نویسنده : محمد ضياء توحيدي
بررسی جایگاه زن در کتاب مقدس تا چندی پیش، فاقد اهمیت بود چه اینکه در جوامع غربی، نگاه بسیار منفیای نسبت به زنان وجود داشت. به عنوان مثال در قرن ششم و در کشور فرانسه کنفرانسی تشکیل شد تا به این موضوع پرداخته شود که آیا زنان اصولا انسان هستند یا خیر.[1] صرفنظر از عامه مردم، عالمان مسیحی نیز در تحقیر زنان، گوی سبقت را از یکدیگر ربوده و با تندترین عبارات، زنان را خطاب میساختند. "ترتولیان"زنان را دروازه ورود شیطان و مقصر اصلی در مصلوب شدن حضرت عیسی میشمرد.[2] "یوحنای زریندهان" بر آن بود که در میان تمام جانوران، موجودی زیانبارتر از زن وجود ندارد.[3] "قدیس آگوستین" زنان را موجوداتی میدانست که از بدی تغذیه میکنند و راه هرگونه فساد اخلاق هستند[4] و "توماس آکویناس" جنس زن را مذکری میدانست که از مسیر خود منحرف شده است.[5]
روشن است که در چنین فضایی، هرگز جایی برای بررسی کرامت زن و جایگاه وی در کتاب مقدس وجود نخواهد داشت. توجه به حقوق زنان در عصر مدرنیته، بسیاری از رهبران کلیسا را به واکاوی و بررسی دقیقتر متون مقدس وادار ساخت و پس از قرنها، توجه به این مسأله به عنوان یک مسأله ویژه الهیاتی، اهمیت خاص خود را یافت.
برخی از عالمان مسیحی برای اولینبار از حقوق برابر زنان سخن به میان آوردند و حتی در برخی از کلیساها با اخذ نگرشی جدید به کتاب مقدس، زنان را به مناصب کلیسایی نیز منصوب نمودند.در مقابل برخی نیز معتقد به آشتیناپذیری کتاب مقدس با مسأله حقوق زنان گردیده و کتاب مقدس را مدافع بیچون و چرای مرد سالاری دانستند.[6]
از آنجا که بسیاری، معتقد به تفاوت جایگاه زن در عهد قدیم و عهد جدید هستند، ما هر یک از این دو مجموعه را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار خواهیم داد.
جایگاه زن در عهد عتیق
شاید بتوان، ریشه بسیاری از زن ستیزیهای رهبران یهودیت و مسیحیت را در متون مختلف عهد عتیق یافت. چنانکه با نگاه کلی به کتابهای این مجموعه میتوان دریافت که زنان به عنوان منشأ انحرافات تلقی شدهاند.
اولین نگاه منفی نسبت به زنان را در بخشهای آغازین کتاب مقدس و در کتاب پیدایش باید جست. طبق گزارش کتاب مقدس، خداوند پس از خلق آدم او را در باغ عدن جای داد. سپس در حالی که وی در خواب بود، یکی از دندههایش را گرفت و از آن حوا را پدید آورد.
خداوند به آدم دستور داد تا از درخت معرفت که در وسط این باغ قرار داشت استفاده نکند اما مار حوا را فریب داد. حوا میوهی این درخت را خورد و آدم را نیز به خوردن آن ترغیب نمود. در این داستان آمده است که آدم، هنگامی که از سوی خداوند به خاطر این خطا، توبیخ گردید، همسرش را به عنوان مقصر اصلی معرفی نمود.[7]
از این پس زنان همواره به عنوان عنصر اغواگر معرفی میشوند. در جایی زن به عنوان نماد شرارت معرفی میشود.[8] ایزابل همسرش اخاب را اغوا میکند.[9] دو دختر لوط، به پدر خویش شراب نوشانده و با وی همبستر میشوند[10] و در جایی دیگر، زنان سلیمان، وی را به کفر و ارتداد میکشانند.[11]
اینها نمونههایی از نگاه منفی عهد عتیق به جنس زن است؛ نگاهی که زنان را همواره به عنوان منشأ فساد و فتنه معرفی مینماید.
