زرتشت و اسلام

آیا قرآن تنها مختص عرب زبانان نازل شده و مخاطب آن غیر اعراب نیستند؟

hashie bala

 

نویسنده: نرگس نصیری (کارشناس ارشد مهندسی كامپیوتر؛ info@mohammadivu.org )

استاد راهنما:مسعود بسیطی ( کارشناس علوم تربیتی و ادیان و فرق؛ m.basiti@mohammadivu.org)

     

صورت مسئله:

آیا از آیات قرآن، چنین استنباط می‌شود که:

قرآن تنها مختص عرب زبانان نازل شده و مخاطب آن غیر اعراب نیستند؟

 

    

 چکیده:

خداوند حکیم، کتاب خود –  قرآن –  را مُجمَل نازل کرده تا مردمان برای فهم کلامش سراغ مبیّن و آشکارکننده ی منظورش بروند. او تبیین کننده ی قرآن را مخاطب نخستین قرآن یعنی محمد مصطفی و جانشینان او – علی بن ابیطالب و 11 فرزندش - معرفی کرده و هدایت مردمان توسط ایشان را ضمانت فرموده است. اگر کسی در راه فهم قرآن به مبیّن آن مراجعه نکند نمی تواند منظور اصلی خدا را از سخنانش درک کند. بنابراین معنای آیات قرآن را باید از طریق مبیّن قرآن - حضرت محمد و 12 هدایتگر الهی که جانشینان حضرت رسول هستند - جستجو کرد.

با مراجعه به مبیّن قرآن و همچنین دستور زبان عربی در می یابیم آیاتی که در اثبات شبهه‌ی فوق استفاده گردیده، به اشتباه ترجمه و استنباط شده است. درضمن آیات متعددی در قرآن بر اینکه حضرت محمد پیامبری جهانی و دین اسلام دینی برای تمام مردم دنیاست، تصریح دارد.

    

پیش نیاز!

پیش از بررسی این سوال و پاسخ به آن، تذکر به چند نکته‌ی مهم، ضروری می‌نماید:

شُبهِه در لغت به معنای مشابهت و پوشیدگی است. معانی دیگری چون اشتباه، احتمال اشکال و شک نیز دارد. همچنین چیزی که حق و باطل در آن معلوم نیست را شبهه می نامند. [1]

بنابراین در مواجهه با چنین سوالات و شبهاتی نباید دچار قضاوت عجولانه شویم؛ چراکه ممکن است موضوعی در ظاهر شبیه حق باشد؛ درحالی که با تامل و تعمق معلوم شود باطل بوده است. لذا باید با حوصله و دقت، حق را از باطل جدا کنیم.

1- گاهی مستندات ارائه شده در اینگونه مباحث، تحریف شده، جعلی و یا فاقد اعتبار هستند. غالبا با بررسی اعتبار منابع، حقیقت از باطل شناخته می شود و دیگر نیازی به پژوهش بیشتر نیست. بنابراین در مرحله‌ی نخست، از صحت منابعی که در ارائه‌ی شبهات به آن استناد می‌شود، اطمینان حاصل کنیم.

2- بسیاری از چالش های مربوط به آیات و روایات، به دلیل ترجمه‌ی اشتباه کلمات عربی پیش می آید. این اتفاق - چه از روی عمد باشد و چه سهوا رخ دهد – باعث تغییر مقصود گوینده ی سخن می شود. طبیعی است برای فهم سخن هر کس در وهله ی نخست و در صورت امکان سراغ خود او و یا کسانی که از جانب او تایید شده اند برویم و مقصودش را از جمله‌ی مد نظر بپرسیم. سپس در صورت نیاز به فرهنگ لغت زبان مربوطه مراجعه کنیم. چراکه بسیاری از لغات و اصطلاحاتی که وارد زبان دیگری می شوند به مرور زمان از کاربرد و معنای اصیل خود فاصله می گیرند. روش علمی و عاقلانه برای فهم معنای حقیقی هر واژه مراجعه به فرهنگ لغت مربوط به آن زبان است.

