بسم الله الرحمن الرحیم
سواد زندگی
نویسنده: زهرا مرادی
دورهی «سواد زندگی» با هدف ایجاد مهارتهای ضروری در فرزندانمان برای داشتن یک زندگی سالم، شاد و موفق، توسط کارشناسان و مربیان خانهی کودک و نوجوانِ بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص) برای گروه سنّی 9 تا 12 سال تدوین گردیده است.
جلسه بیست و نهم: جشن باسوادی
موضوع: جمع بندی دوره و تذکر مجدد دربارهی اهمیت سواد زندگی
چکیدهی درس:
محتوا:
بچهها یادتان است روز اولی که این دوره را شروع کردیم دربارهی اهمیت سواد زندگی چه گفتم؟ گفتم سواد خواندن نوشتن، سواد ریاضی، سواد علوم، سواد جغرافی، سواد کامپیوتر، ... که در مدرسه و دانشگاه یاد میگیریم، میتواند کمک مان کند تا یک سری مشکلات و مسائلی را که در زندگی برایمان پیش میآید، راحتتر حل کنیم. مثلا یک بیماری جدید میآید، اگر سواد علوم و پزشکی نداشته باشیم چگونه میتوانیم برای آن بیماری دارو یا واکسن بسازیم؟ یا مثلا میخواهیم برای عبور ماشینها از روی یک رودخانهی بزرگ، یک پل بسازیم. اگر سواد ریاضی و علوم نداشته باشیم، چطوری بفهمیم از چه ماده ای برای ساخت پایههای پل که در آب هستند استفاده کنیم، چند تا پایهی چه اندازه ای لازم داریم؟ این پل وزن چند تا ماشین را میتواند تحمل کند؟
پس سواد ریاضی، علوم، کامپیوتر و ... را لازم داریم تا بتوانیم راحتتر زندگی کنیم. ولی آیا همهی مشکلات و مسائل زندگی را میتوان با این سوادها حل کرد؟ آفرین، نه. یکسری مسائل در زندگی هست که با سواد ریاضی و علوم و ... حل نمی شود. مثل چی؟ مثل اینکه با دوستم، همکارم، همسایهام، سر یک موضوعی اختلاف پیدا کردهام. چه کار کنم که هم کار به دعوا و قهر نکشد، هم زیر بار حرف زور نروم؟ یا مثلا پدر یکی از همکلاسی هایم فوت کرده و او دو هفته مدرسه نیامده و از درسها عقب افتاده. حال روحیاش هم خوب نیست. حالا که برگشته مدرسه چطور با او رفتار کنم؟ میتوانم بگویم این موضوع به من ربطی ندارد و بروم به کار و بازی خودم برسم. میتوانم کمی مهربانتر باشم و زنگهای تفریح، بیشتر با او وقت بگذرانم. کدام راه را انتخاب کنم؟ با سواد ریاضی و علوم و ... نمی توانم اینجور مسائل را حل کنم. برای حل این چیزها، به «سواد زندگی» نیاز دارم. همین سوادی که ما در طول این چند هفته داشتیم تلاش میکردیم الفبایش را یاد بگیریم. مهربانی، راستگویی، شکرگزاری، امانتداری، مسوولیت پذیری، هنر عذرخواهی، مهارت انجام کارها به صورت گروهی، ...
سواد زندگی از هر سواد دیگری مهمتر و لازمتر است. چون اگر کسی سواد ریاضی یا علوم یا کامپیوترش کم باشد، در بعضی جاها به مشکل میخورد ولی کسی که سواد زندگی اش کم باشد، همه جای زندگی اش در خانواده، در مدرسه، در دانشگاه، در محله، در محیط کار، در همه جا به مشکل میخورد و هیچ وقت احساس خوب خوشبختی ندارد.
درست است که هنوز خیلی چیزهای دیگر از سواد زندگی مانده که یاد بگیریم ولی امروز میخواهیم بابت همین هایی که تا اینجا یاد گرفتیم، اولا خدای مهربان را شکر کنیم. دوم اینکه کنار هم یک جشن باسوادی بگیریم. برای اینکه جشن مان کاملتر شود، یک کیک هم برایتان سفارش دادهام.
