نگاهی به احوال و عقاید پولس رسول
پولس یا بولوس(عبری: שאול התרסי شائول طرسوس، یونانی:Σαούλ شائول و Σαούλ سوئولوس و Παῦλος پولوس) از رسولان و مبلغان مسیحیت و بنیانگذار الهیات و خداشناسی این آئین بود؛
برخلاف حواریون، پولس هرگز با عیسی دیدار نداشته است؛ با این حال این پولس بود که مسیحیت را از یهودیت جدا ساخت، همچون دینی جداگانه. پولس در شهر طرسوس در کیلیکا، در حدود سال دهم میلادی، در خانوادهای فریسی زاده شد. وی پس از کارمندی روم نام یونانی پولس(که به معنی کوچک است) را به جای نام عبری شائول برگزید. پولس، زبان یونانی و رومی را آموخت و با نوشتههای شناخته شده ادبیات باستانی یونان آشنا شد؛ وی حرفه چادردوزی را آموخته بود و چندین سفر نیز به اورشلیم داشت. وی در اورشلیم، از گملیئل بن هیلل علوم دینی و تلمود را آموخت. او نخست به نام آئین یهود به مبارزه بامسیحیت پرداخت و در اورشلیم بسیاری از مسیحیان را کشت، سرانجام خود آئین یهود را کنار گذاشت و به مسیحیت گروید.
یهودیان، فرماندار دمشق را به دستگیری پولس واداشتند. بنا به روایت مسیحی، پولس در میان سبدی از فراز دیوارهای شهر گذشت. پولس، چندی به عربستان رفت و به نام مسیح به سخنوری پرداخت. برنابا، دست موافقت به او داد و کلیسای اورشلیم را ترغیب کرد تا بشارت عیسوی را ابلاغ کند. برنابا، همچنین، برای اداره کلیسای انطاکیه از او یاری جست. پولس رسول بحث برانگیزترین شخصیت عالم مسیحیت و یهودیت است، چرا که وی گاه از سوی یهودیان به کفر و الحاد محکوم میشود و گاه از سوی گروههای مختلف مسیحیان به تحریفگر دین مسیح محکوم میگردد و نیز گاهی از سوی بعضی از یهودیان به عنوان یهودی روحانی بدفرجام معرفی میشود و گاهی هم از سوی بعضی از مسیحیان بعنوان بهترین مبلغ و خدمتگزار دین مسیح مطرح میگردد. به هر حال پولس شخصیتی چند بعدی و ناشناخته است و به سادگی نمیتوان در مورد او اظهار نظر کرد .
پولس کیست و چه کرد؟
یکی از شخصیتهای بحث برانگیز مسیحی پولس یهودی یا به تعبیری پولس حواری است، پولس نخستین مؤلف و متکلم مسیحی، اهل طرسوس از ناحیه سیلیس(ترکیه کنونی) میباشد این شهر در زمان پولس، شهری تجاری بوده که بر سر راه آسیای صغیر به سوریه قرار داشته است. بسیاری از یهودیان وی را مرتد میدانند، در مقابل بسیاری از مسیحیان او را نه یک مؤمن مسیحی بلکه یک رسول عالیقدر مسیحی به شمار میآورند.
طبق گفته «اعمال رسولان » نام اصلی پولس یهودی «شائول» یعنی هم نام یکی از پادشاهان اسرائیل بوده است لیکن او همواره در نوشتههایش تنها نام رومی خود یعنی پولس را بکار برده است و این شاید بدان علت باشد که در آن زمان طبق رسوم یونانیان پولس نام یونانی وی از طفولیت بوده نه نام مستعار و انتخابی او که معمولاً اشخاصی به دلایل سیاسی و یا علاقه و تقلید برمیگزینند.
پولس در سفرهایش که به منظور تبلیغ دین مسیح انجام میداده از راه حرفهای که بلد بوده امرار معاش میکرده، حرفه او به احتمال قوی خیمهدوزی بوده است.
