بر اساس آموزههای اوستا اگر انسانی از دنیا برود، نباید او را دفن کرد بلکه باید طی مراسمی خاص، او را درون یک دخمه یا برج خاموشان گذاشت، یا او را در جایی قرار داد تا خوراک لاشخورها و جانوران وحشی شود. نکتهی جالب اینجاست، افرادی که در این مراسم شرکت میکنند، باید دستها و موهای خود را پس از مراسم، با ادرار گاو یا ادرار گوسفند یا حتی ادرار یکی از آشنایان و خویشاوندان خود بشویند.
گفتگوی زرتشت و اهورامزدا در اینباره بدین صورت است که در اوستا، نَسک وندیداد، فرگرد هشتم، بند 11-13 آمده است:
«پس از آنکه نسوکشان در سه گامی مرده بنشیند و آنگاه موبد رو به مزداپرستان چنین بانگ برآورد: ای مزداپرستان؛ بدینجا پیشاب بیاورید تا نسوکشان -افرادی که در تشییع جنازه حاضر بودند- گیسو و تن خویش را بدان بشویند. ای دادار جهان استومند؛ ای اشون، پیشابی که نسوکشان باید گیسو و تن خویش را بدان بشویند کدام است؟ پیشاب گوسفند یا گاو نر؟ پیشاب مرد یا زن؟ اهورامزدا پاسخ داد: پیشاب گوسفند یا گاو نر، اما نه پیشاب مرد و نه پیشاب زن، مگر اینکه مرد یا زن، نزدیکترین خویشاوند مرده باشند. مزداپرستان باید پیشاب آماده کنند تا نسوکشان گیسو و تن خویش را بدان بشویند.»[1]
و در ترجمه جیمز دارمستتر آمده است: «کسانی که جسد مرده را حمل کردهاند باید به فاصلهی سه گام از جسد در زمین نشینند و راتوی پارسا به مزداپرستان چنین گوید: ای مزداپرستان، باید شاش گاو حاضر نمایید تا کسانی که مرده را حمل کردهاند تن خود و گیسوی سر خود را شستشو دهند. ای آفریننده جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم، از کدام شاش است که مردهکشها باید تن خود و گیسوی خود را شستشو دهند، از شاش گوسفند، از شاش گاو و یا از شاش مرد یا زن؟ اهورامزدا پاسخ داد و گفت: از شاش گوسفند یا از شاش گاو خواهد بود، نه از شاش مرد و نه از شاش زن، مگر زن و مردی که هم خون و از خویشان نزدیک باشند. باید شاش را در دسترس مردهکِشها بگذارند تا تن خود و گیسوی خودشان را شستشو دهند.»[2]
منبع:پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب
[1]اوستا، به ترجمه دکتر دوستخواه، تهران: انتشارات مروارید، 1391، ج 2 ، ص 747-748
[2]جیمز دارمستتر، وندیداد، ترجمه موسی جوان، تهران: انتشارات دنیای کتاب، 1384. ص 160
Vendidad, Translated by James Darmesteter, from Sacred Books of the East, American edition, volume 3, New York, 1898, Fargard 8: 11-13
The Zend Avesta, Part I, The Vendidad, Translated by James Darmesteter, from Sacred Books of the East (Vol. IV), Translate in English by Various Oriental Scholars, Oxford, Clarendon Press, 1880, pp 96