3- حق جویی و حق پذیری دو خصیصه‌ی ارزشمند هستند که سبب رشد و کمال آدمی می‌شوند. پژوهش درباره‌ی چالش‌های مربوط به دین و اعتقادات، آن هنگام ارزشمند و اثربخش خواهد بود که به دنبال یافتن حقیقت - و نه دفاع از عقاید و تعصبات خویش - باشیم و زمانی که حقیقت را یافتیم، آن را بپذیریم.

    

 مقدمه

برخی معتقدند دین اسلام و کتاب قرآن تنها ویژه‌ی اعراب است و در اثبات ادعای خود به آیاتی از قرآن کریم استناد می‌کنند.

همان‌گونه که در ابتدای بحث توضیح داده شد برای حل چنین شبهاتی ابتدا باید صحت منابع استفاده شده بررسی شود و سپس معنای صحیح جملات استخراج گردد. آیات ادعا شده در این شبهه همگی در قرآن وجود دارند؛ اما ترجمه ها و نتیجه ای که از آن گرفته شده، محل اشکال است.

همان طور که پیشتر نیز تذکر داده شد، بهترین راه برای درک هر پیام، مراجعه به گوینده ‌ی پیام و یا افرادی است که مورد تایید وی هستند. این موضوع لزوما ربطی به اختلاف زبان گوینده و شنونده ندارد. ممکن است گوینده و مخاطبش هر دو به یک زبان صحبت کنند ولی در فهم مقصود یکدیگر دچار خطا یا تردید شوند. بارها اتفاق افتاده کسی سخنی گفته و از طرف اطرافیانش به گونه های متفاوتی تعبیر و برداشت شده است. طبیعی است منطقی‌ترین راه رفع اختلاف در این  موارد،  ارجاع پیام به گوینده ی پیام است؛ نه اینکه هر کس طبق سلیقه و فهم خود، نظری بدهد و سپس همگان بر سر نظرات خود با یکدیگر بحث کنند.

قرآن هم از این امر مستثنی نیست[2]. خصوصا اینکه کلام خدا به صورت ایجاز و به اختصار بیان شده و معنای ظاهری آیات،  لزوما نشان دهنده ی مقصود حقیقی خدا نیست.[3] تبیین و توضیح این کلام نزد جانشین خدا قرار داده شده تا مردمان برای فهم آن مقیّد به مراجعه به وی – مبیّن قرآن - باشند. به همین دلیل یکی از شئون پیامبر خدا، تبیین و شفاف نمودن منظور خدا از کلامش است[4]. حتی مردم عرب زبان نیز برای درک پیام خدا نیاز به توضیح پیامبر دارند. وگرنه چه دلیلی داشت خداوند به پیامبرش بفرماید قرآنی را که به زبان عربی و در سرزمین اعراب نازل شده برای مردم توضیح دهد و تبیین کند؟ به آیات زیر توجه فرمایید:

     

-       وَأَنزَلْنَا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ[5]

ما این ذكر (قرآن) را بر تو نازل كردیم تا آنچه به سوى مردم نازل شده را براى آنها تبیین كنى، شاید ‌اندیشه كنند. 

     

-       وَمَا أَنزَلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُواْ فِیهِ ...[6]

و ما این کتاب را بر تو نازل نکردیم مگر برای این که آنچه را در آن اختلاف دارند برای ایشان تبیین کنی

     

از همین روست که آنان که خود عرب زبان بودند و معنای آیات را متوجه می شدند، باز هم به مبیّن قرآن -یعنی رسول خدا و جانشینانش- مراجعه می کردند و مقصود خدا را از کلامش می پرسیدند[7].

روشن است که مردم در نیل به معارف و درک حقایق قرآن با هم تفاوت دارند. اگر قرار بود هرکس به میزان فهم و درک خویش و از روی سلیقه ی شخصی، کلام وحی را تفسیر کند، دیگر فرستادن هدایتگران و معلمان الهی کاری بیهوده می شد.

