نویسنده: علی الشیخ و محمد کاشانی
یکی دیگر از مواردی که مسیحیان برای اثبات الوهیت مسیح به آن استناد میکنند ویژگیهای منحصری است که در وی موجود بود و به نظر ایشان این ویژگیها نشان از خداوندی مسیح دارد
1- تولد اعجازگونه مسیح
آیا تولد اعجاز گونه مسیح دلیل بر خداوندی وی است؟
یکی دیگر از دلایل الوهیت مسیح، تولد منحصربهفرد و اعجازگونه اوست؛ یعنی بدون پدر به دنیا آمد.
مسیحیان میپرسند: اگر مسیح صرفاً یک انسان میبود، پس چرا مانند سایر انسانها به دنیا نیامد؟ تولد مسیح علیهالسلام در واقع عبارت است از اتحاد کلمه خدا با جسم، در اندامهای درونی مریم عذرا علیهالسلام. در بین انسانها، تنها کسی که این ویژگی منحصربهفرد را دارد مسیح است.
پاسخ
ما میگوئیم: شکی در این نیست که ولادت مسیح بدون پدر یک معجزه است و بهمین خاطر هم هست که قرآن مسیح و مادرش را بعنوان یک آیه و نشانه ذکر کرده است و جعلنا ابن مریم و امه آیه (مومنون 50) اما قرآن این ولادت عجیب را شبیه خلقت آدم میداند و میفرماید: ان مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون (آل عمران 59)
خداوند متعال در رد استدلال مسیحیان میفرماید: و اینکه میگویند برای خداوندی مسیح همین بس که از بشری زاده نشده و اگر مخلوق بود میبایست از بشر زاده میشد، باید گفت که در این صورت آدم سزاوارتر است که خدا باشد چرا که او نه پدر داشت و نه مادر ولی مسیح مادر داشت و حواء را هم باید بعنوان پنجمین خدا بپذیرید چرا که او هم مادر و پدر نداشت و این از خلقت مسیح هم عجیبتر است. خدای متعال خلقت آدم و فرزندانش را گوناگون قرار داد تا قدرتش را اظهار کند و بنمایاند که او هر کاری را که بخواهد انجام میدهد لذا آدم را بدون دخالت زن و مرد آفرید و زوجش را از مرد آفرید نه از زن و بندهاش عیسی را از از زن آفرید نه از مرد و سائرین را از زن و مرد آفرید.
و تمامی جهان از هیچ به وجود آمده و از زمان بوجود آمدنش تا زمان عیسی چند هزار سال بنا بر اعتقاد مسیحیان میگذرد و همه موجودات از آسمان و زمین و اشیاء و گیاهان و حیوانات و آدم و همه در یک هفته خلق شده است. پس همه این حیوانات هم بدون پدر و مادر خلق شدهاند پس همه آنها با مسیح در این بعد شریکند و بلکه بر او برتری هم دارند چرا که مسیح مادر داشت ولی آنها نداشتند.
2- چه کسی گناهان را میبخشد
یکی دیگر از استدلالات مسیحیان بر الوهیت مسیح قدرت بخشش گناهان است که مسیح داشت زیرا مغفرت و در گذشت از گناهان صفتی است که مختص به خدا است و احدی حق ندارد ادعا کند که میتواند گناهان دیگران را ببخشاید. اما مسیح این ادعا را دارد پس او خدا است. این استدلال مسیحیان است بر الوهیت مسیح و برای این مطلب به آیاتی از عهد جدید اشاره دارند.
" سپس عیسی سوار بر وسیلهاش شد و از بحیره عبور کرد تا به شهر خودش برسد ، عدهای آمدند که فرد شلی که در بسترش افتاده بود را میآوردند وقتی مسیح ایمان آنها را دید به آن فرد شل گفت: ای پسر مطمئن باش که گناهان تو بخشیده شدند بعضی از نویسندگان پیش خود گفتند که او خالی میبندد و عیسی فهمید که آنها چطور درباره او فکر میکنند از آنها پرسید: چرا در ذهن خودتان افکار بد دارید؟ کدامیک بهتر است اینکه به او بگویم گناهانت را بخشیدم یا اینکه به او بگویم برخیز و راه برو؟
لکن من اینطور گفتم تا بدانید که برای فرزند انسان بر روی زمین سلطهای است که آن غفران گناهان اوست. آنگاه مفلوج را گفت برخیز و بستر خود بردار و روانه خانه شو در حال بر خواسته بخانه خود رفت. زمانی که آن گروه این را دیدند بر آنها خوف غلبه کرد و خدائی که این سلطه را به مردم عطا کرده است را تمجید کردند." (متی 9: 2 – 8 و مرقس 2: 1 – 12)
