پیامبران در کتاب مقدس

پسر خدا (سلیمان) بت ‌پرست شده، بتکده می‌سازد!

hashie bala

   

نویسنده: زهرا مرادی

      

یکی از شخصیت‌های برجسته‌ی کتاب مقدس، سلیمان است. او به قدری نزد پروردگار، عزیز است که خداوند وی را پسر خویش خوانده و چنین فرموده:

"من‌ پدر او و او پسر من‌ خواهد بود و محبت‌ من‌ از او دور نخواهد شد ... تا به‌ ابد او را بر قوم‌ خود و سرزمين‌ اسرائيل‌ خواهم‌ گماشت‌ و فرزندانش‌ هميشه‌ پادشاه‌ خواهند بود."[1]

اما از آنجا که همواره محاسبات خدای کتاب مقدس، اشتباه از آب در می‌آید، پسر و برگزیده‌ی خدا یعنی سلیمان، با فرامین الهی مخالفت می‌کند و در نهایت بت‌پرست می‌شود. همین امر، خشم خدای پدر را بر می‌انگیزد.

کتاب مقدس، این داستان تأسف انگیز را چنین شرح می‌دهد:

"سليمان‌ پادشاه‌، بغير از دختر فرعون‌، دل‌ به‌ زنان‌ ديگر نيز بست‌. او برخلاف‌ دستور خداوند زناني‌ از سرزمين‌ قومهاي‌ بت‌پرست‌ مانند موآب‌، عمون‌، ادوم‌، صيدون‌ و حيت‌ به‌ همسري‌ گرفت‌. خداوند قوم‌ خود را سخت‌ برحذر داشته‌ و فرموده‌ بود كه‌ با اين‌ قومهاي‌ بت‌پرست‌ هرگز وصلت‌ نكنند، تا مبادا آنها قوم‌ اسرائيل‌ را به‌ بت‌پرستي‌ بكشانند.

سليمان‌ هفتصد زن‌ و سيصد كنيز براي‌ خود گرفت‌. اين‌ زنها بتدريج‌ سليمان‌ را از خدا دور كردند بطوري‌ كه‌ او وقتي‌ به‌ سن‌ پيري‌ رسيد بجاي‌ اينكه‌ مانند پدرش‌ داود با تمام‌ دل‌ و جان‌ خود از خداوند، خدايش‌ پيروي‌ كند به‌ پرستش‌ بتها روي‌ آورد.

سليمان‌ عشتاروت‌، الهه‌ صيدونيها و ملكوم‌، بت‌ نفرت‌انگيز عمونيها را پرستش‌ مي‌كرد. او به‌ خداوند گناه‌ ورزيد و مانند پدر خود داود، از خداوند پيروي‌ كامل‌ نكرد. حتي‌ روي‌ كوهي‌ كه‌ در شرق‌ اورشليم‌ است‌، دو بتخانه‌ براي‌ كموش‌ بت‌ نفرت‌انگيز موآب‌ و مولك‌ بت‌ نفرت‌انگيز عمون‌ ساخت‌. سليمان‌ براي‌ هر يك‌ از اين‌ زنان‌ اجنبي‌ نيز بتخانه‌اي‌ جداگانه‌ ساخت‌ تا آنها براي‌ بتهاي‌ خود بخور بسوزانند و قرباني‌ كنند.

هر چند خداوند، خداي‌ اسرائيل‌، دو بار بر سليمان‌ ظاهر شده‌ و او را از پرستش‌ بتها منع‌ كرده‌ بود، ولي‌ او از امر خداوند سرپيچي‌ كرد و از او برگشت‌، پس‌ خداوند بر سليمان‌ خشمگين‌ شد و فرمود: «چون‌ عهد خود را شكستي‌ و از دستورات‌ من‌ سرپيچـي‌ نمـودي‌، من‌ نيـز سلطنت‌ را از تـو مي‌گيرم‌ و آن‌ را به‌ يكي‌ از زيـردستانت‌ واگـذار مي‌كنـم‌. ولي‌ بخاطر پدرت‌ داود، اين‌ كار را در زمان‌ سلطنت‌ تو انجام‌ نمي‌دهم‌ بلكه‌ در زمان‌ سلطنت‌ پسرت‌ ..."[2]

   

سلیمان، یک شخصیت عادی در کتاب مقدس نیست که نافرمانی و بت‌پرستی اش قابل چشم پوشی باشد.

