بسیاری از جوانانِ ما به صورت فطری به سوی معنویت و دینداری گرایش دارند؛ اما از طرفی از آنجا که دین به آنها به درستی عرضه نشده، تنها پوستهی بکن نکنهای دین و چهرهی سختگیرانه و محدود کنندهی آن را دیدهاند و از این رو دین گریز شدهاند. مسیحیت تبشیری این پارادوکس را برای فرزندان ما به راحتی حل کرده است:
"کافی است به عیسی مسیح و اینکه در راه بشر مصلوب شده ایمان بیاورید دیگر نیازی به انجام شریعت نیست!"
بدین ترتیب جوانان ما از یک طرف با این انگیزه که در مسیحیت همه چیز از جمله مشروب و مراوده با نامحرم و ... آزاد است به سوی آن جذب میشوند؛ و از طرفی دیگر چون مسیحیت را دینی الهی میدانند، نیازشان به دینداری و رابطهی معنوی با خدا هم ارضا میشود.
اما همانطور که در بخش «تعالیم» ذیل تحریفات پولس توضیح داده شده، نسخ شریعت از بدعتهای پولس برای جذب مشرکان و بت پرستان به مسیحیت بود. وگرنه عیسی مسیح بنا بر اعتراف اناجیلِ موجود میگوید:
"گمان مبرید كه آمدهام تا تورات موسی و نوشتههای سایر انبیاء را منسوخ كنم. من آمدهام تا آنها را تكمیل نمایم و به انجام رسانم. براستی به شما میگویم كه از میان احكام تورات، هر آنچه كه باید عملی شود، یقیناً همه یك به یك عملی خواهند شد."[1]
اکنون این کلام عیسی را با صحبتهای پولس در کتاب مقدس مقایسه کنید:
"احكام الهی همچون لَلِهای بود كه از ما مراقبت میكرد تا زمانی كه مسیح بیاید و ما را از راه ایمان، مقبول خدا سازد. اما اكنون كه مسیح آمده، دیگر نیازی به لَلِه یعنی احكام و شریعت نداریم[2] ... برای ما كه از مسیح حیات جاودانی یافتهایم، دیگر ختنه شدن و یا نگاه داشتن رسوم مذهبی اهمیتی ندارد[3] ... روش «شریعت» فقط تا زمان آمدن مسیح میبایست ادامه یابد[4] ... ما بوسیله ایمان به عیسی مسیح نجات پیدا میکنیم ... نه بسبب کارهای خوب خود یا انجام تشریفات مذهبی[5]"
حال، با فردی که توسط چنین موضوعی به مسیحیت جذب شده، چگونه برخورد نماییم؟
در حل این قبیل چالشها بهتر است هم از پاسخ «عقلی» و هم از پاسخ «نقضی» بهره بجوییم. چراکه اگر تنها به پاسخ عقلی اکتفا کنیم ممکن است دانش آموز احساس کند ما اشراف کافی نسبت به مسیحیت نداریم و چون مسیحیت را نمیشناسیم، مرجع خوبی برای او به حساب نمیآییم. اگر هم تنها به پاسخ نقضی اکتفا نماییم، مشکل مخاطب را به صورت مقطعی حل کردهایم؛ نه ریشهای.
پاسخ با مدل عقلی:
"آیا آزادی و نبود بکن نکن در دین، معیار مناسبی برای انتخاب آن است؟
آیا هر چه دینی آسان تر، بهتر؟!
اگر کسی به دنبال راحتی و رهایی از قید و بندهای شریعت است، پس چرا سراغ دین میآید؟ چرا بی دینی را انتخاب نمیکند؟
اگر بی دین بودن را مخالف عقل، فطرت و وجدان خود مییابد و رابطه با خدا با راهنماییهای دین را پذیرفته، پس باید بداند ملاک و معیار، رضایت خداست نه راحتی و آزادی ما.
اگر رضایت خدا در بکن نکنهای شرع است، برای کسب آن رضایت و برقراری ارتباطی نزدیکتر با خدا باید آن موارد را رعایت کنیم.
اگر رضایت خدا را در نظر نداریم، پس چرا اصلا سراغ دین برویم؟ بی دینی از مسیحیت هم راحتتر است!"
با این تلنگر، به فردی که با این موضوع مورد تبلیغ مسیحیت قرار گرفته، تذکر میدهیم که خودش را با این حرفها گول نزند. اگر او مسیحیت را به این دلیل انتخاب میکند که سختیهای اسلام را ندارد، باید بداند دارد از زیر بار دین داری شانه خالی میکند؛ چون معیار انتخاب دین، راحتی نیست.
میتوان از این مثال نیز استفاده نمود:
"اگر دوستمان یا مادرمان به عطر گرم علاقه داشته باشد ولی خود ما عطر خنک را ترجیح دهیم، برای تولدش از کدام نوع عطر میخریم؟ آیا عطر خنک میگیریم چون خودمان دوست داریم یا عطر گرم میگیریم چون او آن را میپسندد؟
پس در ارتباط با خدایی که ادعا میکنیم دوستش داریم، آیا باید آنگونه رفتار کنیم که خودمان دلمان میخواهد یا آن کاری را انجام دهیم که او میپسندد؟"
پاسخ با مدل نقضی:
میتوانیم از آیات کتاب مقدس خصوصا عهد جدید استفاده کنیم که پر از بکن نکن و قواعد سختگیرانه است. باید به فرد تبلیغ شده تذکر دهیم که خود عیسی مسیح نه تنها شریعت را نسخ نکرد بلکه به شاگردانش به شدت رعایت احکام و قوانین دینی را توصیه مینمود؛ و این پولس بود که این بدعت را گذاشت. همانطور که پیشتر هم اشاره شد، بر خلاف کلام عیسی مسیح و علی رغم مخالفت حواریون، پولس آموزهی «نفی شریعت» را با قدرت ترویج داد. در این آموزه گفته میشد با آمدن مسیح بساط شریعت برچیده شد و از این به بعد فقط کافی است به مسیح ایمان داشته باشی و به دیگران محبت کنی!
یکی از دلایل نشر این موضوع، آن بود که بت پرستانی که تا دیروز از شرع و احکام آن بی خبر بودند، امروز به دلیل بکن نکنهای شریعت از مسیحی شدن اجتناب نکنند. از این رو پولس ختنه کردن، نماز، روزه و سایر احکام شریعت را منسوخ اعلام کرد و با این کار عملا آیینی جدید و متفاوت از دین عیسی طراحی نمود.
فرازهایی از کتاب مقدس که کلام عیسی مسیح دربارهی رعایت احکام است، بهترین پاسخ نقضی برای شبههی آزادیِ بی قید و شرط در مسیحیت است:
"گمان مبرید كه آمدهام تا تورات موسی و نوشتههای سایر انبیاء را منسوخ كنم. من آمدهام تا آنها را تكمیل نمایم و به انجام رسانم. براستی به شما میگویم كه از میان احكام تورات، هر آنچه كه باید عملی شود، یقیناً همه یك به یك عملی خواهند شد."[6]
[1]- كتاب مقدس تفسیری، انجیل متی، باب 5، بند 17 و 18.
[2]- كتاب مقدس تفسیری، غلاطیان، باب 3، بند 24 و 25.
[3]- كتاب مقدس تفسیری، غلاطیان، باب 5، بند 6.
[4]-همان، باب 3، بند 19.
[5]- كتاب مقدس تفسیری، نامه به رومیان، باب 3، بند 28.
[6]- كتاب مقدس تفسیری، انجیل متی، باب 5، بند 17 و 18.