و چون مسیح گناهان مرد شل را بخشید نشان میدهد که خداست که توانایی بخشش گناهان را داشته
پاسخ
بعد از مراجعه به آیاتی که مسیحیان به آنها استدلال کردهاند که در آنها مسیح مردم را برای بخشودگی گناهانشان دعوت کرده است؛ در مییابیم که اصلا مسیح این کار را به خود نسبت نمیدهد مسیح میفرماید تا مردم بدانند برای پسر انسان سلطهای است و آن مغفرت گناهان اوست و سپس بلافاصله حاضرین خدایی که این سلطه (غفران گناهان) را به مردم (مسیح) بخشیده را تمجید کردند و باور حاضرین زمان مسیح این بوده که این سلطه از جانب خداستو همه میدانیم برای خدا محال نیست چنین قدرتی را به یک بنده محبوب خود عطا کند که گناه یک نفر را بیامرزد و نه تنها خدا بلکه یک پدر مهربان هم میتواند به فرزندش این اجازه را بدهد که بدهکارانی که فرزندش بخواهد بدهیهایشان را ببخشد و اسم آنها را از دفتر بدهکاران خط بزند و مطمئناً خدا نسبت به مسیح مهربانتر از یک پدر نسبت به پسرش میباشد
و خود مسیح هم میگوید برای پسر انسان سلطهای است و قبلا بارها گفتیم مسیح این سلطه را از خدا در یافت کرده است:
براستی براستی به شما میگویم که پسر هیچکاری را نمیتواند از پیش خودش انجام دهد (یوحنا 5: 191)
و خود مسیح هم چنین ادعایی ندارد که مستقلاً این سلطه را دارد و همه را از طرف خدا میداند:
ای پسر اسرائیل این کلام را بشنو: عیسی ناصری مردی بود که خدا او را بوسیله معجزات و عجائب و علاماتی که بر دستان او در میان شما جاری ساخت و شما آنها را میدانید ، تایید کرد (اعمال رسولان 2: 20)
و یا در انجیل یوحنا میگوید
« من از خود هیچ نمیتوانم کرد» (یوحنّا5: 30)
3- آیا مسیح علم بی نهایت دارد
یکی دیگر از استدلالهایی که مسیحیان بر خداوندی مسیح میآوردند این است که او علم بینهایت دارد و به همه چیز آگاه است و این صفتی است که مخصوص خداست. هیچ آفریدهای، هر اندازه هم به درجات والای کمال رسیده باشد، نمیتواند چنین علم مطلقی را داشته باشد. اما عهد جدید مسیح را برای ما به گونهای به تصویر میکشد که علم مطلق دارد. یعنی به همه چیز داناست از گذشته و حال آن گرفته تا آینده.
در انجیل یوحنا از قول یکی از شاگردان مسیح نقل میکند که مسیح:
«همه چیز را میدانست». (یوحنا2: 24-25)
شاگردان مسیح نیز به این ویژگی او گواهی دادهاند، آنجا که میگویند:
الآن دانستیم که همه چیز را میدانی (یوحنا16/30)
همچنین مسیح از قبل میدانست که چه کسی در آینده به او خیانت خواهدکرد. (یوحنا 6: 46)
دانشمندان مسیحی استدلال میکنند که مسیح نیز مانند خداوند به همه چیز آگاه است. بنابراین او نیز صفات خداوندی را داراست ، لذا سرشت الهی دارد .
پاسخ
آیاتی که مسیحیان به آن برای علم مطلق مسیح استدلال کردند آیاتی نیست که خود مسیح درباره خود گفته باشد بلکه آیاتی است که دیگران در باره مسیح گفتند ولی خود مسیح به صراحت و بدون هیچ تردیدی در انجیل درباره خود اذعان میکند که نمیداند ؛ از جمله در انجیل مرقس به نقل از مسیح آمده است:
ولی از آن روز و ساعت غیر از پدر هیچ کس اطّلاع ندارد نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم (مرقس 13/33)
همین سخن در انجیل متی (متی 24/36) نیز آمده است.
اگر مسیح پروردگاری میبود که از غیب آگاه میبود ، علم به روز قیامت و رستاخیز را از خود نفی نمیکرد.