-    او انتخاب شده ی خاص خداست؛[3]

-    از جانب خدا، "پسر خدا" لقب گرفته؛[4]

-    خداوند او را شایسته ی ساختن خانه ای برای خود دانسته؛[5]

-    خداوند، دو بار بر او ظاهر می‌شود![6]

وقتی چنین شخصیتی، الگوی مردم قرار داده شود، دیگر چه انتظاری از ایشان باید داشت؟ وقتی پسر خدا به پدر، پشت می‌کند و بت پرست می‌گردد، چگونه از مردم عادی انتظار خداترسی و خداپرستی داشته باشیم؟

و سوال مهم‌تر اینکه تکلیف فقراتی از کتاب مقدس که نوشته‌ی سلیمان است، چه می‌شود؟[7] آیا می‌توان سخنان کسی را که خدا شخصا بر او ظاهر می‌شود و او را از تمرّد منع می‌نماید ولی او همچنان نافرمانی می‌کند، الهام الهی دانست؟

آیا می‌توان هم به جملاتی از کتاب مقدس که پسر خدا را مشرک می‌شمارد ایمان داشت و هم کلماتی را که این مشرک خدا به اسم الهام از سوی خدا به مردمان گفته، باور کرد؟ آیا چاره‌ای جز این داریم که لااقل در اینکه تمامی عبارات کتاب مقدس، معتبر و متصل به الهام خدا باشند، تردید کنیم؟

    


[1] عهد عتیق، اول تواریخ، باب 17، بندهای 13 و 14. ؛ و نیز در کتاب مقدس از زبان داود، پدر سلیمان چنین آمده: "او به‌ من‌ وعده‌ داده‌، فرمود: پسري‌ به‌ تو مي‌دهم‌ كه‌ مردي‌ صلح‌جو خواهد بود و من‌ شر تمام‌ دشمنان‌ را از سر او كم‌ خواهم‌ كرد. نام‌ او سليمان‌ يعني‌ «صلح‌» خواهد بود. در طي‌ سلطنت‌ او به‌ قوم‌ اسرائيل‌ صلح‌ و آرامش‌ خواهم‌ بخشيد. او خانه‌اي‌ براي‌ من‌ بنا خواهد كرد. او پسـر من‌ و مـن‌ پدر او خواهـم‌ بـود، و پسران‌ و نسل‌ او را تا به‌ ابد بر تخت‌ سلطنت‌ اسرائيل‌ خواهم‌ نشاند": عهد عتیق، اول تواریخ، باب 22، بندهای 9 و 10.

[2] عهد عتیق، اول پادشاهان، باب 11، بندهای 1 تا 13.

[3] "حال‌ از ميان‌ پسران‌ زيادي‌ كه‌ خداوند به‌ من‌ (داود) بخشيده‌ است‌، سليمان‌ را انتخاب‌ كرده‌ است‌ تا بجاي‌ من‌ بر تخت‌ بنشيند و بر قوم‌ خداوند سلطنت‌ كند. خداوند به‌ من‌ فرموده‌ است‌: خانه‌ مرا پسر تو سليمان‌ بنا مي‌كند، چون‌ او را انتخاب‌ كرده‌ام‌ تا پسر من‌ باشد و من‌ پدر او": عهد عتیق، اول تواریخ، باب 28، بندهای 5و 6.

