نویسنده: محمد ضیا توحیدی
با مطالعه قرآن کریم در مییابیم که نام پیامبر اسلام در کتب پیشینیان وجود داشته است ، قرآن با صراحت و با قاطعیت از وجود نام و توصیفات پیامبر خاتم خبر میدهد برخی از این آیات عبارتند از
1- الذین آتیناهم الکتاب یعرفونه کما یعرفون ابنائهم [1]
2- محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم ذلک مثلهم فی التورات و مثلهم فی الانجیل[2]
3- و اذقال عیسی بن مریم یا بنیاسرائیل انی رسول الله الیکم مصدّقاً لما بین یدیﱡ من التورات و مبشراً برسولٍ یأتی من بعدی إسمه احمد[3]
4- الذین یتبعون الرسول النبی الأمی الذی یجدونه مکتوباً عندهم فی التوراة و الانجیل[4]
البته از آیات فوق تنها آیه آخری به صراحت به بشارتهای پیامبر اسلام در تورات و انجیل صراحت دارد و آیات قبلی میتواند در کتابها یا گفتارهای دیگر غیر از کتاب مقدس باشند
از آنجا که به اعتقاد مسلمانان کتابهای مقدس موجود در دست یهودیان و مسیحیان تحریف شده است برخی معتقدند بشارتهای ذکر شده در قرآن کریم ناظر بر تورات و انجیل واقعی است،
اما به نظر میرسد در تورات و انجیل کنونی بشارتهای واضحی به پیامبر اسلام موجود است. و ما در این تحقیق به ذکر آیاتی که در کتاب مقدس به صراحت و یا با اشاره به پیامبر آخر الزمان میپردازد خواهیم پرداخت.
البته پرداختن ما به این مسئله به معنای آن نیست که اثبات حقانیت پیامبر اکرم در گروی اثبات وتطبیق پیشگوییها بر پیامبر اسلام است
بدون شک وجود معجزات متعدد و در رأس آنها قرآن مجید که پس از گذشت 14 قرن هنوز هم کسی جرأت عرض اندام در برابر عظمت آن ندارد بزرگترین گواه بر حقانیت پیامبر اسلام است. در سفر تثنیه راه شناخت پیامبر راستین را از پیامبر دروغین چنین بیان میکند:
« و اگر در دلت بگویی کلامی که خداوند نگفته است چگونه بدانیم چنانچه پیامبری چیزی به نام خداوند بگوید و آن چیز واقع نشود و به انجام نرسد این امری است که خداوند نگفته است» [5]
و در ارمیا چنین بیان میدارد
« اما آن نبی که درباره صلح و آرامش پیشگویی میکند زمانی ثابت میشود که از جانب خداوند سخن گفته است که پیشگوییاش به انجام برسد»[6]
و در قرآن و روایات پیامبر گرامی اسلام پیشگوییهای متعددی داشتند که عمده آنها به وقع پیوسته صرفنظر از این در سفر تثنیه آمده است که پیامبری که به دروغ ادعا کند پیامش از جانب من است خواهد مرد.[7] و حال آنکه پیامبر اکرم بیست و سه سال مردم را به اسلام دعوت نمود و دین اسلام که در سالیان اول دعوتش بسیار ضعیف و کم تعداد بود روز به روز بر شوکت و عظمتش افزوده شد و همچنان نیز رو به رشد و ازدیاد است.
مقدمه
قبل از ورود به بحث اصلی و بیان بشارتها لازم است به چند نکته مهم و کلیدی اشاره شود .
اول: پیشگوئیهای پیامبران و خبر دادن از پیامبران آینده معمولآ به صورت اجمالی بوده است بگونهای که حتی گاهی بر علماء ایشان و گاه بر پیامبران هم عصر وی نیز مخفی میمانده است .
به عنوان مثال در انجیل یو حنا چنین میخوانیم:
روزی سران قوم یهود از شهر اورشلیم چند تن از کاهنان را نزد یحیی فرستادند تا بدانند آیا او ادعا میکند که مسیح است یا نه یحیی روشن و بیپرده اظهار داشت. نه من مسیح نیستم [8]
پرسیدند خوب پس که هستید؟ آیا الیاس پیغمبرید جواب داد: نه. پرسیدند آیا شما آن پیغمبر نیستید که ما چشم به راهش هستیم باز هم جواب داد: نه. گفتند: پس به ما بگویید که هستید ......[9]
و در همین انجیل یوحنا آمده است که یحیی نیز در ابتدا امر عیسی را به عنوان مسیح نشناخت و به واسطه علامتی که خداوند به او فرمود توانست مسیح را بشناسد نکته قابل توجه آنکه حضرت مسیح پسر خاله حضرت یحیی است اما یحیی تا قبل از این علامت نتوانسته بود پی به نبوت مسیح ببرد .[10]
دوم: ممکن است هنگام مطالعه بشارتها به ذهن افراد ناآشنا به ادبیات و شیوه کتاب مقدس چنین برسد که تطبیق برخی از این بشارتها بر پیامبر اسلام آنچنان که باید و شاید روشن و واضح نیست .