گفته میشود پولس در اورشلیم پرورش یافته و همان جا زیر نظر غمالائیل «گملیئل اول » مربّی معروف درس خوانده است. جان ناس صاحب کتاب «تاریخ جامع ادیان» در بارهی وی مینویسد «پولس از اصل و تبار یهودی میباشد و همزمان با میلاد مسیح درشهر طرسوس در کیلیکیا که در آن وقت شهری معتبر بوده است متولد گشت. درآن شهر مدرسه مهمی وجود داشته که در آنجا مبادی و حکم فلاسفه رواقیون و کلبیون را تعلیم میدادهاند و ظاهراً پولس حواری نزد آنها تربیت نفوس را، تا به حدی که بقای ابدی جاویدی حاصل کنند و مظهر شخصیت الهی گردند، فرا گرفته است.
خانواده او ظاهراً احترام و مکانت داشتهاند، زیرا والدینش حق شهرنشینی و تابعیت روم را خریداری کرده بودند [واز این بابت نشانی داشتهاند که طبق آن نشان، شهروند رومی به حساب میآمدند و نیز با توجه به آن نشان از حقوق و مزایای شهروندی برخوردار بودهاند که این نشان به ارث به پولس میرسد و پولس بارها با ارائه آن به مأموران حکومتی ازدست آنها آزاد می شود] و از این روی مانند دیگر افراد رومی نژاد دارای همان حقوق مدنی ایشان بوده است. ولی در عقاید دینی و مذهبی با مبادی فلسفی هلنیزم در محیط یونانی خود سخت مخالفت داشت و مانند یک فرد فریسی بسیار متعصب به سر میبرد. چنانچه خود گفته است: «درخدمت گملیئل، معلم و پیشوای فریسی، در قایق شریعت اجداد متعلم شده، درباره خدا تعصب داشتم». (کتاب اعمال رسولان : ۴۰۲۲ ) و نیز درباره سرگذشت زندگانی خود چنین مینویسد: «در دین یهود از اکثر همسالان خود سبقت میجستم ودر تقالید اجداد خود به غایت غیور میبودم.»
بالاخره پولس، یهودی بسیار متعصبی بوده است و خود پولس نیز بر این گفتهها در جای جای (اعمال رسولان ) صحه گذاشته برای نمونه وی به مردم اورشلیم میگوید: «من هرگز نه طمع پولی داشتم و نه طمع لباس. بلکه با این دستها همیشه کار میکردم تا خرج خود و همراهانم را تأمین کنم، از لحاظ کمک به فقرا نیز پیوسته برای شما نمونه بودم چون کلمات عیسای خداوند را بخاطر داشتم که فرمود: دادن بهتر از گرفتن است.» (اعمال رسولان ۲۰ ، ۳۳-۳۶)
پولس بعد از اینکه در اورشلیم دستگیر میشود در دفاع از خود میگوید: «من نیز مانند شما یهودی هستم و در شهر طرسوس قیلیقیه به دنیا آمدهام. ولی در همین اورشلیم، درخدمت غمالائیل تحصیل کردهام . در مکتب او یاد گرفتم احکام و آداب و رسوم دین یهود را دقیقاً رعایت کنم و خیلی مشتاق بودم که هر چه میکنم به احترام خدا بکنم، همچنان که شما نیز امروز سعی می کنید انجام دهید. » (اعمال رسولان ۲۲ ، ۳)
پولس اگر چه در ابتدا خود، پیروان مسیح را شدیداً مورد شکنجه و آزار قرار میداد، امّا بعدها خود، نیز بارها از سوی یهودیان مورد شکنجه و آزار قرار گرفت. چنان که او مینویسد: «من متحمل زحمات زیادتری شدهام، بیش از آنان به زندان افتادهام، بیشتر شلاق خوردهام و دفعات بیشتری با مرگ روبرو شدهام. مقامات یهودی پنج بار مرا محکوم به سی و نه ضربه شلاق کردند. سه بار مرا با چوب زدند. یک بار سنگسار شدم. سه بار در سفرهای دریایی، کشتیمان غرق شد. یک شبانه روز با امواج دریا دست به گریبان