[4] "من‌ (خدا) پدر او (سلیمان) و او پسر من‌ خواهد بود و محبت‌ من‌ از او دور نخواهد شد ... تا به‌ ابد او را بر قوم‌ خود و سرزمين‌ اسرائيل‌ خواهم‌ گماشت‌ و فرزندانش‌ هميشه‌ پادشاه‌ خواهند بود.": عهد عتیق، اول تواریخ، باب 17، بندهای 13 و 14. ؛ "او (خدا) به‌ من‌ (داود) وعده‌ داده‌، فرمود: پسري‌ به‌ تو مي‌دهم‌ كه‌ مردي‌ صلح‌جو خواهد بود و من‌ شر تمام‌ دشمنان‌ را از سر او كم‌ خواهم‌ كرد. نام‌ او سليمان‌ يعني‌ «صلح‌» خواهد بود ... او پسـر من‌ و مـن‌ پدر او خواهـم‌ بـود، و پسران‌ و نسل‌ او را تا به‌ ابد بر تخت‌ سلطنت‌ اسرائيل‌ خواهم‌ نشاند": عهد عتیق، اول تواریخ، باب 22، بندهای 9 و 10.

[5] "«پدرم‌ داود مي‌خواست‌ اين‌ خانه‌ را براي‌ خداوند، خداي‌ اسرائيل‌ بسازد. ولي‌ خداوند به‌ او فرمود: «قصد و نيت‌ تو خوب‌ است‌، اما كسي‌ كه‌ بايد خانه‌ خدا را بسازد تو نيستي‌. پسر تو خانه‌ مرا بنا خواهد كرد.»": عهد عتیق، دوم تواریخ، باب 6، بندهای 7 و 8.

[6] سند از کتاب تواریخ: "آن‌ شب‌ خدا به‌ سليمان‌ ظاهر شد و به‌ او فرمود: «هر چه‌ مي‌خواهي‌ از من‌ درخواست‌ كن‌ تا به‌ تو بدهم‌.»": عهد عتیق، دوم تواریخ، باب 1، بند 7. ؛ "پس‌ از آنكه‌ سليمان‌ بناي‌ خانه‌ خداوند و كاخ‌ سلطنتي‌ خود را تمام‌ كرد و تمام‌ طرح‌هايي‌ را كه‌ براي‌ آنها داشت‌ تكميل‌ نمود، يك‌ شب‌، خداوند بر او ظاهر شد و فرمود: «من‌ دعاي‌ تو را مستجاب‌ كرده‌ و اين‌ خانه‌ را انتخاب‌ نموده‌ام‌ تا مردم‌ در آنجا براي‌ من‌ قرباني‌ كنند": عهد عتیق، دوم تواریخ، باب 7، بندهای 11 و 12. ؛

سند از کتاب پادشاهان: "پس‌ از آنكه‌ سليمان‌ پادشاه‌ بناي‌ خانه‌ خداوند،كاخ‌ سلطنتي‌ و هر چه‌ را كه‌ خواسته‌ بود به‌ اتمام‌ رسانيد، خداوند بار ديگر بر او ظاهر شد، چنانكه‌ قبلاً در جبعون‌ به‌ او ظاهر شده‌ بود، و به‌ او فرمود: «دعاي‌ تو را شنيده‌ام‌ و اين‌ خانه‌ را كه‌ ساخته‌اي‌ تا نام‌ من‌ تا ابد برآن‌ باشد، تقديس‌ كرده‌ام‌. چشم‌ و دل‌ من‌ هميشه‌ بر اين‌ خانه‌ خواهد بود ...": عهد عتیق، اول پادشاهان، باب 9، بندهای 1 تا 3. ؛ "... خداوند، خداي‌ اسرائيل‌، دو بار بر سليمان‌ ظاهر شده‌ و او را از پرستش‌ بتها منع‌ كرده‌ بود ...": عهد عتیق، اول پادشاهان، باب 11، بند 9.

[7] از 39 کتاب عهد عتیق، 3 کتاب، منسوب به سلیمان است: امثال، جامعه و غزل غزل‌ها

 

بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص)

 

 

logo-samandehi

جستجو