برای رفع این توهم میگوئیم اگر به بشارتهایی که مسیحیان آنها را بر عیسی بن مریم(ع) تطبیق میدهند رجوع کنیم و آنها را با بشارتهایی که در حق پیامبر اسلام وارد شده است مقایسه کنیم به روشنی در مییابیم که این بشارتها به مراتب واضحتر از بشارات موجود در مورد حضرت عیسی است.
به عنوان نمونه در عهد عتیق برخی عبارتهایی موجود است که مسیحیان آنها را تاویل به مسیح میکنند که تقریباً میتوان گفت مهمترین نمونه آن عبارت کتاب اشعیاء را بر حضرت مسیح تطبیق دادهاند:
اینک باکره حامله شده پسری خواهد زائید و نام او را عمانوئیل خواهد خواند[11].
اما این عبارت به هیچ روی قابل تطبیق بر حضرت عیسی نیست زیرا:
کلمه مذکور در کتاب مقدس «عَلَمَه» می باشد که معنی آن نزد علمای یهود زن جوان است و فرقی بین باکره و غیرباکره نیست اما مترجمین مسیحی آن را به باکره ترجمه کردهاند تا قابل تطبیق بر حضرت مریم باشد.
در هیچ جا نیامده است که کسی حضرت عیسی را با نام عمانوئیل و یا چیزی به معنی آن (خدا با ماست) خوانده باشد، نه پدر و نه مادر و نه کسی از اطرافیانش به عنوان نمونه درمتی آمده است:
تا اینکه مریم او را زائید و یوسف او را یسوع نامید[12]
و در لوقا آمده است:
«فرشته به مریم گفت: پس به زودی حامله خواهی شد و فرزندی خواهی زائید که نام او را یسوع میگذارید»[13]
در لوقا نیز آمده است: به یسوع نامگذاری شد [14]
با مراجعه به کتاب اشعیاء و داستان مذکور در میابیم که عیسی نمیتواند مقصود اشعیاء باشد.
وقتی به دربار خبر رسید که سوریه و اسرائیل با هم متحد شدهاند تا با یهودا بجنگند دل پادشاه یهودا و قوم او از ترس لرزید.....سپس خداوند به اشعیاء فرمود: ....اما من که خداوند هستم میگویم که این نقشه عملی نخواهد شد .......سپس اشعیاء گفت: ..... خداوند خودش علامتی به شما خواهد داد آن علامت این است که زن جوانی (و طبق ترجمه مسیحیان: زن باکرهای) حامله شده پسری به دنیا خواهد آورد و نامش را عمانوئیل خواهد گذاشت قبل از اینکه این پسر از شیر گرفته شود و خوب و بد را تشخیص دهد سرزمین این دو پادشاه متروکه و ویران خواهد شد.[15]
در تاریخ مسلم است که سرزمین فاقاح بیست و یک سال پس از پیشگوئی مذکور خراب و ویران گردید و حال آنکه حضرت عیسی هفتصد و بیست و یک سال پس از ویرانی این سرزمین به دنیا آمد.[16]
با توجه به آنچه گفتیم تطبیق این پیشگوئی بر حضرت مسیح بسیار بعید و بلکه غیر ممکن است اما در کمال ناباوری میبینیم که انجیل متی این عبارت کتاب اشعیا[17] را بر حضرت مسیح تطبیق داده است. و اگر بخواهیم این بشارت را منطبق بر عیسی مسیح بدانیم به طریق اولی آیات بسیاری در تورات و عهد عتیق موجود است که بسیار راحتتر قابل انطباق بر پیامبر اسلام میباشد
سوم: آخرین نکتهای که لازم است قبل از مطالعه بشارتها به آن توجه نمود این است که در تمامی کشورها و بین تمامی فرقهها و مذاهب اسلامی ترجمهی قرآن را با عین متن عربی آن میآورند و اگر به ندرت کسی بر خلاف این طریقه عمل نموده به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. و این خود سبب شده است که قرآن از ترجمههای سلیقهای و با غرضهای شخصی در امان بماند.
اما این نکته در کتاب مقدس وجود ندارد و لذا میبینیم که اختلافات فاحشی در نسخهها و ترجمههای مختلف کتاب مقدس وجود دارد و چه بسا استناد بشارتی به پیامبر اسلام در متن اصلی واضح باشد اما در ترجمهها تحریف صورت گرفته باشد و ما در این تحقیق با استناد به متون اصلی و حتی عبری بشارتها را مورد بررسی قرار دادیم
[1] . ( بقره 146 و انعام 20)
[2] . ( فتح29 )
[3] . (صف6).
[4] . ( اعراف 157)
[5] . ( تثنیه 21: 18-22)
[6] . (ارمیا 9: 28)ترجمه تفسیری
[7] . (تثنیه 20: 18)
[8] . یو حنا( 19: 1- 23 )
[9] . ترجمه تفسیری
[10] . یوحنا (23: 1 )
[11] . اشعیاء ( 14: 7 )
[12] . درمتی(25: 1 )
[13] . لوقا( 30: 1و 31 )
[14] . (لوقا21: 2)
[15] . اشعیاء( 1: 7 – 16) :
[16] . اظهار الحق ، الباب الاول ، الفصل الثالث. القسم الثانی
[17] . (22: 1 و 23)