شهادت امام رضا

غریب‌تر از غریب؛ ویژه‌ی 16 تا 18 سال

shahadatha

بسم الله الرحمن الرحیم

  

موضوع: غربت امام زمان

با اهتمام: زهرا مرادی

گروه سنی: 16 تا 18 سال (دهم تا دوازدهم متوسطه)

   

متن محتوا با عنوان «غریب‌تر از غریب»[1]

این هفته، شهادت یکی از برترین مخلوقات خدا در کلّ خلقت است. شهادت هشتمین هدایتگر و فرستاده‌ی آسمانی پس از رسول اکرم.

شهادت کسی که خداوند بزرگ او را دوست و یاور خود معرفی کرد؛[2] و آنچنان مهربان و بخشنده بود که «امام رئوف» خوانده شد.[3] کسی که وارث علم و حُسن خلق و رأفت همه‌ی انبیاء و اولیای گذشته بود؛ وجود گرانقدری که به امر الهی برای تربیت و راهنماییِ آدمیان انتخاب شده بود.

اما با چنین شخصیت بی نظیری که هر انسان عاقلی باید آرزوی همنشینی و هم صحبتی با او را داشته باشد و همه‌ی مردم روی زمین باید از خدای‌شان باشد که سرپرستی و هدایت‌شان به دست چنین مربّی دلسوز، مهربان و دانشمندی قرار گیرد، چنان رفتاری کردند که به «غریب الغربا» یعنی غریب‌ترین غریب مشهور شد.

بچه‌ها می‌دانید چرا به امام رضا «غریب الغربا» می‌گویند؟

شاید بعضی‌ها فکر کنند چون مأمون خیلی امام را اذیت کرد و آخر سر هم امام را دور از شهر و دیار خود با زهر به شهادت رساند. بله یکی از جنبه‌های غربت امام رضا همین است. مأمون امام را به زور از شهر مدینه به نزد خود در شهر مَرو آورد تا ایشان را تحت نظارت نزدیک خود بگیرد و دسترسی مردم به جانشین رسول خدا را محدود نماید. او شایع کرد که امام را ولیعهد خود قرار داده و برای ایشان عزّت و احترام ویژه‌ای قائل است. اما چنان بلایی بر سر امام آورد که امام آرزوی مرگ می‌کردند![4] در نهایت هم آن ملعون با زهر، رضا علیه السلام را به شهادت رساند.

اما بچه‌ها؛ مگر امامان دیگر زندگی راحت‌تری داشتند؟ مگر آنها تبعید نشدند؟ زندانی نشدند؟ شکنجه نشدند؟ به شهادت نرسیدند؟ پس چرا غربت امام رضا انقدر برجسته‌تر مطرح می‌شود؟

مگر پدرِ امام رضا، امام موسی کاظم سال‌ها در زندان هارون الرشید - پدر همین مأمون - شکنجه نشد؟ مگر او به دور از فرزند و شهر و دیارش مسموم نشد و غریبانه به شهادت نرسید؟

پس چه چیزی غربت امام رضا را اینچنین برجسته کرده که به «غریب الغربا» ملقّب شدند؟

غربت امام رضا به دستگاه حکومت مأمون و دشمنان امام ختم نمی‌شد؛ بلکه ایشان در بین نزدیک‌ترین کسانش هم غریب بود. تا آنجا که بعضی از برادران امام رضا، ایشان را بر سر ارث و میراث به دادگاه کشاندند و به امام تهمت زدند که حق‌شان را آنگونه که باید پرداخت نکرده است.[5] حتی آنها امام جواد را فرزند امام رضا نمی‌دانستند و می‌گفتند که امام رضا به دروغ می‌گوید جواد علیه السلام فرزند ایشان است. چراکه اگر می‌توانستند چنین چیزی را ثابت کنند، اولا امام را به عنوان فردی دروغگو و شیّاد معرفی می‌کردند؛ ثانیا وارث اموال امام رضا می‌شدند و به جوادالائمه چیزی تعلق نمی‌گرفت.