بودم. به نقاط دور دست و خسته کننده سفر کردهام، طغیان رودخانهها، حمله دزدان، آزار هموطنان یهودی و نیز آزار غیر یهودیان همواره مرا تهدید کرده است. در شهرها با خطر هجوم جمعیت خشمگین، و در بیابان و دریا با خطر مرگ روبرو بودهام. در کلیساها نیز خطر کسانی که به دروغ ادعای برادری دارند، مرا تهدید کرده است. با خستگی و مشقت و بیخوابی خو گرفتهام. گرسنگی و تشنگی کشیدهام و چیزی برای خوردن نداشتهام. بارها سرمای زمستان را بدون لباس کافی گذراندهام. (نامه دوم به قرنستیان ۱۱ ، ۲۳-۲۷)
پولس و تبلیغ مسیحیت
شاید اغراق نباشد که اگر بگوییم پولس بزرگترین مبلغ و احیاگر دین مسیح است. اگر مانند نیچه قائل به این نباشیم که پولس بنیانگذار واقعی مسیحیت است، تا افرادی مانند هانس کونگ (متکلم برجسته کاتولیک آلمانی صاحب کتاب متفکران بزرگ مسیحی) سخن ما را نپذیرد و یا اینکه به دیده شک در آن بنگرد. (ن . ک . به، مجله هفت آسمان شماره ۱۶ ، ۹۴-۹۳ )
« پولس حواری را غالباً دومین مؤسس مسیحیت لقب دادهاند، و مسلماً او در این راه جهاد بسیار کرد و فرقه طرفداران اصول و شرایع موسوی را مغلوب ساخت به طوری که آنها اهمیت موقع و مقام خود را براثر مساعی پولس از کف دادند. ولی اهمیت او بیشتر از آن جهت است که وی اصول و مبادی الوهی (تئولوژیک) خاصی به وجود آورد که آثار روحانی مبادی عیسی را در ضمیر و روح پیروان او ثابت و مستقر ساخت و همین اصول سبب شد که نصرانیت عالمگیر شود و در ممالک جهان انتشار یابد و از این جهت بزرگترین خدمت را درتحول تمدن غربی، پولس انجام داده است.» ( تاریخ جامع ادیان ۶۱۴- ۶۱۳ )
لازم به ذکر است که پولس تمامی این خدمات بزرگ را بعد از زمانی دراز و بلند که خصم کینه توز مسیحیان بود به عمل آورد. چون او چنانکه گذشت از اصل و تبار یهودیان بوده است. او خود مینویسد: «من در یک خانواده اصیل یهودی، از طایفه «بنیامین» به دنیا آمدهام، و هشت روزه بودم که ختنه شدم. عضو فرقه «فریسیان» نیز بودم، که در زمینه اجرای احکام دین یهود، از همه سختگیرترند. تعصب من در دین یهود بقدری بود که مسیحیان را آزار و شکنجه میدادم، و میکوشیدم که فرایض دینی را موبهمو اجرا نمایم.» (نامه پولس به فیلیپیان ۳ ، ۵-۶ )
امّا پولس به علت تحوّ ل بزرگی که در زندگیاش رُخ داد و موجب تغییر نگرش وی نسبت به مسیحیت شد از شکنجه وآزار مسیحیان دست برداشته و مبلغ دین مسیح شد.
پولس و تغییر ایده و عقیدهاش
حال این که چه امری موجب تحوّل روحی و عقیده پولس شده است، هیچ کس نمیداند الا اینکه گفته شده: «هنگامی که پیروان مسیح از اورشلیم به سوی شمال فرار کرده و به دمشق و حوالی آن رفتند، وی نزد رئیس کاهنان رفت، از او نامههایی طلب نمود به عنوان کنیسههایی که در دمشق بود تا اگر کسی را از اهل طریقت، خواه مرد، خواه زن [مسیحی] بیابد، ایشان را برنهاده، به اورشلیم باز گرداند. لذا در این سفر بود که مکاشفهای بدو دست داد و وی را نه تنها از کرده پشیمان کرد بلکه موجب شد ۱۸۰ درجه از عقیده و نگرش خویش نسبت به مسیح برگشته و تمام عمر باقیمانده را صرف تبلیغ و گسترش مسیحیت کند.
