بسم الله الرحمن الرحیم
دست دسی
با اهتمام: زهرا و سارا انتظارخیر؛ زهرا مرادی
دورهی «دست دسی» با هدف ارتقای مهارت های دست ورزی در کنار رشد مهارتهای تربیتی در کودکان 5 و 6 ساله توسط کارشناسان و مربیان خانهی کودک و نوجوانانِ بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص) تدوین گردیده است.
جلسه هفتم: دستم را «ها» کنم یا بادبزن؟!
موضوع: آشنایی با چهار فصل
نکات تربیتی و مهارتهای مورد توجه:
- آشنایی با چهارفصل
- توجه به اهمیت وجود فصلهای مختلف
- یادگیری یک شعر کوتاه دربارهی فصل ها
- تقویت انگشتان در اثر رنگ آمیزی با مداد
- افزایش مهارت قیچی کاری
- توجه به قدرت خداوند و شکرگزاری از او
فعالیت هنری: درست کردن خمیر کاغذ و شکل دهی به آن
لوازم مورد نیاز: الگوی درخت، چسب مایع، مداد رنگی یا مداد شمعی، قیچی، مقوا
محتوا:
ابتدای کلاس، مربی کاربرگ دست ورزی زیر را در اختیار کودکان قرار میدهد(این کاربرگ در اندازهی مناسب، در ضمیمهی انتهای درسنامه قرار داده شده است):
پس از انجام تمرین فوق، مربی بر اساس فصلی که در حال حاضر در آن قرار دارند، سوال هایی از بچهها میپرسد تا توجه آنها را به تغییرات فصلها جلب کند. مثلا:
- اگر در فصل بهار باشند، مربی میپرسد: بچهها دوست دارید برویم در حیاط و یک آدم برفی بزرگ درست کنیم؟ ... با کدام برف؟ الان که برف نمیآید. هوا دیگر گرم شده و درختها برگ و شکوفه در آورده اند. باید خیلی صبر کنیم تا دوباره برف بیاید. چقدر؟ خب ببینید الان در فصل بهار هستیم. فصل چی؟ آفرین. بهار. ما چهار فصل داریم ...
- اگر در فصل تابستان باشند، مربی میپرسد: بچهها به نظرتان الان بخاری را روشن کنیم یک کمی گرمتر شویم؟ ... عه. پس چرا یک وقت هایی بخاری روشن میکردیم ولی الان کولر روشن میکنیم؟ اصلا به من بگویید ببینم چرا هیچ کس امروز با کاپشن و دستکش و شال گردن به کلاس نیامده؟ ... آفرین. چون هوا گرم است. کاپشن و کلاه مال وقتی است که هوا سرد است، برف میبارد، باد سرد میآید. ولی الان در فصل تابستان هستیم. فصلِ چی؟ آفرین. فصل تابستان. ما چهار فصل داریم ...
- اگر در ابتدای فصل پاییز که هوا هنوز خیلی سرد نشده، باشند، مربی میپرسد: بچهها دوست دارید برویم در حیاط و یک آدم برفی بزرگ درست کنیم؟ ... با کدام برف؟ الان که برف نمیآید. باید چند وقت دیگر صبر کنیم تا هوا سرد سرد شود. الان به جای برف، همه جا برگ درخت ریخته. آدم برفی نمیشود درست کرد؛ شاید بشود آدم برگی درست کرد! ... بچهها یادتان است چند وقت قبل هوا خیلی گرم بود؟ همهی کولرها روشن بود؟ لباس آستین کوتاه میپوشیدیم؟ آب بازی میکردیم؟ ولی هوا دیگر کم کم دارد سرد میشود و تا چند وقت دیگر باید بخاریها را روشن کنیم. این برای این است که هر فصلی یک جور است. الان ما در فصل پاییز هستیم. فصل چی؟ آفرین. فصل پاییز. آن وقتی که هوا خیلی گرم بود و لباس آستین کوتاه میپوشیدیم، فصل تابستان بود. فصل چی؟ آفرین. فصل تابستان. فصل تابستان تمام شد و الان در فصل پاییز هستیم. بعد از فصل پاییز هم زمستان میآید. همان فصلی که برف میبارد و میتوانیم آدم برفی درست کنیم. ما چهار فصل داریم ...
- اگر در اواخر فصل پاییز که هوا سرد شده باشند، مربی میپرسد: بچهها یادتان است چند وقت پیشترها، با لباس آستین کوتاه بیرون میرفتید ولی باز هم گرمتان میشد و عرق میکردید؟ اما حالا به لباس هایی که پوشیده اید نگاه کنید. آستین بلند و کلفت هستند. یادتان است چند وقت پیشترها، کولر روشن میکردیم ولی الان کولر که روشن نمیکنیم، هیچ؛ بخاری هم روشن میکنیم. یادتان است ظهرها چقدر هوا گرم میشد و اگر مثلا در پارک بودیم دلمان میخواست آب بازی کنیم تا خنک شویم؟ ولی الان هوا سرد شده و خیلی وقتها به خاطر اینکه باد سرد یا باران میآید، نمیتوانیم به پارک برویم. چون مریض میشویم. آن روزهایی که هوا گرم بود، فصل تابستان بود. فصل چی؟ آفرین. فصل تابستان. تابستان که تمام شد، نوبت فصل پاییز رسید. یعنی الان. پس ما الان در چه فصلی هستیم؟ آفرین. فصل پاییز. ما چهار فصل داریم ...
