این چیز‌هایی که تعریف کردم، یک بار دیگر شعری را که جلسه‌ی قبل یاد گرفته بودید را بخوانیم:

در روز عـــید غدیــــــــر                           بر ما علی شد امیــــر

امیـر مومنیـــن اســـت                              امــام اولیــــن اســت

الان دیگر کلمه به کلمه‌ی آن را خیلی خوب می‌فهمید.

{مربی شعر را روی تخته بنویسد و از روی آن مصرع به مصرع توضیحات زیر را ارائه دهد:}

در روز عید غدیر: گفتیم پیامبر، مردم را در منطقه‌ای به نام «غدیر خم» جمع کرد و در آنجا به فرمان خدا جانشینِ بعد از خودش را معرفی کرد. به همین دلیل اسم آن روز را روز غدیر گذاشتند. این روز برای ما خیلی خیلی مهم و ارزشمند است و بزرگ‌ترین عید ما شیعیان محسوب می‌شود.

بر ما علی شد امیر: امیر یعنی رهبر و فرمانده. یعنی کسی که سرپرست و رهبر مردم است و مردم باید به حرفش گوش بدهند. در روز غدیر، پیامبر حضرت علی را به عنوان امیر و رهبر مسلمانان معرفی کردند.

امیر مومنین است: گفتیم این لقب را خدا به حضرت علی داده و گفته هر کس به من ایمان دارد (یعنی مومن است) امیر و فرمانده‌اش علی علیه السلام است.

امام اولین است: پیامبر در روز غدیر، دوازده نفر را از طرف خدا به عنوان امام و جانشین بعد از خودشان معرفی کردند که اولین آنها حضرت علی بود. درباره‌ی امام‌های بعدی هم در جلسه‌های بعدی صحبت می‌کنیم.

خب حالا حضرت علی که از طرف خدا جانشین پیامبر شدند، چه جور شخصیتی بودند؟ اخلاق‌شان چطور بود؟

یادتان است گفتم پیامبرمان حضرت محمد چقدر مهربان بودند؟ چطور مثل یک پدر مهربان به فکر مردم بودند؟ چقدر برای خوشبختی مردم زحمت کشیدند؟ حضرت علی هم مثل خودِ خودِ پیامبر بودند. با همان مهربانی و دلسوزی. با همان صبر و حوصله و دانایی. حضرت علی از بچگی در خانه‌ی پیامبر بزرگ شده بودند و زیر نظر پیامبر تربیت شده بودند. اولین کسی بودند که به پیامبر و اسلام ایمان آوردند. همیشه و همه جا در کنار پیامبر از اسلام و مسلمان‌ها دفاع می‌کردند. در جنگ‌هایی که دشمنان به مسلمان‌ها حمله می‌کردند، شجاع‌ترین فرمانده بودند. برای بچه‌های یتیم مهربان‌ترین پدر بودند. از صبح تا شب کار می‌کردند و پولی را که به دست می‌آوردند، خرجِ فقیرها و یتیم‌ها می‌کردند.

یک روز غروب که داشتند از سر کار به خانه بر می‌گشتند، صدای گریه‌ی چند بچه توجه‌شان را جلب کرد. درِ خانه‌ای باز بود و چند بچه در حیاط خانه از گرسنگی نق می‌زدند و گریه می‌کردند. چون چیزی برای خوردن نداشتند، مادر، یک قابلمه را با آب پر کرده بود و روی اجاق گذاشته بود و الکی به بچه‌ها می‌گفت باید صبر کنید تا غذا بپزد. حضرت علی که این صحنه را دید خیلی ناراحت شد. سریع رفت و مقداری خرما و آرد و نان و گوشت و برنج تهیه کرد و به خانه‌ی آنها برد. بچه‌ها از بس گریه کرده بودند، همانجا کنار اجاق خواب‌شان برده بود. حضرت علی از مادر بچه‌ها اجازه گرفت و با برنج و گوشت یک غذای خوشمزه پخت و بعد بچه‌ها را بیدار کرد تا غذا بخورند. بچه‌ها انقدر خوشحال شده بودند که نمی دانستند از کجا شروع کنند. وقتی غذاها را خوردند و حسابی سیر شدند، حضرت علی خیالش راحت شد و لبخندی زد. بعد برای اینکه آنها را خوشحال کند، شروع کرد به بازی با بچه‌ها. روی زمین خم شده بود و چهاردست و پا راه می‌رفت و برای بچه‌ها صدای برّه در می‌آورد تا بخندند.[1]

بعد از آن، همیشه از آن خانه به جای صدای گریه، صدای خنده و شادی بچه‌ها بلند بود. چون حضرت علی مدام مثل یک پدر مهربان به آنها سر می‌زد و مراقب‌شان بود.