این نگرش را در احکام شرعی نیز میتوان یافت. زنان در طول ایام عادت ماهیانه خویش نجس شمرده میشوند. در این ایام، هر گونه لمس زنان موجب ناپاکی میگردد. بستر زن و هر جایی که زن در آنجا نشسته نجس است و حتی اگر کسی آن را لمس کند تا شامگاه ناپاک خواهد بود.[12]
افزون بر این موارد، مسأله فروش دختر به عنوان کنیز[13]، از برخوردهای تحقیرآمیز نسبت به زنان شمرده میشود. همچنین، زنان به عنوان کسانی که از حکمت، بهرهای نبردهاند معرفی میشوند.
سلیمان، در کتاب جامعه، پس از آنکه به بیان ویژگیهای حکمت میپردازد، از کم بودن افراد حکیم گلایه میکند. وی در نهایت اظهار میدارد: «یک مرد از هزار یافتم اما از جمیع آنها زنی نیافتم».[14]
مطالعه و بررسی این بخشها میتواند روشنگر علت دعای مردان یهودی باشد که میبایست هر روزه خدا را به خاطر اینکه آنان را زن نیافریده، شکر نمایند.[15]
جایگاه زن در عهد جدید
با مطالعه عهد جدید و به خصوص انجیلها میتوان به نگرشی کاملا متفاوت دست یافت. علیرغم آنکه زنان در عصر حضرت عیسی از جایگاه قابل توجهی در جامعه برخوردار نبودند،[16] اما آن حضرت هرگز نگاه تبعیضآمیز جامعه را اعمال نمینمود.
آنگونه که از انجیلها بر میآید حضرت عیسی، زنان را نیز بسان مردان به حضور خویش میپذیرفت و زنان نیز همانند مردان به خدمت وی مشغول بودند.[17]
مسیح در زمان اقامتش در بیت عنیا در خانه زنی به نام مرتاه اقامت داشت.[18] مرتاه و خواهرش مریم به خدمت عیسی میپرداختند و زمانی که برخی شاگردان، مریم را به خاطر شستشوی پاهای عیسی با عطری گرانبها سرزنش نمودند، آن حضرت کار مریم را ستوده و به تجلیل وی پرداخت.[19]
برخوردهای حضرت مسیح با زنان، همواره به عنوان شاهدی بر نگرش مثبت و آزاداندیشانه آن حضرت نسبت به زنان تلقی گردیده است.[20]
برخی با اشاره به این نکته که حضرت عیسی، تنها مردان را به عنوان رسول برگزید معتقد به نگاه متفاوت حضرت عیسی نسبت به زنان شدهاند.[21] اما این مسأله از نگاه برخی مسیحیان قابل پذیرش نیست.
هانس کونگ، دانشمند و الهیدان بزرگ معاصر بر آن است که زنان نیز به عنوان رسول حضرت مسیح انجام وظیفه مینمودهاند. از نگاه وی تنها در زمان نگارش انجیل لوقا بود که عنوان رسول به صورت مشخص در مورد دوازده شاگرد خاص به کار رفت. اما در زمان مسیح، تفاوتی میان مردان و زنان نبوده و آنان نیز عهدهدار این مسئولیت بودهاند.[22]
سایر بخشهای عهد جدید
افزون بر انجیلها، در بخشهای دیگری از عهد جدید نیز میتوان نگرش مثبت و شاید به دور از تبعیض نسبت به زنان را مشاهده نمود. در رساله پطرس زنان در کسب فیض، همپایه مردان تلقی شدهاند و بیاحترامی به آنان موجب قبولنشدن دعا دانسته شده است.[23] پولس نیز در رساله به غلاطیان، نام زنان را در کنار مردان ذکر کرده و رتبه و جایگاه آنها در ایمان را یکسان میشمارد.[24] او مردان را به محبتکردن به زنان دعوت میکند و آن دو را همدوش یکدیگر میخواند.[25]
پولس و زنان
اگر چه در عباراتی چند، پولس عبارات ملایم و گاه احترامآمیزی را نسبت به زنان اظهار داشته است اما مراجعه به سایر نوشتجات وی، نگاه تبعیضآمیز و منفیانگارانه وی به زن را آشکار میسازد.