بنابراین از نظر عقل، وجود یک معلم الهی که از جانب خدای متعال برای تبیین کلامش تعیین و تایید شده باشد، ضروری می نماید. به فرموده‌ی پروردگار، مبیّن قرآن، رسول اکرم است و ایشان این علم را به جانشینان خود یعنی امامان دوازده گانه – نخستین شان علی بن ابیطالب و آخرین آنها مهدی علیهم السلام - داده اند.[8] اگر بدون توضیح و تبیینِ مبیّن قرآن سراغ این کتاب برویم، نه تنها متوجه مقصود اصلی خدا نخواهیم شد؛ بلکه چنان که خدا در قرآن فرموده ممکن است به جای هدایت، دچار گمراهی شویم:

یُضِلُّ بِهِ كَثِیراً وَیَهْدِی بِهِ كَثِیراً [9]

(خداوند) بسیاری را با آن (قرآن) گمراه و بسیاری را هدایت می‌کند.

مبیّن قرآن - امام ششم شیعیان[10] - در توضیح این آیه فرموده آنانی که گمراه می شوند کسانی هستند که قرآن و تأویل آن را از مبیّن قرآن نگرفته اند؛ از این رو معنای حقیقی کلام خدا را متوجه نشدند و خود و دیگران را به گمراهی کشیدند.[11]

بنابراین، در شبهه ی مذکور نیز اگر به جای مراجعه به مبیّن آیات، بر مبنای درک و سلیقه ی شخصی خود، کلام خدا را ترجمه و تأویل نماییم، کاری غیر عاقلانه و غیر علمی انجام داده ایم.

    

با این مقدمه‌ی نسبتا طولانی اما مهم، به بررسی آیات مورد بحث در این سوال می‌پردازیم:

     

1. وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ؛ فَقَرَأَهُ عَلَیْهِم مَّا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ [12]

این آیه را اینگونه ترجمه می کنند: و اگر آن را برای مردمی که عربی نمی‌دانند نازل می‌کردیم؛ محال بود که (عجم ها) آن را بفهمند و به آن ایمان بیاورند.

نتیجه‌ای که از این آیه می‌گیرند:  قرآن برای عرب زبان‌ها آمده و نه برای پارسی زبانان ایرانی.

     

پاسخ:

مبیّن قرآن - امام ششم شیعیان - در توضیح این آیه چنین فرموده اند:

"اگر قرآن بر عجم نازل می‌شد اعراب به آن ایمان نمی‌آوردند (ولی) این قرآن بر اعراب نازل شد و عجم ایمان آوردند و این خود برای عجم فضیلتی است". [13]

بنابراین ترجمه‌ی صحیح آیات فوق چنین است:

"و اگر آن (قرآن) را بر بعضی از عجم (غیر عرب) ها نازل می‌کردیم؛ و ایشان (عجم ها) آن را بر اعراب می‌خواندند، (اعراب به دلیل شدت تعصب) به آن (قرآن) ایمان نمی‌آوردند".

همان گونه که ملاحظه فرمودید با مراجعه به مبیّن قرآن، به معنایی کاملا متفاوت با آنچه در این شبهه مطرح شد، رسیدیم. این آیه نه تنها سندی بر اختصاص قرآن و اسلام به اعراب نیست؛ بلکه این نکته را خاطر نشان می کند که برخی عجم ها با وجودی که قرآن بر اعراب و به زبان عربی نازل شده بود، حق را پذیرفتند و بر درستی اسلام و قرآن ایمان آوردند؛ اما اگر عکس این اتفاق رخ می داد و قرآن به زبانی غیر عربی، بر غیر اعراب نازل می شد، اعراب به دلیل تعصبات خود از پذیرفتن آن سر باز می زدند.

    

نتیجه‌ی صحیح:

این آیه اشتباه ترجمه شده و در واقع می گوید اگر قرآن بر عجم ها و به زبانی غیر عرب نازل شده بود، اعراب به دلیل تعصبات شان از پذیرفتن آن اجتناب می کردند؛ در حالی که برخی عجم ها با وجودی که قرآن به زبان آنها نبود، به دلیل حق پذیری به حقانیت قرآن و اسلام ایمان آوردند؛ و این نشانه ی فضل عجم بر عرب است.

