نویسنده: زهرا مرادی
بر اساس آموزهی «گناه نخستین»، پس از گناه آدم (ع)، شرارت و آلودگی به گناه، بخشی از وجود انسانها شده است. پولُس در کتاب مقدس میگوید: «آدم باعث شد که عده زیادی گناهکار شوند.»[1] او معتقد است تا پیش از فِدا شدن مسیح، گناه بر انسان حکومت میکرده[2] و مردم بردهی گناه بودند؛ اما با قربانی شدنِ مسیح، انسانها از قدرت گناه آزاد شدهاند و این امکان برای ایشان به وجود آمده که با ایمان به مسیح و غسل تعمید، دیگر اسیر گناه نباشند.[3]
برخی از الهیدانان مسیحی، این موضوع را با شفافیت بیشتری توضیح دادهاند. به عنوان نمونه «آگوستین»، به عنوان برجسته ترین نظریه پرداز مسیحی در حوزهی گناه نخستین، تصریح نمود هر انسانی از لحظهی تولد، گناه آدم را به ارث میبرد و همین امر، دلیل آلودگی روح و جسم انسانهاست.[4]
بر این اساس، عدهای شرارت را بخش جدا نشدنیِ وجود انسان تعریف کردند و اعمال ناشایست آدمی را ناشی از طبیعت آلودهی او – و نه اختیار او – پنداشتند. چنین تفکری به شدت مورد اعتراض و نقد برخی دیگر از الهیدانان مسیحی مانند «پلاگیوس»[5] قرار گرفت. از دیدگاه پلاگیوس، انسان، محکوم به شقاوت نبود. او معتقد بود که سرشت انسانی ذاتا آلوده به گناه نیست. بنابراین، هر کودکی با توانایی انتخاب راه درست متولد میشود. انسان اگر درست انتخاب کند میتواند بدون گناه زندگی کند و این امر حتی قبل از ظهور مسیح هم صادق بوده است.[6]
البته نظریات این متفکر انگلیسی در شورای کارتاژ[7] محکوم شد و پلاگیوس از سِمَت خود خلع شد.[8] اما این چالش همچنان باقی ماند که آیا انسان های پیش از مسیح به واسطهی طبیعت گناه آلود خود، نمیتوانستند اراده کنند و مرتکب گناه نشوند؟!
با فرا رسیدن عصر روشنگری، عقیدهی خطاکار بودنِ ذاتیِ انسان دوباره از سوی برخی متفکران مسیحی رد شد. به عنوان نمونه، ژان ژاک روسو و ولتر، ضمن رد این آموزه، آن را موجب بدبینی انسان نسبت به تواناییهایش دانستند. از نگاه آنان، اعتقاد به سرایت گناه اولیه، مانع رشد و توسعهی اجتماعی و مروّج هرزگی و بیبند و باری است.[9]
[1]- کتاب مقدس تفسیری، نامه به رومیان، باب 5، بند 19.
[2]- «قبلا گناه بر انسان حکومت میکرد و باعث مرگ میشد»: کتاب مقدس تفسیری، نامه به رومیان، باب 5، بند 21.
[3]- «مگر نمیدانید که وقتی به مسیح ایمان آوردیم و غسل تعمید گرفتیم، جزئی از وجود پاک او شدیم و با مرگ او، طبیعت گناه آلود ما نیز مرد؟ پس حال که قدرت گناه در ما نابود شده است، چگونه میتوانیم باز به زندگی گناه آلود سابق خود ادامه دهیم؟ هنگامی که مسیح مرد، طبیعت کهنه ما هم که گناه را دوست میداشت، با او در آبِ تعمید دفن شد ... آن قسمت از وجود ما که خواهان گناه بود، در هم شکسته شد، بطوری که بدن ما که قبلا اسیر گناه بود، اکنون در چنگال گناه نیست و از اسارت و بردگی گناه آزاد است»: کتاب مقدس تفسیری، نامه به رومیان، باب 6، بند 2 تا 6.
[4]- کونگ، هانس؛ متفکران بزرگ مسیحی، گروه مترجمان، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب. ص 106 و 107.
[5]- پلاگیوس راهبی زاهد و معلم اخلاقی فارغ التحصیل از انگلستان بود که بین سال های 400 تا 411 به رُم رفت: کونگ، هانس؛ متفکران بزرگ مسیحی، گروه مترجمان، قم: دانشگاه ادیان و مذاهب، 1386ش. ص 102.
[6]- گریدی، جوان؛ رحیم سلیمانی، مسیحیت و بدعت ها، قم: موسسه طه ، 1384ش. ص 181.
[7]- شورایی متشکل از آبای کلیسا در 416 میلادی در شهر کارتاژ (شهری باستانی در شمال آفریقا، محدودهی کشور تونس فعلی)
[8]- جلال الدین آشتیانی؛ تحقیقی در دین مسیح، ص 346.
[9]- مک گراث، الیستر؛ در آمدی بر الهیات مسیحی، ترجمه عیسی دیباج، کتاب روشن، 1385ش. ص 98.