بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: معرفی عید مبعث
با اهتمام: زهرا مرادی
ملحقات پک:
1. متن محتوا
2. یادبود
گروه سنی: 6 تا 8 سال (پیش دبستانی تا دوم ابتدایی)
1. متن محتوا با عنوان «پیامبرم محمد (ص)»
سلام دخترهای قشنگ من (پسرهای آقای من)
دلم براتون تنگ شده بود. خوبین؟ خدا رو شکر که خوبین. ان شاءالله همیشه خوب و سلامت و خوشحال باشین.
خب یه خبر خوب بدم؟ چند روز دیگه یه عید بزرگه. عید بزرگ مبعث. اینم عیدی من به شما
{مربی خودش شکلات یا شیرینی به بچهها تعارف کند و با خوشرویی به هر میزی که میرسد، عید را تبریک بگوید. همانطور که در مناسبتهای دیگر هم اشاره شد، متاسفانه به دلیل کوتاهی هایی که در زمینهی تربیت فرزندانمان رخ داده، کودکان ما، آگاهی و حس خاصی نسبت به مناسبتهای مذهبی ندارند. لذا مربی باید تلاش کند فضای شاد و به یاد ماندنیای در کلاس ایجاد کند تا یک حس خوشحالیِ درونی به مناسبت عید مبعث در بچهها ایجاد شود. چهرهی بشّاش مربی و تعارف شکلات و شیرینی به آنها، ساده ترین راه برای ایجاد حالی خوب در کودکانمان است.}
خب حالا ببینیم چه اتفاقی در این روز افتاده که انقدر روز مهمی شده و ما اون رو جشن میگیریم.
{مربی توجه داشته باشد که حضرت محمد (ص) از پیش به عنوان پیامبر، برگزیده شده بود و همهی پیامبران پیشین وعدهی آمدن ایشان را داده بودند. بنابراین در معرفی عید مبعث بهتر است به جای اینکه بگوییم حضرت رسول در روز مبعث به پیامبری برگزیده شد، بگوییم در روز مبعث، ماموریت و رسالتشان آغاز شد.[1] در واقع از آن به بعد ایشان رسما خود را به عنوان فرستادهی خدا به مردم معرفی میکردند. البته فهم این موضوع که حضرت محمد از پیش برگزیدهی خدا بوده اند، برای بچهها سخت است و لازم نیست ماجرا را پیچیده کنیم. کافی است حرف اشتباهی نزنیم. مثلا برای مخاطبان کوچک مان اینگونه توضیح میدهیم:}
بچهها روز مبعث، روزیه که خدا به حضرت محمد (ص) یک ماموریت مهم داد. توی این روز خدای مهربون توسط یکی از فرشتههاش به حضرت محمد گفت ای پیامبر من؛ از این به بعد به مردم بگو که تو از طرف من مأمور شدی پیامها و حرفهای من رو به گوش مردم برسونی. حرفهای خدا مثل چی؟ مثل اینکه:
- همدیگه رو ناراحت نکنید؛ حتی حیوونها رو اذیت نکنیم
- به آدمهای فقیر کمک کنید
- حرف الکی نزنید
- با بچههاتون مهربون باشید
بچهها شاید براتون عجیب باشه؛ اما اون زمانهای قدیم، بعضی از آدمها انقدر بد شده بودن که حتی به بچههای خودشون هم رحم نمیکردن و اونها رو میکشتن. فکرش هم آدم رو اذیت میکنه؛ مگه نه؟
توی همچین شرایطی خدای مهربون، بهترین آدمِ روی زمین رو فرستاد تا بِره و از طرف خدا به مردم بگه خدا چه کارهایی رو دوست داره و چه کارهایی رو دوست نداره، چه کارهایی خوبه و چه کارهایی بده، چه کارهایی مردم رو خوشبخت میکنه و چه کارهایی باعث بدبختی شون میشه.
اون روزی رو که خدا به حضرت محمد این ماموریت رو داد، بهش میگن روز مبعث. و چون با اومدن پیامبر، ما خیلی چیزهای خوب یاد گرفتیم، این روز رو جشن میگیریم.
مثلا پیامبر به ما یاد داد خدایی که ما رو آفریده، همون خداییه که همهی آسمونها و زمین و حیوونها و گیاهها رو هم آفریده؛ خدایی که خیلی مهربونه، خدایی که خیلی قویه، خدایی که همیشه و همه جا ما رو میبینه و حتی حرفهای دلمون رو میشنوه. در حالی که خیلی از مردم قبل از اومدن پیامبر، فکر میکردن خداشون آتیشه یا یه مجسمهی سنگی یا چوبی.
