در آموزههای اسلامی، رسیدگی به حال بیماران، از مصادیق کردار نیک شمرده است.[1] عیادت از بیمار و تلاش برای درمان وی و خوش رفتاری با او از برترین اعمال دانسته شده است. امام محمدباقر (علیه السلام) فرمودند: «هرکسی که مسلمانی بیمار را عیادت کند، در آن روز هفتاد هزار نفر از ملائکه بر او سلام و درود میفرستند و نعمتی در بهشت برای او خواهد بود».[2] شبیه این حدیث از امام صادق(علیه السلام) نیز نقل شده است[3] وهمچنین احادیثی دیگر در لزوم کمک به بندگان خدا برای درمان بیماری و …
اما آنچه در اوستا هزاران سال به عنوان متن مقدس شمرده میشد، چیزی دیگر میگوید! تیر خلاص بر پیکر بیماران و رها کردن آنان برای اینکه زودتر بمیرند! رفتاری بیرحمانه و نابخردانه درحق انسانهای بیگناه… در اوستا، وندیداد، فرگرد دوم، بند۲۲-۲۹ آمده است که اهورامزدا به «جَم» فرمان داد تا برای رهایی از زمستان سخت، پناهگاهی در زیر زمین ایجاد کند و در این غار انسانها و یک جفت از هر جاندار (سگان و پرندگان حتی گیاهان) را جای دهد تا نژاد آنان از میان نرود. اوستا چنین میگوید:
آنگاه اهوره مزدا به جم گفت: ای جم هورچهر، پسر ویَونگهان! بدترین زمستان بر جهان استومند فرود آید که آن زمستانی سخت مرگآور است. آن بدترین زمستان بر جهان استومند فرود آید که پر برف است. برف ها بارد بر بلندترین کوهها به بلندای اردوی… ای جم! پیش از [آن] زمستان، در پی تازش آب، این سرزمینها، بارآورِ گیاهان باشند؛ [اما در پی زمستان و] از آن پس که برفها بگدازند، اگر ایدر جای پای رمهای در جهان استومند دیده شود، شگفتی انگیزد. پس [تو ای جم] آن وَر [پناهگاه زیرزمینی] را بساز، هر یک از چهار برش به درازای اَسپْریسی و تخمههای رمهها و ستوران و مردمان و سگان و پرندگان و آتشان سرخ سوزان را بدان جا ببر… و بدان جا بزرگترین و برترین و نیکوترین تخمههای نرینگان و مادینگان روی زمین را فراز بر. بدانجا بزرگترین و برترین و نیکوترین تخمههای چهارپایان گوناگون روی زمین را فراز بر و بدان جا تخم همهی رستنیهایی را که بر این زمین، بلندترین و خوشبوی ترینند، فراز بر…
اما در بند ۲۹ از همین فرگرد آمده است:
مباد که گوژپشت، گوژسینه، بیپُشت، خُل، دَریوَکَ (بدکار)، دَیوَک (فریبکار)، کـَسویش (ناقص)، ویزباریش (حسود)، تباه دندان، پیسِ جدا کرده تن (مبتلا به بیماری جذام) و هیچ یک از دیگر داغ خوردگان اهریمن (دیگر بیماران)، بدان جا راه یابند.
روشن است که منظور از «دیگر داغ خوردگان اهریمن» همان بیمارانِ (جسمی و روحی) هستند. آنچنان که سابقاً نیز افراد معلول، نابینا، ناشنوا و … نیز تحت عنوانِ «داغ خوردگان اهریمن» از حضور و نوشیدنِ نوشیدنی مقدس ممنوع شدهاند.[4] به راستی بر پایهی آموزههای مزدیسنا، این بیماران باید از سرما یخ بزنند و بمیرند؟ چون داغ خوردگانِ اهریمناند؟ آیا رها کردن بیماران (به جُرم بیمار بودن)، همان زدنِ تیر خلاص بر پیکر آنان نیست؟ باید رهایشان کرد تا زودتر بمیرند؟ چرا؟ مگر انسان نیستند؟ مگر چه گناهی مرتکب شدند؟[5]
منبع: پایگاه تخصصی فرق و ادیان
[1]شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، قم: مؤسسه آل البيت، ۱۳۶۸. ج ۱۲ ص ۵
[2]شیخ محمد بن یعقوب كلينى رازی، الکافی، تهران: دار الكتب الإسلامية، ۱۳۶۵. ج ۳ ص ۱۱۹
[3]همان، ج ۳ ص ۱۲۰، حدیث ۲
[4]بنگرید به «توهین دین زرتشتی به معلولین»
[5]اوستا، وندیداد، فرگرد ۲، بند ۲۳-۲۹، بنگرید به:
اوستا، ترجمه دکتر دوستخواه، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۹۱. ج ۲ ص ۶۷۱
و وندیداد، پژوهش جیمز دارمستتر، ترجمه موسی جوان، تهران: انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۸۴. ص ۸۱-۸۲
The Zend Avesta, Part I, The Vendidad, Translated by James Darmesteter, from Sacred Books of the East (Vol. IV), Translate in English by Various Oriental Scholars, Oxford, Clarendon Press, 1880, pp 17-18