به هر حال پولس این نقطه عطف بنیادی راچنین بیان داشته است: «من پیروان عیسی را تا سرحد مرگ شکنجه و آزار میدادم، مردان و زنان را دستگیر و زندانی میکردم، کاهن اعظم و اعضای شورای یهود شاهد هستند که آنچه میگویم راست است، زیرا از آنان نامه خواستم تا به سران یهود در دمشق دستور بدهند که بگذراند مسیحیان را پیدا کنم و دست بسته به اورشلیم آورم تا مجازات شوند. وقتی در راه دمشق بودم، نزدیک یک ظهر ناگهان از آسمان نور خیره کنندهای گرداگرد من تابید. به طوری که روی زمین افتادم و صدایی شنیدم که به من میگفت: پولس، پولس چرا اینقدر مرا آزار می دهی؟ پرسیدم آقا، شما کیستید؟ گفت: من عیسای ناصری هستم. همان که تو او را آزار میرسانی! همراهان من نور را دیدند ولی از گفتهها چیزی دستگیرشان نشد. گفتم: خداوندا، حالا چه کنم؟ خداوند فرمود : برخیز، به دمشق برو. در آنجا به تو گفته خواهد شد که خداوند چه نقشهای برای بقیه زندگیات دارد. من از شدت آن نور کور شدم. پس همراهانم دستم را گرفتند و به دمشق بردند در آنجا شخصی بود به نام حنانیا. او مرد خداشناسی بود. بادقت دستورهای خدا را اطاعت میکرد. و در بین یهودیان دمشق عزیز و محترم بود. حنانیا پیش من آمد، در کنارم ایستاد و گفت: ای برادرم، پولس، بینا شو! و همان لحظه بینا شدم و توانستم او را ببینم! سپس به من گفت: خدای اجداد ما، تو را انتخاب کرده است تا خواست او را بدانی و مسیح را با چشم خود دیده، سخنان او را به همه جا ببری و به همه بگویی که چه دیده و شنیدهای. حالا چرا معطلی؟ به نام خداوند غسل تعمید بگیر تا از گناهانت پاک شوی.» (اعمال رسولان ۲۲ ، ۴-۱۶)
جان ناس نیز پس از ذکر این مطلب مینویسد: «این تغیییر بینهایت عظیم که در زندگی پولس به وقوع پیوست او را ناگزیر ساخت که سفری به دیار عربستان کند و در آنجا به تفکر مشغول گردد. پس، بار دیگر به دمشق بازگشت و نه فقط در آنجا، بلکه در تمام بلاد شمال تا انطاکیه، که سومین شهر بزرگ امپراطوری روم بود، پیشوای مطلق مسیحیان گشت، و این آیین نوین در این امکنه و بلاد، پیروان و مؤمنین بسیار در میان امتهای غیر یهود گرد آورد. بعد از سه سال وی سفری به اورشلیم کرد و مدت دو هفته درآنجا به سر آورد تا آنکه شخصاً با پطرس حواری و یعقوب دیدار کند. بعد از آن بار دیگر به طرف شمال روی آورده، اوقات خود را در بلاد شام و کیلیکیا میگذارنید. پس از آن مشهورترین سفر دعوت خود را آغاز کرد و به مصاحبت برناباس و مرقس جهانگردی آغاز کرد. نخست به جزیره قبرس رفت و سرتاسر آن جزیره را پیمود واز آنجا بر کشتی نشسته، قصد دیار آسیای صغیر کرد. درشهرهای معروف پرگا، انطاکیه، ایکونیوم، لیسترا، و دربه، کلیساهای محلی تاسیس فرمود، بار دیگر سفری مجدد به آن بلاد کرده، آن کلیساها را دیدن نمود و آنگاه به شهر تروآس (تروای باستانی) رو نهاد. سپس از آنجا با کشتی به مقدونیه رفته، قدم به خاک اقلیم اروپا نهاد و درشهرهای بزرگ ساحلی یونان، مجامع عیسوی تشکیل داد و به آتن رهسپار گشت و از آنجا به شهر کورنت رو آورد و یکی از کلیساهای مهم عالم مسیحیت را در آن شهر برپا ساخت. سپس، از همان خط که رفته بود مراجعت کرد.» (تاریخ جامع ادیان، ص ۶۱۵ )
اگر چه دگرگونی درونی پولس از شکنجه کردن مسیحیان تا تبلیغ کردن دین مسیح، در نهایت چون سرّی دست نیافتنی باقی ماند، ولیکن اهمیت پولس رسول برای تاریخ جهان انکارناپذیر است.