حضرت علی نه فقط برای یتیم‌ها بلکه برای همه‌ی مردم، یک پدر مهربان و دلسوز بود. پس بیایید ما هم به این پدر مهربان بگوییم خیلی دوست‌شان داریم و همیشه کارهایی ‌کنیم که باعث خوشحالی‌شان شود. همه با هم بگویید:                    «امام علی خییلیییی دوستت داریم».

آفرین به شما بچه شیعه‌های خوبم.

بچه‌ها؛ پیامبر در روز غدیر، بعد از اینکه حضرت علی و یازده امام بعدی را که قرار بود یکی بعد از دیگری سرپرستیِ مردم را به عهده بگیرند، معرفی کردند، به مردم گفتند هرکس این امام ها را دوست داشته باشد و حرف‌شان را گوش دهد، خدا دوستش خواهد داشت؛ هرکس هم با آنها دشمنی کند، بی محلی کند، حرف‌شان را گوش ندهد، خدا با او دشمن می‌شود.

یادتان است گفتیم خدا آنقدر قدرتمند است که اگر بخواهد کاری انجام دهد، حتی اگر همه‌ی مخلوقاتش با هم متحد بشوند تا آن کار انجام نشود، خداوند آن را انجام می‌دهد؟ با این حساب، خوش به حال کسی که چنین خدای قدرتمندی دوستش باشد! و بد به حال کسی که چنین خدای قدرتمندی با او دشمن باشد!

پس اگر می‌خواهیم همیشه و همه جا دوست مهربان و قدرتمندی مثل خدا داشته باشیم، باید چه کار کنیم؟ باید به امام‌های مهربان‌مان محبت داشته باشیم و به حرف‌های‌شان گوش بدهیم. چون هر کس با امام‌ها مهربان باشد، آنها را دوست داشته باشد و به حرف‌شان گوش دهد، خدا دوست و یاورش خواهد بود. در مقابل، اگر کسی با امام‌ها دشمنی کند و به حرف‌های‌شان گوش ندهد، خدا از دستش ناراحت می‌شود و دیگر کمکش نمی‌کند.

اما بچه‌ها؛ با همه‌ی این حرف‌ها و با اینکه همان روز غدیر، همه‌ی مردم تک به تک به پیامبر و حضرت علی قول دادند با حضرت علی و امام‌های بعد از ایشان مهربان باشند و به حرف‌شان گوش دهند، بعد از اینکه پیامبر از دنیا رفت، عده‌ی زیادی زیر قول‌شان زدند و گفتند ما خودمان بهتر می‌دانیم چه کسی را به عنوان رهبر و جانشین پیامبر انتخاب کنیم. آنها نه تنها به حرف‌های حضرت علی گوش ندادند بلکه بر علیه حضرت علی جنگ راه انداختند. آخر سر هم وقتی حضرت علی در مسجد مشغول نماز بودند، یکی از بدترین آدم‌های روی زمین با شمشیری که سمّی کرده بود، محکم بر سر امام علی کوبید و امام را شهید کرد.

مردم قدر حضرت علی را ندانستند و نفهمیدند خداوند چه نعمت بزرگی را در اختیارشان گذاشته بود. اما من مطمئنم شما بچه شیعه‌های گل من، حضرت علی و بقیه‌ی امام‌ها را خیلی دوست دارید و قدرشان را می‌دانید. مگر نه؟        آفرین به شما.

پس بیایید همه با هم از خدا به خاطر اینکه مهربان‌ترین و بهترین بنده‌هایش را به عنوان امام و راهنما برای ما فرستاده، تشکر کنیم و بگوییم خدایا ما امام‌های مهربان‌مان را دوست داریم و سعی می‌کنیم کاری نکنیم که از دست‌مان ناراحت بشوند.

خب حالا نوبتی هم باشد، نوبت کاردستی است. برویم ببینیم کاردستی‌هامان در چه حال است؟

 


[1] کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین(ع)، ص 114.

 

 

بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص)

 

 

logo-samandehi

جستجو