     

2. كِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لِّقَوْمٍ یَعْلَمُونَ [14]

این آیه را اینگونه ترجمه می کنند: کتابی آسمانی که آیات آن با تمام جزئیات بیان شده است، در قرآنی عربی، برای مردمی که عربی می دانند.

نتیجه‌ای که از این آیه می‌گیرند:  قرآنِ عربی برای مردم عرب زبان آورده شده؛ نه برای پارسی زبانان.

    

پاسخ:

در بخش 1-1، با استناد به توضیح مبیّن قرآن، دانستیم در پذیرفتن قرآن و ایمان به اسلام باید تعصب نژادی و زبانی را کنار بگذاریم و حق پذیرانه به حقیقتی که می‌یابیم ایمان آوریم. به یاد داشته باشیم نزد خدا عرب و عجم، سیاه و سفید، زن و مرد یکسان هستند و تنها ملاک برتری، تقواست[15].

لذا نازل شدن قرآن به زبان عربی، دلیل بر اختصاص آن به اعراب نمی شود. بر همین مبنا و با استفاده از دستور زبان عربی، آیه ی فوق بدین گون ترجمه می شود:

ترجمه ی صحیح: "کتابی که آیاتش تفصیل داده شده، قرآنی که به زبان عربی است برای آنان که اهل علم اند."

عبارت "لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ"، در آیات متعددی از قرآن به کار رفته و مقصود، افرادی هستند که اهل علم اند[16] نه اینکه عربی می دانند. علاوه بر این، سایر آیاتی که این عبارت را در بر دارند نیز چنین ترجمه ای را تایید نمی کنند که مقصود، افرادی هستند که عربی می فهمند. برای نمونه توجه شما را به آیات زیر جلب می نماییم:

    

-   "وَ هُوَ الَّذی جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فی‏ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُون"[17]

و او همان است كه ستارگان را براى شما آفرید تا در تاریكى‏هاى خشكى و دریا بدان‏ها راه جویید به راستى این آیات را براى آنان که اهل علم هستند، روشن (بیان) داشته‌‏ایم.

    

آیا خداوند ستارگان را تنها برای اَعراب خلق کرده؟ و آیا این نشانه ها تنها برای آنان که زبان عربی می دانند، بیان شده است؟!

    

-   "هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنینَ وَ الْحِسابَ ما خَلَقَ اللَّهُ ذلِكَ إِلاَّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُون"[18]

اوست كه خورشید را تابان و ماه را درخشان آفرید و براى آن برج‏ها نهاد تا شمار سال‏ها و «حساب» را بدانید خداوند آن را جز به حق نیافرید او آیات را براى آنان که اهل علم هستند روشن بیان مى‏كند.

     

آیا خداوند خورشید و ماه را تنها برای اَعراب خلق کرده؟ و آیا این نشانه ها تنها برای آنان که عربی می دانند تذکر محسوب می شود؟!

    

نتیجه‌ی صحیح:

آیه «كِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لِّقَوْمٍ یَعْلَمُونَ[19]» اشتباه ترجمه شده است. مقصود از لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ، افرادی که عربی می دانند نیست؛ بلکه مقصود تمامی انسان هایی است که اهل علم هستند و با علم سراغ آیات و نشانه های آورده شده در قرآن می روند.

    

3. إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ [20]

این آیه را اینگونه ترجمه می کنند: ما آن را قرآنی به زبان عربی نازل كرده‌ایم، تا شما (عرب زبان‌ها) بفهمید.

نتیجه‌ای که از این آیه می‌گیرند:  خداوند قرآن را برای اَعراب فرستاده که زبان‌شان عربی است؛ نه برای پارسی زبانانِ ایرانی که عربی نمی فهمند.