پولس چگونه مسیحیت را تحریف کرد؟
بیگمان در میان آرای پولس که به شکلی زنجیرهوار در هم تنیدهاند، رویکرد او به شریعت پر دامنهترین مباحث را در مجموعه عهد جدید و رسائلش به خود اختصاص داده است. او تلاش میکند تا با طرح پیش فرضهایی الاهیاتی، جوهره شریعت را انکار کند و مردم را به حیات روحانی در عیسی مسیح فرا خواند. چیزی که از عیسی(ع) نمیتوان تأییدی برآن یافت.
این مسئله به حدی واضح و مبرهن است که از نگاه عهد جدید، شریعت را میتوان در سه رویکرد متمایز از هم سامان داد: 1- رویکرد مسیح 2-رویکرد رسولان 3- رویکرد پولس (مجله هفت آسمان شماره ۲۵ ،ص ۲۵) گفتنی است «تأثیر انکارناپذیر پولس در مسیحیت بدان پایه است که شاید بتوان ادعا کرد که آیین مسیحیت به دنبال تلاش و اصرار او به صورت یک آیین کاملاً متمایز از آیین یهود در آمد و اگر این تلاش صورت نمیگرفت، مسیحیت وضعیت کنونی را نداشت.» (همان، ص ۲۷)
نگاهی به مهمترین عقاید پولس:
پولس و شریعت
پولس با طرح آموزه نجات از طریق ایمان و باور «فیض رایگان خدا» (غلاطیان ۲/۱۶ و رومیان ۳/۲۸) معتقد است که شریعت هیچ جایگاهی در نجات انسان ندارد. از نگاه او شریعت «مقدس است» (رومیان ۷/۱۲) و «روحانی است» (رومیان ۷/۱۴) و به وسیله خدا به بنیاسرائیل اعطاء شده (رومیان ۹/۴) و از این نظر از امتیازات این قوم به شمار می آید.
با این همه، در نقشه خدا برای نجات بشر در آغاز چیزی به نام شریعت وجود نداشته است و تنها دلیل پیدایش آن، گناه آدم و در پی آن هبوط و افول او و گرفتاریش در طبیعت جسمانی و فاسد است. پولس معتقد است تا انسان در این طبیعت جسمانی است و علاوه بر شریعت روحانی خدا قانون جسمانی دیگری بر او حاکم است، نمی تواند از گناه نجات یابد. شریعت برای تشخیص خوبی از بدی است. با این همه، شریعت هرگز نمیتواند او را از فرو افتادن در گناه نجات دهد. (رومیان بات ۷) ( همان، ص ۳۰-۲۹ )
پولس و اعتقاد به گناه اصلی
یکی از اعتقادات پولس اعتقاد به «گناه اصلی» است. یعنی او معتقد است «پس از تحقق مشیت الهی و گناه آدم در باغ عدن و پس از آن که همه عطایا و کمالات ممتاز او سلب شد، نسل او نیز از آن کمالات محروم مانده و همه انسانهای پس از او با طبیعتی فاسد و گناه آلوده به هستی گام مینهند. درحقیقت آنان از گناه جدّ خود در رنجاند.
البته در اینکه مراد پولس از گناه اصلی چیست، آرای متفاوتی ارائه شده است. برخی چون اریگن با تفسیری افراطی معتقدند که هر انسانی بدان سبب که از انسان گناهکاری پیش از خود به وجود میآید، او نیز گناهکار زاده میشود. براین اساس، هر انسانی که به دنیا میآید، گناه و خطای آدم ابوالبشر را بردوش میکشد و به همان گناه، گناهکار شناخته میشود.