البته کیکمان شمع ندارد. میتوانیم با همدیگر شمعهای خوشگل کاغذی درست کنیم.
{چنانچه امکان تهیه کیک وجود نداشت، با شکلات و شیرینی، جشن را برگزار کنید و بچهها میتوانند به جای شمع کاغذی، تاج مقوایی یا فومی درست کنند. در این صورت مربی به آنها میگوید: حالا که سواد زندگی یاد گرفته ایم و نسبت به قبل که اینها را بلد نبودیم، پیشرفت کرده ایم، بیایید یک کمی خودمان را تحویل بگیریم و یک تاج خوشگل برای خودمان درست کنیم. این تاج میتواند با مقوا یا فوم درست شود و با وسایل تزیینی مثل مروارید، کاغذ رنگی، دکمه و ... تزیین شود. الگوهای متنوعی برای ساخت تاج در اینترنت وجود دارد که میتوانید از آنها استفاده کنید (مانند نمونه زیر) تاجهای کامل نیازی به کش یا روبان برای روی سر ماندن ندارند ولی برای نیمتاج ها، باید دو سوراخ در طرفین کار ایجاد شود و متناسب با سایز سر دانش آموز، کش یا روبان از آنها عبور داده شود.
اگر مراسم با کیک و ساخت شمع انجام شد، پس از ساخته شدن شمعها، روی هر شمع، نام یکی از سوادهای زندگی نوشته شود. مثلا: راستگویی، امانتداری، انتخاب عاقلانه، مهربانی، شکرگزاری، عذرخواهی، مسوولیت پذیری، کنترل خشم، همکاری، قدردانی، صبوری، توکل به خدا، احترام به بقیه، صلح و دوستی، عجول نبودن، قضاوت نکردن، تقلید کورکورانه ممنوع، ...
برای قسمت شعلهی شمع، دانش آموزان میتوانند سطح مقوا را آغشته به چسب کنند و روی آن اکلیل طلایی بریزند. این کار را داخل یک بشقاب یا سینی انجام دهند که اکلیلها اسراف نشوند.
پس از آماده شدن شمع ها، مربی، آنها را روی کیک و یا کنارهی آن قرار میدهد و از بچهها میخواهد دستهای یکدیگر را بگیرند و دور کیک حلقه بزنند. سپس در حالی که همگی – از جمله خود مربی - دور کیک میچرخند (شبیه بازی عمو زنجیر باف)، مربی جملات شکرگزاری زیر را میگوید و دانش آموزان پس از او تکرار میکنند «خدایا شکرت». حتی اگر کیک وجود نداشت، بچهها در حالی که تاجهای خود را به سر گذاشتهاند، دستهای یکدیگر را میگیرند و دایره وار میچرخند و بخش شکرگزاری و دعای پایانی را انجام میدهند.
- مربی: خدایا شکرت که به ما زندگی بخشیدی.
- بچهها: خدایا شکرت
- مربی: خدایا شکرت که به ما توانایی و امکاناتی دادی تا سواد زندگی یاد بگیریم.
- بچهها: خدایا شکرت
- مربی: خدایا شکرت که به ما عقل دادی تا بتوانیم درست را از غلط تشخیص بدهیم و بهتر زندگی کنیم.
- بچهها: خدایا شکرت
مربی میایستد و به پیروی از او بچهها هم همانطور دایره وار دور کیک میایستند. مربی دستهایش را به حالت دعا بلند میکند:
- مربی: خدایا کمکمان کن سواد زندگی بیشتری یاد بگیریم و دنیا را قشنگتر کنیم.
- بچهها: الهی آمین
- مربی: بچهها؛ وقتی امام زمان بیاید، یکی از اتفاقهای خوبی که میافتد این است که همهی مردم دنیا از امام زمان سواد درست زندگی کردن را یاد میگیرند و همه در کنار هم خوشبخت و شاد و سالم زندگی میکنند. پس بیایید برای آمدن آن روز دعا کنیم: خدایا؛ امام زمان مهربانمان را زودتر برسان.
- بچهها: الهی آمین