به خاطر زحمتهای پیامبره که الان ما سنگ و چوب و آتیش رو خدا نمیدونیم و میتونیم با خوشحالی این شعر رو بخونیم:
من بچه شیعه هستم خدا رو میپرستم
خدای پاک و دانا مهربان و توانا
پیامبر به ما یاد داد با همدیگه مهربون باشیم و خصوصا بزرگترها، بچهها رو دوست داشته باشن. در حالی که قبل از اومدن پیامبر، خیلی از مردم، بچه هاشون رو زنده زنده دفن میکردن تا بمیرن.
پیامبر به ما یاد داد بقیه رو به خاطر قیافهشون یا مثلا رنگ پوست شون مسخره یا اذیت نکنیم. اون بهمون یاد داد پیش خدا کسی بهتره که کارهای خوبِ بیشتری بکنه؛ نه اینکه مثلا خوشگلتره، یا پولدارتره.
خب دخترهای گلم (پسرهای عزیزم) برای اینکه به پیامبرمون نشون بدیم چقدر از اینکه ایشون پیامبر ما شدن و به ما کارهای خوب یاد دادن خوشحالیم، یک صلوات بلند بفرستین.
آفرین به شما گلهای قشنگم.
2. یادبود
حالا عیدی دوم من به شما یه کتاب قشنگه (عیدی اول شکلاتی بود که در ابتدای کلاس به بچهها داده شد). این کتاب دربارهی پیامبر و امامهای مهربونمونه.
{در صورتیکه بچهها آمادگی یادگیری بیشتر دربارهی امامها داشته باشند، مربی میتواند این مطلب را هم توضیح بدهد که:
«بعد از پیامبر، خداوند برای راهنمایی ما، 12 امام فرستاد. امامها هم مثل پیامبرمون حضرت محمد، خیلی مهربون بودن. 11 تا از این امامها رو آدمهای بدجنس شهید کردن؛ اما امام دوازدهم مون که اسم شون حضرت مهدیه الان زنده هستن. توی این کتاب دربارهی پیامبر و تک تک امامها تا آخرین شون امام مهدی شعرهای قشنگی وجود داره»}
کتابتون هم شعر داره و هم جای رنگ آمیزی. حالا میخوایم دو تا شعر اولش رو با همدیگه بخونیم و رنگ آمیزی کنیم. کتابهاتون رو باز کنین. همه، این صفحه رو بیارید.
من بچه شیعه هستم خدا رو میپرستم
خدای پاک و دانا مهربان و توانا
پیامبرم محمد که با او قرآن آمد
دین را به ما رسانده او ما را شیعه خوانده
{دانش آموزانِ کلاس اول و دوم که سواد خواندن از روی کتاب را دارند، سریعتر میتوانند شعر را یاد بگیرند؛ اما این شعرها به قدری ساده و کوتاه هستند که بچههای پیش دبستان هم با چند بار تکرار حفظ میشوند.
چند نکته:
- نام کتاب، «من بچه شیعه هستم» (انتشارات تیمورزاده) است. کلیپ صوتی این شعر هم تولید شده که مربیان میتوانند از آن استفاده کنند.
- این بخش از شعر باید طی روزهای آتی هم تکرار شود تا کاملا در ذهن بچهها باقی بماند. مربی میتواند ترتیبی دهد که به مرور و در طول سال، باقیماندهی شعر هم حفظ شود.
- بهتر است مربی در صفحهی اول کتاب، جملاتی را به عنوان یادگاری برای دانش آموز بنویسد. به عنوان مثال: دختر عزیزم، عیدت مبارک یادبود عید مبعث؛ تاریخ ؟؟/؟؟/؟؟}
[1]. واژهی «بعثت»، بسته به جمله ای که مورد استفاده قرار میگیرد، معانی متفاوتی دارد. یکی از معانی آن، «برانگیختن» است که عموما دربارهی قیامت و برانگیخته شدن یا زنده شدن مردگان استفاده میشود. مانند: «إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا»: شمس، آیه 12. ؛ یک معنای آن، «بیدار کردن از خواب» است. مانند: «ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى»: کهف، آیه 12. ؛ معنی دیگرش «فرستادن» یا «روانه کردن» است. مانند: «بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَّسُولًا»: نحل، آیه 36. : مجمع البحرین، ج 2، ص 236.