دستهای دیگر، مراد پولس از گناه نخستین را چنین تفسیر میکنند که انسان گناه جدّ خود را به ارث نبرده بلکه طبیعت گناه آلوده او را به ارث برده است. طبیعت ضعیفی که نتوانست انسان نخستین را در برابر وسوسههای بیرونی شیطان، از گناه و سقوط نگاه دارد.» (همان، ص ۳۱ )
به اعتقاد پولس «گناه با مرگ در یک نقطه با هم در پیوند است: زیرا که مزد گناه مرگ است.» (رومیان : ۶/۳۶ ) بر این اساس پولس اعلام میکند که بر اثر گناه آدم در باغ عدن، وارثان او که همان نسل اویند گرفتار طبیعتی فاسد و گناه آلوده شدند و مرگ نیز درعالم هستی داخل شد و بر او و نسلش سایه افکند.
رأی پولس براین تحلیل استوار است که انسان در اثر گناه آدم، نیای انسان، به راهی کشانده شده که پایانی جز مرگ نخواهد داشت.» (همان، ص ۳۲)
پولس و اعتقاد به تجسّم
در هیچ یک از کتابهای عهد عتیق و در هیچ یک از کلماتی که از مسیح نقل شده است به مسئلۀ تجسم اشاره نشده است. اما پولس به روشنی بیان کرد که مسیح، همان خدای پسر است که لباس جسم را پوشید: «لکن خود را خالی کرده صورت غلام را پذیرفت و در شباهت مردمان شد و چون در شکل انسان یافت شد…»(فیلیپیان ۲ : ۷ ـ ۸)
گرچه مسئلۀ تجسم در ابتدای انجیل یوحنا نیز آمده است. (یوحنا ۱ :۱۴) اما همانطور که میدانید رسالههای پولس بر تمام کتب و رسالههای عهد جدید مقدم بوده و جلوتر از تمام آنها نوشته شده است و عموم رسالهها و کتب عهد جدید متأثر از پولس بودهاند.
تعبیر مسیح ملعون
در مورد حضرت مسیح در هیچ جای کتاب مقدس سراغ نداریم که خداوند پیامبران را ملعون خوانده باشد. اما پولس در جسارتی آشکار مسیح را ملعون خواند: «مسیح ما را از لعنت شریعت فدا کرد چون که در راه ما لعنت شد. چنان که مکتوب است، ملعون است هر که بر دار آویخته شود» (غلاطیان ۳ :۱۳ )
بهتر است قبل از هرگونه قضاوت به آیه مورد نظرپولس مراجعه کنیم: «و اگر کسی گناهی را که مستلزم موت است کرده باشد و کشته شود و او را به دار کشیده باشی، بدنش در شب بردار نماند. او را البته در همان روز دفن کن. زیرا آنکه بر دار آویخته شود ملعون است.» (تثنیه ۲۱ :۲۳)
این آیه به روشنی در مورد کسانی است که مرتکب جرمی شدهاند و به خاطر آن و به فرمان شریعت به دار کشیده شدهاند نه در مورد مظلومی که در عین بیگناهی او را به دار کشیده باشند. کدام منطق میتواند بپذیرد شخصی که توسط حاکم ظالم بر دار آویخته شده ملعون باشد؟ آیا مسیحیان میپذیرند که مبشرین و مبلغینی که در نقاط مختلف جهان بجرم تبلیغ مسیحیت به دار آویخته شدند ملعون باشند!!