    

پاسخ:

آنچه باعث اشکال شده، برداشت ناصحیح از عبارت لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ است. معنای آیه این نیست که قرآن به عربی نازل شده تا عقل اعراب آن را درک کند. بلکه بدین معناست که "باشد تا در آن اندیشه و تعقل کنید". از این عبارت در آیات متعددی استفاده شده و تمامی آنها حاوی این تذکر است که در آیات و نشانه های قدرت و حکمت خدا بیاندیشند و تعقل کنند. به طور نمونه به آیات زیر توجه کنید:

    

-   اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ [21]

بدانید كه خدا زمین را پس از مرگش زنده مى‏گرداند به راستى نشانه ها (ی خود) را براى شما روشن کرده ایم باشد كه اندیشه و تعقّل کنید.

-   کَذَلِکَ یُحْیِی اللّهُ الْمَوْتَى وَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ [22]

اینچنین خدا مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌هایش را به شما می‌نمایاند باشد که اندیشه و تعقّل کنید.

-   کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ [23]

خدا آیاتش را اینچنین برای شما بیان می کند باشد که اندیشه و تعقّل کنید.

    

بنابراین ترجمه ی آیه ی مورد بحث –یوسف، آیه 2- اینچنین است:

ترجمه ی صحیح: ما آن را قرآنی به زبان عربی نازل كرده‌ایم، باشد که اندیشه و تعقّل کنید.

    

نتیجه‌ی صحیح:

عبارت "لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ" ، به هیچ عنوان به این امر اشاره ندارد که قرآن مختص اعراب است. مقصود این نیست که عقل اعراب قرآن را می فهمد ولی عجم ها از فهم این قرآن - که به زبان عربی نازل شده -عاجزند؛ بلکه یک دعوت عمومی از تمامی انسان هاست تا در نشانه‌های تذکر داده شده در قرآن، اندیشه و تعقّل نمایند. همچنانکه در فرازهای دیگری از قرآن به خلقت آسمان ها و زمین و یا زنده شدن مردگان اشاره گردیده و در نهایت از بندگان خواسته شده در این نشانه ها تعقّل کنند. پر واضح است که تذکر به تدبّر و تعقّل در نشانه های مختلف، ربطی به عرب یا عجم بودن مخاطب ندارد. 

    

4. وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ ءَ أَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ [24]

این آیه را اینگونه ترجمه‌ می کنند: و اگر این کتاب را قرآنی غیر عربی گردانیده بودیم قطعا می گفتند چرا آیه های آن روشن بیان نشده کتابی غیر عربی و مخاطب آن عرب زبان.

نتیجه‌ای که از این آیه می‌گیرند:  همان‌طور که اگر پیام خدا برای اعراب به زبان فارسی نازل می شد آنها اعتراض می کردند - و اعتراض شان هم از نظر خدا منطقی بود -؛ پس معنی نمی دهد برای پارسی زبانان نیز پیام خدا به زبان عربی نازل شود.

   

پاسخ:

همان طور که ذیل شماره 1 نیز توضیح داده شد، خداوند می فرماید اگر قرآن به زبانی غیر عربی نازل می شد، اعراب از پذیرفتن آن امتناع می کردند؛ در حالی که عجم ها بدون تعصب نژادی و از روی حق پذیری به آن ایمان آوردند. در این آیه نیز مجددا به همین امر تذکر داده شده است.

اگر آدمی حق جو و حق پذیر باشد در مقابل سخن حق، سر تسلیم فرود می آورد. به فرموده ی امام صادق آن دسته از عجم ها که به قرآن و اسلام ایمان آوردند بر آنان که متعصبانه زبان و نژاد خود را بهانه ی روی برگردانی از حقیقت قرار می دادند، فضیلت داشتند.

توصیه ی ما نیز به افرادی که بر روی پیام های هدایتی قرآن به این دلیل که قرآن عربی است و توسط پیامبری عرب آورده شده، چشم می بندند، این است که: هر جا پیام حقی را یافتند آن را بپذیرند و به واسطه ی تعصب دینی، ملی، نژادی و ... خود را از آن حقیقت محروم نسازند.