و در انجیل بارها آمده است که مسیح نیاز به آموزش داشت و از پدر چیزهای زیادی میآموخت در انجیل یوحنا به نقل از مسیح آمده است:
زیرا که پدر پسر را دوست میدارد و هر آنچه خود میکند بدو مینماید و اعمال بزرگتر از این بدو نشان خواهد داد تا شما تعجب نمایید (یوحنا 5/20). بر اساس این آیه مسیح به برخی از کارها علم ندارد و خداوند آن کارها را به او میآموزاند
و مسیح اذعان میکرد که از نزد خود هیچ ندارد بلکه هر چه دارد از آن چیزی است که شنیده و به وی آموختند:
« من از خود هیچ نمیتوانم کرد بلکه به آنچه شنیدهام داوری خواهم کرد و داوری من عادل است زیرا من طالب اراده خود نیستم بلکه اراده پدری که من را فرستاده است» (یوحنّا 5: 30)
آیا این صحیح است که بگوییم خدایی هست که از نزد خود هیچ اختیاری ندارد و به آنچه شنیده است سخن میگوید
افزون بر این بسیاری از انبیا در کتب عهد قدیم نیز مانند مسیح به غیب آگاه بودند ولی نشنیدیم که کسی قائل به خدا بودن آنها شود یا بگوید که آنها سرشتی الهی دارند. انبیای زیادی مانند یعقوب، موسی، سموئیل، ایلیا و الیشع از نمونههای آنند آیا باز هم میتوان گفت مسیح علم بینهایت دارد؟
4- رستاخیز یگانه مسیح از بین مردگان
مسیحیان میگویند مسیح (ع)، سه نفر را از مرگ برانگیخت: 1-دختر (یایرس)، 2- رستاخیز جوانی که تنها فرزند زنی بود 3- ایلعازر از بیت عینا. البته اینان که از مرگ خود برانگیخته شدند، دوباره مردند. چون طبیعتشان فاسد شد. اما مسیح خود بهگونهای منحصربهفرد، از میان مردگان برخاست، و پیش از او رستاخیز هیچکس مانند او نبود
مسیح میگوید که خود، خویشتن را برانگیخته است، و این به روشنی از سخنانش برمیآید:
پس یهودیان روی به او آوردند گفتند به ما چه علامت مینمائی که این کارها را میکنی عیسی در جواب ایشان گفت این قدس را خراب کنید که در سه روز آن را بر پا خواهم نمود آنگاه یهودیان گفتند در عرصه چهل و شش سال این قدس را بنا نمودهاند آیا تو در سه روز آن را بر پا میکنی لیکن او درباره قدس جسد خود سخن میگفت پس وقتی که از مردگان برخاست شاگردانش را بخاطر آمد که این را بدیشان گفته بود آنگاه به کتاب و به کلامی که عیسی گفته بود ایمان آوردند(انجیل یوحنّا 22/ 2)
حتی مسیح به این مطلب تصریح کرده است، آنجا که میگوید:
و از این سبب پدر مرا دوست میدارد که من جان خود را مینهم تا آن را باز گیرم کسی آن را از من نمیگیرد بلکه من خود آن را مینهم قدرت دارم که آن را بنهم و قدرت دارم آن را باز گیرم (انجیل یوحنّا 18 / 10)
از همین رو این رستاخیز یگانه، دلیل آشکاری بر الوهیت مسیح به حساب میآید.
مسیحیان معتقدند که رستاخیز مسیح از بین اموات صورتی منحصر به فرد داشت که غیر او کسی اینطور رستاخیز نداشت و این رستاخیز بسبب سلطنت و قدرت او بود و این دلیل بر الوهیت اوست . [1]
پاسخ
الف)- باید گفت بر فرض اگر مسیح خود خودش را برانگیزاند آیا دلیلی بر الوهیت مسیح است؟ آیا امکان ندارد خدا این قدرت را به مسیح داده باشد تا بتواند خود خود را برانگیزاند و خود مسیح هم به این نکته اشاره کرده که "بدین سبب که پدر مرا دوست دارد" خود اشاره دارد که مسیح این قدرت را از طرف خدا میدانسته
ب)- این مطلب مخالف آن چیزهائی است که در عهد جدید آمده است و در کتاب مقدس بارها تصریح شده مسیح نه اینکه خود برخواست بلکه این خدا بود که مسیح را رستاخیز داد که از روحالقدس پر شد بعد از روز عنصره میگوید:
" این عیسی را خدا از مرگ رستاخیز داد" (اعمال رسل 2: 32 )
همچنین میگوید:
" لکن خدا او را از بین مردگان رستاخیز داد" (اعمال رسل 2: 24)
آیا بیشتر از این نیاز به تصریح است که مسیح را خدا از بین اموات برانگیخت و این مطلب از زبان پطرس جانشین عیسی مسیح بعد از پر شدنش از روحالقدس بیان شده است پولس هم همین را میگوید (اعمال رسولان 17: 31) اینکه گفته شود که مسیح با سلطنت خودش از مردگان رستاخیز یافت مردود است بلکه رستاخیز او همانند رستاخیز دیگر اموات است در حالی که کتاب مقدس به صراحت تصریح دارد خدا مسیح را بر انگیزانده و نه خود مسیح و همه میدانیم که خدا این قدرت را دارد که کسی را از مرگ بر انگیزاند در جمع بین این دو متن باید گفت خدا این قدرت را به مسیح داده بود که مردگان (از جمله خودش) را زنده کند و به این اعتباری که خدا این قدرت را داده بود، بله خدا مسیح را زنده کرد و به این اعتباری که خدا این قدرت را به مسیح داده بود، مسیح خود میگوید خود را برمیانگیزانم چنانکه مسیح بارها هم تکرار کرده بود که من هیچ از خود نتوانم
« براستی براستی به شما میگویم که پسر هیچ کاری را نمیتواند از پیش خودش انجام دهد بلکه میبیند هر چه که پدر کرد او هم همان کار را میکند» (یوحنا 5: 191)
آیا باز هم میتوان گفت که مسیح خود خود را رستاخیز کرده؟ یا خدا مسیح را رستاخیز نموده؟
[1] . ( حقیقت الوهیت مسیح ص 56 )