وی در اولین گام، همان نگرش عهد عتیق را مطرح میسازد. او با خاطرنشان کردن داستان آدم و حوا، از زنان میخواهد تا از تعلیم دادن پرهیز نمایند زیرا این زن بوده که برای اولین بار، فریب شیطان را خورده است.[26]
او از برتری بیچون و چرای مردان بر زنان سخن میراند[27] و در جای دیگر اظهار میدارد که زنان برای مردان آفریده شدهاند.[28] وی به زنان دستور میدهد که سر خویش را در کلیسا بپوشانند و مردان را از این کار منع مینماید. علت این دستور آن است که مردان صورت و جلال خدا هستند اما زنان چنین نیستند و جلال مردان شمرده میشوند.[29]
تعابیر پولس، وی را آماج خشم و غضب زنان قرار داده است.[30] به نظر میرسد، نگرش تند و زننده برخی از رهبران مسیحی نسبت به جنس زن را (که پیشتر به آن اشاره نمودیم) بتوان برگرفته از تفکرات پولس (که البته تا حدود زیادی ریشه در عهد عتیق دارد) دانست.
منبع: سایت پژوهشکده باقر العلوم (علیه السلام)
[1]گری، بنوات؛ زنان از دید مردان؛ ترجمه محمد جعفر پوینده، انتشارات جامی، 1377ش، ص 8
[2]دوبووار، سیمون؛ جنس دوم؛ ترجمه قاسم صنعوی، انتشارات توس، 1384ش، ج1، ص 159
[3]پیشین، ص 159
[4]پیشین، ص 28 و ص 168
[5]دورانت، ویل؛ تاریخ تمدن، ترجمه ابوطالب صارمی و دیگران، شركت انتشارات علمی و فرهنگی، 1378 ه ش. چاپ ششم، ج 4، ص 1311 و دوبووار، سیمون؛ پیشین؛ ص 19 و 159
[6]وان وورست، رابرت ای؛ مسیحیت از لابلای متون؛ ترجمه جواد باغبانی و عباس رسولزاده، انتشارات موسسه امام خمینی، 1384 ش، چاپ اول، ص 468، 498 و 514
[7]پیدایش، بابهای 2 و 3
[8]زکریا 5: 7 – 8
[9]اول پادشاهان 21: 25
[10]پیدایش 19: 20 – 38
[11]اول پادشاهان 11: 3 – 4
[12]لاویان 15: 19- 24
[13]خروج 21: 7
[14]جامعه 7: 28
[15]سالتز، آدین اشتاین؛ سیری در تلمود؛ ترجمه باقر طالبی دارابی، مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، 1383ش، چاپ اول، ص 206 و دوبووار، سیمون؛ پیشین؛ ص 27 و دورانت، ویل؛ پیشین؛ ص 486
[16]کونگ، هانس؛ زن در مسیحیت؛ ترجمه طیبه مقدم و حمید بخشنده، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، 1389ش، چاپ اول، ص 18
[17]مرقس 15: 40 – 41 و لوقا 8: 2 – 3
[18]مرقس 10: 38
[19]مرقس 14: 3 – 9 و یوحنا 12: 3
[20]منسکی، ورنر و دیگران؛ اخلاق در شش دین جهان؛ ترجمه محمد حسین وقار، انتشارات اطلاعات، 1378ش، چاپ اول، ص 383
[21]وان وورست، رابرت ای؛ پیشین؛ ص 523
[22]کونگ، هانس؛ پیشین؛ ص 19 – 20
[23]اول پطرس 3: 7
[24]غلاطیان 3: 28
[25]افسسیان 5: 25 – 31
[26]اول تیموتاؤس 2: 12 و 14
[27]اول قرنتیان 11: 3 و افسسیان 5: 23
[28]اول قرنتیان 11: 9
[29]اول قرنتیان 11: 7
[30]منسکی، ورنر و دیگران؛ پیشین؛ ص 383