     

نتیجه‌ی صحیح:

این آیه نیز این تذکر را می دهد که اگر قرآن به عربی نازل نمی شد اعراب به دلیل تعصب شان به آن توجه نمی کردند و ایمان نمی آوردند. اما خدا این رفتار متعصبانه را تایید نمی کند. چرا که جانشین خدا می فرماید ایمان عجم به قرآنی که به زبان خودشان نبود، نشانه ی فضیلت ایشان بر اعراب است.

    

 پاسخ نقضی:

تا بدین جا به بررسی و تحلیل آیات مورد اشکال در شبهه ی اسلام عربی پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که آیات، بدون مراجعه به مبیّن حقیقی قرآن و به اشتباه ترجمه یا تأویل شده اند.

در این بخش به آیاتی در قرآن کریم اشاره می کنیم که قرآن را کتابی برای هدایت همگان معرفی می کند و به جهانی بودن دعوت حضرت محمد تاکید دارد. با استناد به آیات قرآن حضرت محمد نه تنها پیامبر همه ی انسان ها - اعم از عرب یا عجم - بوده اند، بلکه مأمور هدایت جنیان و حتی هشدار به شیاطین هم هستند[25].

در کارهای پژوهشی بدترین خیانت یا بزرگ ترین اشتباه این است که منابع به صورت گزینشی آورده شوند. در این شبهه نیز اگر تنها به چند آیه از کلام خدا استناد شود، به نتیجه ای نادرست خواهیم رسید. آیات مطرح شده در این چالش باید در کنار آیات دیگر و صد البته با توضیح مبیّن قرآن بررسی شوند تا حقیقتی که منظور خدا از کلامش بوده، مشخص گردد.

به دلیل کثرت آیاتی که به صراحت، قرآن را کتاب هدایت جهانیان معرفی کرده، تنها به بخشی از آنها اشاره خواهیم کرد. در این آیات عمدتا از لفظ ناس به معنای مردم و عالَمین به معنایی فراتر یعنی تمام افرادی که در عوالم چندگانه ی خلقت زندگی می کنند، استفاده شده و هیچ قیدی درباره ی عرب یا عجم بودن مخاطب نیامده است:

    

-   تَبارَكَ الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِیَكُونَ لِلْعالَمینَ نَذیرا[26]

-   إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمینَ[27]

-   وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمینَ[28]

-   یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنین[29]

-   قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ ...[30]

-   كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ ...[31]

-   هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِیُنْذَرُوا بِهِ وَ لِیَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ لِیَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْباب[32]

-   أَنْزَلْنا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ[33]

-   وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فی‏ هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُون[34]

-   إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَیْكَ الْكِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدى‏ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها ...[35]

-   شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقان[36]

-   هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقین[37]

    

نتیجه:

-   هر گاه درباره ی قرآن و یا فرازهایی از دین اشکالی داشتیم سراغ مبیّن قرآن و معلم دین برویم تا مقصود اصلی خدا را – به دور از قضاوت و سلیقه ی شخصی - دریابیم.

-   آیاتی که ظاهرا اشاره به اختصاص قرآن و اسلام به اعراب دارد، به دلیل عدم مراجعه به مبیّن قرآن و همچنین عدم تسلط به زبان عربی، به صورت ناصحیح برداشت شده اند.

-   نه تنها آیات مورد اشکال، دلیلی بر اثبات اختصاص قرآن و اسلام به اعراب نیستند؛ بلکه آیات متعددی به صراحت اسلام را دین جهانی و قرآن را کتاب هدایت بشریت معرفی می کنند.

-   اگر حقیقتی را یافتیم، به دلیل تعصب نژادی، زبانی، اعتقادی و ... از آن چشم نپوشیم. قرآن، کتاب هدایت است؛ به این دلیل که به زبانی غیر از زبان ما و بر پیامبری غیر از قوم ما، از پذیرفتن پیام های هدایتی اش روی بر نگردانیم.