تا اینکه رفتند و یک نَسَب شناس آوردند و او گفت که پدر امام جواد کسی جز امام رضا نمی‌تواند باشد![6]

بله بچه‌ها؛ اگر می‌گوییم امام رضا «غریب الغربا» هستند یکی از مهم‌ترین دلایلش همین است که نزدیکان ایشان هم قدر ایشان را ندانستند و جایگاه امام را نفهمیدند؛ چه برسد به دشمنان ایشان.

این بالاترین درجه‌ی غربت است.

...

و امروز غریب‌تر از علی بن موسی الرضا با همه‌ی غربت‌شان، فرزند ایشان مهدی است که نه 20 سال بلکه بیش از هزار و صد سال است که شأن و جایگاه‌شان قدر دانسته نمی‌شود. نه نزد آنهایی که امامت و جایگاه آسمانی ایشان را باور ندارند، نه در نظر مسیحیان و یهودیان، بلکه نزد مسلمانان و محبّان ایشان!

فرزندان و دوستداران امام زمان، به دلیل اینکه ایشان در غیبت به سر می‌برند، کاملا از یاد برده‌اند که امام‌شان زنده است و همان شأن امامتی را که امیر مومنان یا امام رضا یا هر کدام از یازده امام قبلی داشته‌اند، ایشان هم دارند.

صبح را شب می‌کنیم؛ هفته ها را پشت سر می‌گذاریم؛ سالها را می‌شماریم؛ بی آنکه یادمان بیاید امام زنده‌ای داریم که مهربان‌تر و دلسوزتر و داناتر از او وجود ندارد.

امامی که ما را دوست دارد و برای عاقبت به خیری‌مان دعا می‌کند.

امامی که دلسوزتر از هر پدری است و از رنج هامان غمگین می‌شود.

آیا این غربت نیست؟

آیا این غربت نیست که برخی از شیعیان و دوستداران امام زمان، یازده امام قبلی را که لااقل از نظر جسمی در میان‌مان نیستند، بیناتر، شنواتر، دادرس‌تر و حتی زنده‌تر از امام زنده‌ی زمان‌شان می‌دانند؟

به حرم امام رضا می‌رویم و سلامی از روی توجه به ایشان می‌دهیم. یقین داریم که ایشان ما را می‌بینند، صدای‌مان را می‌شنوند و سلام‌مان را پاسخ می‌گویند. شروع به درد و دل و بیان حاجت‌هامان می‌کنیم و مطمئن هستیم سخت‌ترین گره‌ها هم به دست ایشان بازشدنی است. اما آیا همین حس را نسبت به امام این عصر داریم؟ آیا همان شأنی که برای امامرضا قائل هستیم برای امام زمان‌مان هم قائل هستیم؟

می‌بینید؟

امام زمان، از امام رضا هم غریب‌تر مانده‌اند. چرا که بسیاری از ما به شأن امامت و جایگاه امام رضای شهید بیشتر از شأن و جایگاه حجت زنده‌ی زمان باور و توجه داریم. غافل از آنکه اگر امام رضا بیماری را شفا می‌دهند، اگر امام حسین حاجتی را روا می‌کنند، اگر امام جواد، گرهی را باز می‌کند، ... همه و همه به اذن و امضای شخص امام زمان صورت می‌گیرد. چراکه هیچ رزقی به هیچ مخلوقی نمی‌رسد مگر با اجازه‌ی جانشین خدا!

دخترهای من (پسرهای من)؛ ای شمایی که محبت امیرالمومنین و امام زمان در دل‌هاتان وجود دارد؛ مراقب باشید گول نخورید. درست است که در عصر غیبت امام زمان زندگی می‌کنیم اما این غیبت به معنای تعطیل شدن شأن امامت امام زمان نیست. به معنای اینکه ارتباط با امام زمان امکان ندارد، نیست. به معنای اینکه امام از حال و روز ما بی خبر است، نیست. بلکه معنای غیبت امام این است که ایشان ناشناس در بین ما زندگی می‌کند. ممکن است امام را ببینیم اما نشناسیم. ولی ایشان ما را می‌بیند؛ از حال و روزمان آگاه است؛ در نمازهایش ما را دعا می‌کند؛ و مهربان‌ترین و دلسوزترین و قدرتمندترین و داناترین و بهترین کسی است که می‌تواند به ما کمک کند.

