انسان

آیا تکه‌ای از خدا در درونِ ماست؟

shobahat

 

نویسنده: زهرا مرادی

   

آیا تکه‌ای از خدا در درونِ ماست؟ شاید این، سوالِ تو نباشد. ولی عده‌ای خیال می‌کنند تکه‌ای از خدا در وجود انسان‌هاست و اتفاقا خیلی هم اصرار دارند به بقیه هم این فکر اشتباه‌شان را منتقل کنند. برای همین بهتر است جواب این سوال را بدانی تا وقتی کسی گفت تکه ای از خدا در وجود ماست یا روح خدا در ماست، ... اولا بدانی که اشتباه می‌کند، دوم اینکه شاید بتوانی او را هم راهنمایی کنی تا متوجه اشتباهش بشود.

ممکن است کسی که دچار چنین باور اشتباهی شده، معلمت باشد، یا حتی پدر و مادرت. ممکن است خیلی از تو بزرگتر و تحصیل‌کرده‌تر باشد. اما خب مگر بزرگترها اشتباه نمی‌کنند؟ تنها کسانی که خدای بزرگ ضمانت کرده اشتباه نمی‌کنند و با خیال راحت می‌توانی حرف‌شان را قبول کنی، 14 معصوم (یعنی پیامبر، حضرت زهرا و دوازده امام مهربان‌مان) هستند. امروز هم می‌خواهیم جواب این سوال را از امام صادق علیه السلام بشنویم.

خب، سوال چه بود؟ اینکه آیا تکه‌ای از خدا در ماست؟ اصلا به نظرت چرا یک نفر باید چنین سوالی برایش پیش بیاید؟ الان برایت دلیلش را می‌گویم.

خدای بزرگ در قرآن، وقتی درباره‌ی خلقت حضرت آدم صحبت می‌کند، می‌فرماید:

«وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی‏»[1]

و از روح خود در آن دمیدم.

به خاطر همین، یک عده می‌گویند خب خدا خودش گفته از روحش در ما گذاشته! پس در همه‌ی ما یک تکه از روح خدا وجود دارد! ولی دختر خوبم؛ پسر عزیزم؛ مگر خدا روح دارد که حالا یک تکه‌اش را هم به ما داده باشد؟ خدا که مثل مخلوقاتش نیست که جسم یا روح یا جنس داشته باشد. (اگر دوست داری در این باره بیشتر بدانی، به شبهات مربوط به خدا در همین بخش شبهات دانش آموزی مراجعه کن. البته بعد از اینکه خواندن این مطلب را تمام کردی!)

پس معنی حرف خدا چیست؟ خوب گوش کن تا برایت توضیح بدهم.

در زبان عربی وقتی کسی مثلا بخواهد بگوید «ساعت من» چه می‌گوید؟ می‌گوید «سَاعَتِی» یا اگر بخواهد بگوید «کتاب من» چه می‌گوید؟ آفرین! «کِتَابِی». در واقع یک «یای» مالکیت به انتهای چیزی که می‌خواهد درباره اَش بگوید «مال من است»، اضافه می‌کند. پس:

سَاعَتِی: ساعت من = ساعتی که مال من است، من مالکش هستم. (نه آنکه من ساعت هستم یا ساعت، تکه‌ای از وجود من است)

کِتَابِی: کتاب من = کتابی که مال من است، من مالکش هستم. (نه آنکه من کتاب هستم یا کتاب، تکه‌ای از وجود من است)

قَلَمِی: قلم من = قلمی که مال من است، من مالکش هستم. (نه آنکه من مداد هستم یا مداد، تکه‌ای از وجود من است)

حالا خودت بگو ببینم «روُحِی» یعنی چه؟

آفرین.

روُحِی = روحی که مال من است، من مالکش هستم. (نه اینکه من روح هستم یا روح، تکه‌ای از وجود من است)

پس وقتی خدا می‌فرماید نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی مقصودش این نیست که تکه‌ای از وجود خود (روحش) را در درون آدم قرار داده. بلکه خداوند مهربان از روحی که قبلا خلقش کرده بود (مالکش بود)، در بدنِ حضرت آدم قرار داد.

این روح، چون در بین بقیه‌ی ارواحی که خدا خلق کرده بود، شرافت و مقام ویژه‌ای داشت، اینطوری به خدا نسبت داده شده است. مثل وقتی که درباره‌ی خانه‌ی کعبه به دلیل شرافت خاصی که دارد خداوند می‌فرماید «بَیتِی» یعنی خانه‌ی من. با اینکه می‌دانیم مالک همه‌ی خانه‌‌ها و اماکن روی زمین خداست؛ ولی خدا فقط درباره‌ی کعبه گفته «بَیتِی». همانطور که اولش گفتیم، اینها جواب امام صادق علیه السلام بود.[2]

خلاصه اینکه:

خداوند، مخلوقی خلق نموده به نام «روح» و به سبب شرافتی که این روح در میان سایر ارواح داشته آن را به خودش نسبت داده و فرموده از این‌ روح شریف که مال من است (خالق و مالکش من هستم) در آدم دمیده شد. پس هیچ تکه‌ای از خدا در وجود حضرت آدم یا ما قرار ندارد. همه‌ی این حرفهایی هم که می‌گویند انسان به این دلیل که روح خدا در اوست، اشرف مخلوقات شده، اشتباه است. اگر می‌خواهی بدانی انسان، اشرف مخلوقات است یا نه، می توانی این مطلب را بخوانی: آیا انسان، اشرف مخلوقات است؟

 


[1] قرآن کریم، سوره حجر آیه 29. و سوره ص، آیه 72.

[2] امام صادق علیه السلام – به عنوان یکی از چهارده مربی آسمانی که مقصود خدا را از کلامش می‌داند و علم قرآن به ایشان داده شده - در توضیح «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی‏» می‌فرمایند: «إِنَّ الرُّوحَ ... إِنَّمَا أَضَافَهُ إِلى‏ نَفْسِهِ لِأَنَّهُ اصْطَفَاهُ عَلى‏ سَائِرِ الْأَرْوَاحِ، كَمَا قَالَ لِبَیْتٍ مِنَ الْبُیُوتِ‏: بَیْتِی، وَ لِرَسُولٍ مِنَ الرُّسُلِ: خَلِیلِی، وَ أَشْبَاهِ ذلِكَ، وَ كُلُّ ذلِكَ مَخْلُوقٌ، مَصْنُوعٌ، مُحْدَثٌ، مَرْبُوبٌ، مُدَبَّرٌ»" یعنی: آن روح را به خود نسبت داد، چرا که آن را بر ارواح دیگر برگزید، همان گونه که به خانه‌ای از میان همه‌ی خانه‌ها فرمود: خانه‌ی من ( که کعبه است) و نسبت به پیغمبری از میان پیامبران فرمود: خلیل من (حضرت ابراهیم علیه السلام) و مانند اینها و همه‌ی اینها آفریده، ساخته شده، پدید آمده، پروریده و تدبیر شده هستند: كافی، ج 1، ص 327.

 

بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص)

 

 

logo-samandehi

جستجو