پولس برای تبیین و تثبیت عقاید خویش از هیچ چیزی ابا نداشت. او بسیاری از پیامبران و بزرگان تاریخ را ملعون میپندارد. چرا که در رساله به غلاطیان ۳ :۱۰ مینویسد: «زیرا جمیع آنانی که از اعمال شریعت هستند زیر لعنت میباشند. زیرا مکتوب است: ملعون است هر که ثابت نماند در تمام نوشتههای شریعت، تا آنها را به جا آورد.» (جهت آشنایی با گناهانی که از پیامبران و برگزیدگان الهی سرزده است رجوع کنید به پیامبران در کتاب مقدس)
با تأمل در این کلام پولس میتوان دریافت که او تمام مردم را ملعون میداند زیرا کمتر کسی در تمام عمر خویش بدون گناه میماند. کدام انسان میتواند ادعا کند که در تمام عمر خویش به تمام شریعت به نحو کامل عمل کرده است؟
اعتقاد پولس در مورد اطاعت بی قید و شرط از حاکمان
پولس برای جلب نظر حاکمان، اطاعت از ایشان را لازم میشمرد و بدینوسیله راه را برای بسط و گسترش افکار و عقاید خویش باز کرد:
"هر شخصی مطیع قدرتهای برتر بشود. زیرا که قدرتی جز از خدا نیست و آنهایی که هست از جانب خدا مرتب شده است. حتی هرکه با قدرت مقاومت نماید، مقاومت با ترتیب خدا نموده باشد … زیرا خادم خداست برای تو به نیکویی. لکن هرگاه بدی کنی، بترس. چون که شمشیر را عبث بر نمیدارد زیرا او خادم خداست و با غضب انتقام از بدکاران میکشد. لهذا لازم است که مطیع او شوی." (رومیان ۱۳ :۱ ۵ )
البته صدور این کلام از پولس چندان عجیب نیست. زیرا او هرگز با عیسی نبوده و از شیوه و سنت عیسوی اطلاع نداشت. در انجیل لوقا میخوانیم: «در همان روز چند نفر از فریسیان آمده به وی گفتند دور شو و از اینجا برو زیرا که هیرودیس میخواهد تو را به قتل برساند.» آنچنان که از نامۀ پولس برمیآید باید مسیح سر تعظیم را فرود میآورد و میگفت: به آن پادشاه بگویید که من مطیع امر او هستم و در هیچ چیز جز به خواستۀ او عمل نمیکنم. زیرا او خادم خداست و از سوی خداست که به حکومت و قدرت رسیده است. اما جالب است که عکسالعمل مسیح را بدانید: «ایشان را گفت: بروید و به آن روباه بگویید: اینک امروز و فردا دیوها را بیرون میکنم و مریضان را صحت میبخشم و در روز سوم کامل خواهم شد. لیکن میباید امروز و فردا راه روم.» (لوقا ۱۳ :۳۱ ـ ۳۳) گذشته از این مسیح در شب آخر، حواریون را امر به خرید اسلحه فرمود: «پس به ایشان گفت: "لیکن الآن هر که کیسه دارد، آن را بردارد و همچنین توشهدان را و کسی که شمشیر ندارد، جامۀ خود را فروخته آن را بخرد" (لوقا ۲۲ :۳۶ ) براستی مسیح چرا به حواریون دستور به خرید شمشیر داد؟ آنهم حتی به قیمت فروختن جامهها وعریان ماندن! مگر نه این است که انسان باید مطیع قدرتهای برتر باشد!؟ پس خرید شمشیر برای چه؟!
هبوط درنگاه پولس
از نگاه پولس «هبوط در حقیقت نوعی تنزل رتبه است به آن معنا که آدم به دنبال گناه از منزلت بلند خود به پایین سقوط کرد و همین تنزل و سقوط است که موجب میشود شریعت از طرف خدا به آدم اعطا شود و این مسئله تا آمدن مسیح و ایمان به او ادامه خواهد داشت. ولی با آمدن او، انسان در سایه ایمان به او میتواند به رابطه تازهای دست یابد و از سلطه شریعت رهایی یابد.» (همان، ص ۳۴ باکمی تغییر)
فدیه از نگاه پولس
پولس معتقد به فدیه یا قربانی شدن عیسی (ع) است. او در نوشتههای خود آورده است: او «عیسی (ع)» آمد تا با قربانی کردن خود، گناه را بردارد. (عبرانیان ۹/۲۶) « پولس با ابداع این نظریه بر آن است که در حالی که غضب الهی به دلیل گناه بر تمام بشر سایه گسترانده بود و همه آدمیان در زیر سلطه گناه زندگی میکردند، خورشید رحمت و مهربانی خداوند راه دیگری برای بشر روشن کرد و به انسان زندانی در زیر سلطه گناه، رهایی ارزانی داشت و در پرتو این همه مهربانی و لطف، برای مسئله گناه راهحلی فراهم آمد و این راهحل همان است که پولس از آن به «فیض و لطف رایگان الهی» تعبیر میکند. (نگا. تاریخ جامع ادیان، تاریخ ادیان (مبلغی)، تاریخ ادیان (رضایی) مجله هفت آسمان شمارههای ۳ ، ۴ ، ۱۶ و فرهنگ)
فرجام پولس به نقل از تاریخ
نهایتاً پولس پس از تعمید دادن عدهای از رومیان با هدایای گرد آوری شده به اورشلیم رفت. در اورشلیم تعداد زیادی از یهودیان برگرد او جمع گشته و ازدحام کردند. بطوری که سربازان رومی به سختی موفق شدند وی را از دست آنها نجات دهند و توقیفش کنند. دراین دستگیری او تقریباً دو سال در بازداشت بود که فکر کرد چون نشان شهروندی روم را دارد و قبلاً هم با استفاده از همین نشان، قیصر روم او را آزاد کرده بود، این بار نیز اگر به روم رود آزاد خواهدشد، لذا خواست که او را برای محاکمه به روم بفرستند. این خواسته عملی شد، ولی بعد از اینکه به روم انتقال داده شد به مدت دو سال هم در آنجا به قید ملاقات آزاد، زندان کشید تا اینکه سرانجام در زمان حکومت نرون، به فرمان وی سرش را از تن جدا کردند.