    


[1] - معین، محمد. فرهنگ فارسی، ذیل کلمه شبهه؛ شیخو، لوئیس. المنجد (ترجمه محمد بندرریگی)، ذیل ریشه ش ب ه.

[2] -  علاقمندان، می‌توانند به مقاله "راه بهره مندی از هدایت قرآن " نوشته‌ی «مسعود بسیطی» مراجعه کنند.

[3] -  خداوند می‌فرماید این قرآن دارای آیات محکم و متشابه است که فقط خدا و راسخون علم تاویل آن را می دانند (هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ: سوره آل عمران، آیه 5). ؛ بسیاری از آیات قرآن نیز به صورت مجمل بیان شده تا مردم برای فهم آن به مبیّن قرآن مراجعه کنند. به عنوان نمونه امام صادق علیه السلام فرموده‌اند: "دستور اقامه نماز بر پیامبر(ص) نازل شد؛ ولى خداوند این مطلب را که سه یا چهار ركعت بخوانند (كیفیت اقامه آن) بیان نکرد، تا اینكه پیامبر خود این فرمان را براى مردم تشریح كرد": اصول کافی، ج 1، صص 286 و 287.

[4] - سوره نحل، آیات 44 و 64.

[5] - سوره نحل، آیه 44.

[6] - سوره نحل، آیه 64.

[7] -  به عنوان نمونه بنگرید به:  اصول کافی، ج 8، کتاب الروضه، ص 50.

[8] - خوانندگان گرامی به عنوان نمونه می توانند به احادیث مرتبط در کتاب وسائل الشیعه، ج 27، باب 13 (عدم جواز استنباط الأحكام النظریة من ظواهر القرآن إلا بعد معرفة تفسیرها من الأئمة ع) و یا کتاب بحارالانوار، ج 26، باب 1 (جهات علومهم ع و ما عندهم من الكتب ...) مراجعه نمایند. در ادامه به 4 نمونه از این روایات اشاره می کنیم:

- امام صادق (ع) می فرمایند: "همانا خدا تنزیل و تأویل قرآن کریم را به رسول اکرم (ص) آموخت و رسول خدا (ص) به امیر المومنین (ع) تعلیم داد ... و به خدا سوگند علم آن را به ما (نیز) داد": وسائل الشیعه، ج 27، باب 13، ص 182. ؛

- امام رضا (ع) از پیامبر (ص) نقل می‌کنند که خداوند در حدیثی قدسی چنین فرموده: "منم خدایی که جز من معبودی نیست، مخلوقات را با قدرت خود آفریدم، از بین آن ها پیامبرانی را برگزیدم و از میان پیامبران نیز محمد (ص) را به عنوان حبیب و خلیل و صفی انتخاب کردم آن گاه او را به سوی مردم فرستادم و علی (ع) را به عنوان برادر و وصی و وزیر او قرار دادم تا بعد از محمد، پیام رسان او به مردم و جانشین من باشد و قرآن مرا برای آنها بیان نماید و حکم مرا در میان آن ها اجرا کند": همان، ص 187. ؛

- امام صادق ذیل این آیه شریفه که می فرماید «فقط خدا و راسخون علم تأویل محکم و متشابهات قرآن را می دانند (سوره آل عمران، آیه 5)» چنین گفته اند: "راسخون در علم ما اهل بیت هستیم و ما هستیم که تأویل قرآن را می دانیم": همان، ص 179. ؛

- امیر مومنان فرموده اند: "هیچ آیه ای از قرآن بر پیامبر (ص) نازل نشد مگر این که قرائت آن را به من آموخت و آن را بر من املا کرد و من آن را با خط خودم نوشتم و تأویل و تفسیر، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و خاص و عام آن را به من تعلیم داد ...": بحارالانوار، ج 26، ص 65.

[9] - سوره بقره، آیه 26.

[10] - امام صادق علیه السلام، امام ششم شیعیان و یکی از تبیین کنندگان کلام وحی هستند که از جانب خدا تعیین شده اند.