- اگر در فصل زمستان باشند، مربی میپرسد: بچهها یادتان است یک روزهایی با آستین کوتاه بیرون میرفتیم و باز هم عرق میکردیم و دوست داشتیم زیر کولر بنشینیم؟ پس چرا الان هیچ کس کولر روشن نمیکند؟ چرا همه جا بخاریها روشن است؟ چرا همه با کاپشن و کلاه بیرون میروند؟ ... آن موقع که هوا خیلی گرم بود، فصل تابستان بود. فصل چی؟ آفرین. فصل تابستان. ولی الان که هوا خیلی سرد شده، فصل زمستان است. بلند بگویید ببینم الان در چه فصلی هستیم؟ ... آن موقع که هوا داغ داغ بود همه اش هندوانهی خنک میخوردیم، در چه فصلی بودیم؟ آفرین. ما چهار فصل داریم ...
سپس مربی در ادامهی صحبتش که گفته بود ما چهار فصل داریم، فصلها را معرفی میکند: بهار، تابستان، پاییز، زمستان. که گفتیم الان در کدام فصل هستیم؟ ... پس ما چند فصل داریم؟ آفرین چهار فصل.
فصل اول بهاره، بهار شكوفه داره {مربی دستش را به نشانهی باز شدن شکوفهها مثل غنچه باز میکند}
فصل دوم تابستان، ميوه ميشه فراوان {مربی دستش را به نشانهی بادبزن تکان میدهد}
فصل سوم پاييزه، پاييز برگها مي ريزه {مربی انگشتان دستش را به نشانهی بارش و ریزش برگها حرکت میدهد}
فصل چهارم زمستان، سرما و برف و باران {مربی دست هایش را به نشانهی گرم کردنها میکند و به هم میمالد}
مربی چند بار شعر را میخواند تا بچهها کمی آن را یاد بگیرند. بعدا در زمان رنگ آمیزی کاردستی هم چند بار دیگر آن را تکرار میکند. از آنجا که بچهها معمولا تابستان و زمستان را با هم اشتباه میگیرند، مربی میتواند در صورت مشاهدهی چنین اشتباهی به آنها بگوید ببینم شما در فصلی که هوا گرم است بیشتر به پارک میروید و تاب بازی میکنید یا در فصلی که همه جا سرد و برفی است؟ ... پس هر وقت خواستید اسم فصلی که گرم است را به خاطر بیاورید، یاد پارک و تااااب بازی بیفتید و بگویید تاااابستان.
خب حالا بیایید یک کاردستی خوشگل دربارهی چهار فصل درست کنیم:
مربی 4 نمونه از الگوی نشان داده شده را در اختیار کودکان میگذارد و از آنها میخواهد به ترتیبی که در شعر فصلها یاد گرفته اند، درختها را متناسب با فصول رنگ آمیزی کند.
قبل از شروع رنگ آمیزی هر فصل حتما به آنها این توضیح تکمیلی را میدهد که:
- فصل اول بهاره، بهار شكوفه داره. پس درختتان را پر از شکوفههای صورتی کنید. از این شکوفهها بعدا قرار است میوههای خوشمزه مثل سیب، گیلاس، آلبالو بیرون بیاید.
- فصل دوم تابستان، ميوه ميشه فراوان. خب حالا فصل بهار تمام شده و به فصل تابستان رسیدهایم. دیگر روی درختها شکوفه نیست. در عوض، پر از برگهای سبز و میوههای خوشمزه است. پس شما هم روی درختتان برگهای سبز و میوههای خوشمزه مثلا سیب قرمز بکشید.
- فصل سوم پاييزه، پاييز برگها مي ريزه. وقتی تابستان تمام میشود و فصل پاییز میآید، برگ بیشتر درختها رنگشان عوض میشود و به جای سبز، نارنجی، قهوهای، قرمز میشوند. پس درخت پاییزتان را پر از برگهای رنگی بکشید.
- فصل چهارم زمستان، سرما و برف و باران. در فصل زمستان، بیشتر درختها دیگر برگی ندارند. روی شاخههای آنها را برف میپوشاند. پس شما هم دیگر برای درختتان برگ نکشید. به جایش روی شاخهها برف بگذارید.
مربی در حین درست کردن کاردستی، به بچهها این تذکر را میدهد که: بچهها اگر ما به جای چهار فصل، فقط یک فصل داشتیم، میدانید چه اتفاقی میافتاد؟ یعنی مثلا همیشه تابستان بود، آن وقت دیگر برف و باران نمیآمد تا برای رشد گیاهان و درختان و میوهها و سبزیها آب داشته باشیم. همه چیز خشک میشد و ما دیگر هیچ چیزی برای خوردن نداشتیم. یا اگر همیشه زمستان بود و همه جا سرد و برفی بود، دیگر هیچ گیاهی رشد نمیکرد، هیچ میوه و سبزی ای در نمیآمد، باز هم هیچ چیزی برای خوردن نداشتیم. همهی حیوانها میمردند، همه چیز یخ میزد. ولی خدای مهربان زمین را جوری آفریده که این چهار فصل به ترتیب بیایند و نه همیشه داغ داغ باشد و نه همیشه سرد سرد. پس بیایید با هم بگوییم:
«خدای مهربون؛ ممنون که چهار فصل را آفریدی»
پس از اتمام رنگ آمیزی، درخت را از روی خط چین الگو، تا میکنند و بعد از اینکه خط تا مشخص شد، دور خط بیرونی را با قیچی برش میدهند. در تمامی این مراحل، کودکان به توجه و راهنمایی مربی نیاز دارند.
پس از این مرحله، پشت درخت بهار را به چسب آغشته میکنند و نیمهی اول را به پشت درخت تابستان و نیمهی دوم را به پشت درخت پاییز میچسبانند. پشت درخت زمستان را هم به چسب آغشته و به بقیهی کار متصل میکنند.