یکی از عرفانهای نوظهور غربی که در سالهای اخیر طرفدارانی را در ایران – خصوصا در میان قشر تحصیل کرده – به خود جذب کرده، «اکنکار» (eckankar) است.
مکتب اکنکار، از زیرشاخههای عرفان سرخپوستی محسوب میشود ولی رگههایی از عرفان شرقی و آموزههای سایر فرقهها در آن قابل رؤیت است.
این فرقه در سال 1965 توسط شخصی به نام پال توئیچل[1] و در آمریکا تاسیس شد. البته پال مدعی شد سرچشمهی تمام مذاهب است و قدمت فرقهاش به هزاران سال قبل از میلاد مسیح باز میگردد.
نام فرقه از واژهی سانسکریت «اک» به معنای «حق» گرفته شده و از همین رو برخی پیروان این فرقه در ایران خود را با نام «اهل حق» معرفی میکنند - که البته با فرقهی انحرافیِ «اهل حق» یا «یارسان» که موسسش سلطان اسحاق (675 – 798 ه.ق.) بوده و خود را منتسب به تشیّع میدانند، متفاوت است.
اکنکارها معتقدند «اک» یا همان «روح الهی» جریان پیوستهای است که مستقیما از قلب خدا به سمت کل جهان جاری است و همه جا را در برگرفته و حیات از آن به وجود میآید. به همین دلیل به آن «نیروی حیات» هم گفته میشود. «روح القدس»، «جوهرهی خدا» و «جریان قابل شنیدن حیات» هم عناوین دیگری برای «اک» هستند.
رهبران اکنکار برای آنکه دل پیروان مذاهب و فرق مختلف را به خود نرم کنند و از میان آنها پیروانی را جذب کنند، مدعی میشوند افراد شاخص و برجستهی ادیان و فرقههای مختلف همگی اکیست بودهاند: فیثاغورث، زرتشت، بودا، مسیح، مولوی، حافظ، حضرت محمّد، عیسی، موسی، کنفوسیوس، کریشنا، زرتشت، سقراط، کپرنیک، مارتین لوتر، شکسپیر، انیشتین ...[2]
آنها به چندخدایی و تناسخ معتقدند. به اعتقاد ایشان انسانها نتیجهی رفتار خوب یا بدشان را در زندگیهای بعدیِ خود میبینند. اگر در زندگی پیشین جنایت کرده باشند، پس از مرگِ جسم، روحشان در جسمی وارد میشود که عذاب و سختی بکشد. آنقدر این سیکل مُردن و حلول روح در جسم دیگر، ادامه پیدا میکند تا روح فرد پاک و متعالی شود و چرخهی تناسخ پایان پذیرد! البته به اعتقاد پیروان این فرقه، این فرآیند ممکن است میلیونها سال طول بکشد؛ اما فرد میتواند با تمرینهای معنوی که در اکنکار وجود دارد روند پایان چرخهی تناسخ را بسیار کوتاه کند و با خلاصی از این چرخه، با روح الهی یکی شود.
می گویند در هر عصری یک استاد حق (ماهانتا) – یکجور خدامرد یا پیامبر – در قید حیات وجود دارد. یک زمان این راهنمای معنوی، زرتشت بوده، یک زمان محمد (ص)، یک زمان شکسپیر و در حال حاضر هم شخصی به نام هارولد کلمپ[3]! «ماهانتا» یا همان استاد حق، مقام والایی در خلقت دارد. هدایت سایرین به دست اوست و در واقع تجلّی مقام سوگماد (خدای اعلا و بزرگترین خدای اکیستها) است. نحوهی انتخابش هم اینچنین است که سوگماد (خدای اک) او را برمیگزیند و استاد حق قبلی نام جانشینش را به مردم میگوید. اما این پروسه در همان اول راه به چالش رسید. چراکه موسس این فرقه (پال توئیچل) شخصی به نام داروین گروس[4] را به عنوان برگزیدهی خدا و جانشین پس از خود معرفی نموده بود اما پس از مدت 10 سال که از فعالیت گروس گذشت، موسسهی اکها با او به اختلاف رسید و استاد حق را وادار به استعفا نمود! سپس هارولد کلمپ را برگزید.
هم در بحث خداشناسی، هم در مورد ماهانتا و هم در موضوع تناسخ، نقدهای زیادی به این فرقه وارد است. اما پیروان این فرقه در پاسخ به چالشهای مطرح شده اولا میگویند این سوالات و نقدها زاییدهی عقل و تفکر است؛ در حالی که شما باید تجربه کنید؛ وقتی خودتان تجربه کردید (یعنی تن به تعالیم اکنکار دادید و سالها عمرتان را در این مسلک گذراندید) خود به خود برایتان حل میشود! ثانیا طرف مقابلشان را به فهمی پایین متهم میسازند و میگویند ظرفیت درک این حرفها را ندارد که اینگونه نقد میکند!
[1]- Paul Twitchel متولد 1908 و متوفی در 1971 میلادی
[2]- کرامر، تاد و منسون داگلاس؛ اکنکار حکمت باستانی برای عصر حاضر، ترجمه م هیار جلالیان، ص 8.
[3]- Harold Klemp
[4]- Darvin Geras