[11] - "إذ لم یأخذوه عن أهله فضلوا و أضلوا" چون آن (قرآن و تاویلش) را از اهلش (اهل بیت علیهم‌السلام) فرا نگرفتند، بدین روى گمراه شدند و دیگران را هم گمراه نمودند: وسائل الشیعه، ج 27، ح 33593، ص 201.

[12] - سوره الشعراء، آیات 198 و 199.

[13] - "لو نزل القرآن علی العجم ما آمنت به العرب و قد نزل علی العرب فآمنت به العجم ، فهذه فضیلة العجم": بحارالانوار، ج 9، باب 1 (احتجاج الله تعالی ...)، ص 228.

[14] - سوره فصلت، آیه 3.

[15] - "إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم": سوره حجرات، آیه 13.

[16] - در مکتب اهل بیت علیهم السلام (مبیّنین قرآن) علم و عالِم تعریف ویژه و نشانه هایی خاص دارد.

[17] - سوره انعام، آیه 97.

[18] - سوره یونس، آیه 5.

[19] - سوره فصلت، آیه 3.

[20] - سوره یوسف، آیه 2؛ همچنین این آیه با همان مضمون: "إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون": سوره الزخرف، آیه 3.

[21] - سوره حدید، آیه 17.

[22] - سوره بقره، آیه 73.

[23] - سوره بقره، آیه 242.

[24] - سوره فصلت، آیه 44.

[25] - بحارالانوار، ج 16، باب 11 (فضائله و خصائصه ص ...)، ص 337.

[26] - "بزرگ و بزرگوار است آن (خداوندی) كه فرقان – جدا کننده‌ی حق از باطل- را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را هشدار‏دهنده باشد": سوره فرقان، آیه 1.

[27] - "این (قرآن) جز یادآوری و پندى براى جهانیان نیست": سوره ص، آیه 87 ؛ سوره تکویر، آیه 27 ؛ سوره انعام، آیه 90 ؛ سوره یوسف، آیه 104.

[28] - "در حالى كه این (قرآن) جز یادآوری و پندی براى جهانیان نیست": سوره قلم، آیه 52.

[29]  - "اى مردم! براى شما پندى از سوى پروردگارتان و شفایى براى دل‏ها و رهنمود و بخشایشى براى مؤمنان آمده است": سوره یونس، آیه 57.

[30] - "بگو: اى مردم! حق از سوى پروردگارتان نزد شما آمده است": سوره یونس، آیه 108.

[31] - "(این) كتابى است كه بر تو فرو فرستاده‏ایم تا مردم را از تاریکی‏ها (ی گمراهی) به سوى روشنایى (هدایت) برون آورى ...": سوره ابراهیم، آیه 1.

[32]- "این پیام رسانى براى مردم است تا بدان هشدار داده شوند و تا بدانند كه او خدایى یگانه است و تا تذکری باشد برای صاحبان خرد": سوره ابراهیم، آیه 52.

[33] - "بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا براى مردم آنچه را كه به سوى آنان فرو فرستاده‏ شده روشن بیان کنی و باشد كه بیندیشند": سوره نحل، آیه 44.

[34] - "و در این قرآن براى مردم از هرگونه مثلى آورده‏ایم باشد كه پند گیرند": سوره زمر، آیه 27.

[35] - "ما این كتاب را به سوى تو براى مردم به حقّ فرو فرستاده‏ایم آن كس كه رهیاب شود به سود خود اوست و هر كه بیراه گردد تنها به زیان خود اوست ...": سوره زمر، آیه 41.

[36] - "ماه رمضان كه در آن قرآن فرو فرستاده شده که راهنمایی برای مردم و برهان‏های روشنی از راهنمایى و جدا کننده ی حقّ از باطل است": سوره بقره، آیه 185.

[37] - "این (قرآن) بیان (و دلیل روشنی) براى مردم و رهنمونی (به راه راست) و پندى براى پرهیزگاران است": سوره آل عمران، آیه 138.

    

 

بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص)

 

 

logo-samandehi

جستجو