عزیزان من؛ امام زمان زنده است. نعمت ارتباط با این وجود مهربان را از دست ندهید.

برای ارتباط با امام زمان لازم نیست نشانیِ ایشان را داشته باشیم و به درِ خانه شان مراجعه کنیم.

مگر نه اینکه همه‌ی ما معتقدیم اگر از همین جا و در همین لحظه به امام رضا توجه کنیم و بگوییم «السلام علیک یا علی بن موسی الرضا» ایشان صدای ما را می‌شنوند؟

مگر نه اینکه یقین داریم امام رضا محدود به زمان و مکان نیستند؟

مگر نه اینکه باور داریم این امام رئوف، پناه بی پناهان و شنوای راز و نیاز آنهاست؟

پس چرا درباره‌ی امامی که در همین عصر و در میان ما زندگی می‌کند، چشم و گوش خداست، واسطه‌ی فیض و رزق بین مخلوقات و خدای رحمان است، چنین معرفتی را نداشته باشیم؟ اگر امام را چشم و گوش خدا بدانیم دیگر چه فرقی می‌کند الان امام زمان کجا باشند؟ در مکه؟ در مدینه؟ کربلا؟ جمکران؟ شهر ما؟ محله‌ی ما؟ ...

امام زمان، دست گره گشای خداست. سرچشمه‌ی علم و عقل و هدایت و رحمت است. مگر می‌شود کسی که زمین و زمان به دورش می‌گردد، قدرت و علمش محدود به مکان باشد؟

البته که نه.

ارتباط با امام نیازی به حضور فیزیکی ایشان ندارد. لازم نیست برای صحبت کردن و درد دل کردن با امام زمان‌مان منتظر عصر ظهور و دیدن چهره‌ی مهدی بمانیم. کافی است از همین جا، در همین لحظه دل مان را به سویش متوجه کنیم؛ با توجه به او سلام دهیم و به ایشان بگوییم دوست‌شان داریم تا کمی از غم غربت شان کاسته شود:

"السلام علیک یا ابا صالح المهدی؛ سلام بر شما ای پدر مهربان و ای امام زنده‌ی زمان"  

  


[1] پیشنهاد می‌کنیم به دانش آموزان کتاب «غربت، نصرت، مراجعه» نوشته‌ی مسعود بسیطی را معرفی کنید تا با مطالعه‌ی آن با بحث غربت امام زمان و مراجعه به ایشان در عصر غیبت آشنا شوند.

[2] فرازی از لوحی موسوم به لوح جابر که خداوند به عنوان تحفه‌ای آسمانی زمان ولادت امام حسین علیه السلام برای رسول خاتم و دختر گرامی ایشان فرو فرستاد: "... فی عَلِیِّ وَلِیّی وَ ناصِری ...": کافی، ج 1، ص 528.

[3] امام جواد در زیارت امام رضا، ایشان را با این عبارت خوانده‌اند: «السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّئوف‏»: بحارالانوار، ج 99، ص 55.

[4] "اَللَّهُمَّ إِنْ كَانَ فَرَجِی مِمَّا أَنَا فِیهِ بِالْمَوْتِ فَعَجِّلْ لِی السَّاعَة" یعنی: خداوندا؛ اگر گشایش كارم از‌ آنچه در آن قرار دارم، مرگ است، هر چه زودتر مرگم را برسان": بحارالانوار، ج 49، ص 140.

[5] کافی، ج 1، باب الاشاره والنص علی ابی الحسن الرضا، ح 15، ص 316 تا 319.

[6] کافی، ج 1، باب الاشاره والنص علی ابی جعفر الثانی، ح 14، ص 322.   

 

بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص)

 

 

logo-samandehi

جستجو