سال کشته شدن پولس در منابع، مختلف است چنانکه تعدادی سال ۶۰ و بعضی ۶۴ و تعدادی نیز ۶۷ میلادی را مطرح کردهاند.
صحت ادعاهای پولس
در اینجا این نکته به ذهن میآید که ادعاهای پولس تا چه حد معتبر است؟ چه کسانی بر این ادعاها مهر تأیید زدهاند؟
داستان دیدن مسیح و ایمان آوردن وی به دستور آن حضرت، فقط توسط خود وی ذکر شده و هیچ منبع دیگری جز خود او شاهد بر این داستان نیست .
تمام مطالب مربوط به پولس و تعریفها و تمجیدهای از او نیز فقط در کتاب اعمال رسولان آمده است. اما با مراجعه به کتاب مقدس در مییابیم که نویسندۀ کتاب اعمال رسولان، کسی نیست جز لوقا، شاگرد خود پولس که به دست او مسیحی شده بود. آیا با این وجود میتوان به این تعریفها اکتفا نمود؟ چه کسی اعتبار پولس و ادعاهای وی را تأیید کرده است؟
البته در رسالۀ دوم پطرس هم نام وی ذکر شده است. (دوم پطرس ۳ :۱۵) بدون شک اگر این مطلب ثابت شود، میتواند کمک بزرگی برای شناخت شخصیت پولس باشد. اما این رساله بیاعتبارترین کتاب عهد جدید است و محققین آن را جعلی دانستهاند. این رساله از نظر محتوا و شیوۀ نگارش تفاوت بسیار زیادی با رسالۀ اول پطرس دارد و محققین زمان نگارش آن را حدود ۱۵۰م. میدانند. نویسنده این متن بدون شک شخصی غیر از پطرس بوده است و برای مقبول افتادن رسالهاش آن را به پطرس نسبت داده است. (کلید عهد جدید/ فلوید فیلسون/ ص ۲۳۹ )
منابع :
1- انجیل عیسی مسیح (ترجمه)
2- تاریخ جامع ادیان، جان . بی . ناس، ترجمه حکمت علی اصغر، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نهم،
3- فرهنگ فارسی، معین محمد، انتشارات امیرکبیر، چاپ یازدهم ۱۳۷۶-۱۳۷۷
4- تاریخ ادیان جهان، رضایی عبد العظیم، انتشارات علمی، ۱۳۵۸
5- تاریخ ادیان ومذاهب جهان، مبلغی عبداله، انتشارات حرّ .
6- مجله هفت آسمان، شماره ۳ .
7- مجله هفت آسمان، شماره ۴ .
8- مجله هفت آسمان، شماره ۱۶ .
9- مجله هفت آسمان، شماره ۲۵ . این مجله توسط مرکز مطالعات وتحقیقات ادیان و مذاهب قم به چاپ میرسد.
10- روزنامه رسالت شماره ۵۴۷۲ پنج شنبه ۳/۱۰/۸۴ ص ۶
منبع: پایگاه تخصصی فرق و ادیان