بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: وفاداری به عهد غدیر
با اهتمام: زهرا و سارا انتظارخیر؛ زهرا مرادی
ملحقات پک:
1. کارت دعوت
2. متن محتوا
3. یادبود
4. سرود
5. بازی
گروه سنی: 9 و 10 سال (سوم و چهارم ابتدایی)
1. کارت دعوت:
وسایل مورد نیاز جهت تهیه کارت دعوت:
1. مقوا در 2 رنگ
2. قیچی ساده و دالبری
3. چسب مایع و ماتیکی
4. کپی رنگی از طرح مورد نظر
5. پانچ
روش ساخت:
از اینجا تصویر بچهها را دانلود کنید و پرینت رنگی بگیرید. سپس اطراف عکس را با قیچی ساده برش دهید.
روی مقوا یک گل پنج پر شبیه تصویر رنگی بچهها اما بزرگتر (تقریبا نیم سانتی متر از اطراف) رسم کنید و با قیچی دالبری، دور آن را هم ببرید.
تصویر بچهها را توسط چسب ماتیکی در مرکز مقوای دالبری بچسبانید.
پشت مقوایی که تصویر بچهها روی آن نصب شده، یک تکه مقوا یا فوم بچسبانید تا کار کمی برجسته به نظر آید.
روی مقوای دیگر، مربعی به ضلع 12 سانتی متر برش دهید.
با چسب مایع، مقوای دالبری را که به پشتش یک تکه فوم یا مقوا برای برجسته شدن وصل کرده بودید، روی مقوای مربع شکل، بچسبانید. گوشهی کار را مطابق تصویر، با پانچ سوراخ کنید.
مقوایی را به شکل گل برش دهید و روی آن زمان و مکان جشن را بنویسید.
توسط یک روبان، گل کوچک را به کارت وصل کنید.
متن دعوت را روی کاغذ رنگی پرینت بگیرید و سمت دیگر مقوای مربعی بچسبانید.
متن داخل کارت:
دوست خوبم سلام
شما از طرف بنیاد محمّد (ص) به یک جشن شاد و دوست داشتنی به مناسبت عید غدیر دعوت شدی.
در روز عید غدیر، خداوند مهربان پیام مهمی برای همهی مردم – حتی من و تو – فرستاد و مردم هم بعدش دو تا قول مهم به خدا دادند.
می دونی اون پیام و اون دو تا قول چی هستن؟ روز جشن با یک عالمه برنامههای قشنگ منتظرت هستیم تا دربارهی این موضوع با هم صحبت کنیم.
یادت باشه اون روز یکی از عکسای خودت رو هم برامون بیاری (عکس 4*3)
2. متن محتوا با عنوان «قول میدهم»
{مربی با روحیه ای شاد و پر نشاط وارد کلاس شود و ترجیحا از لباسهای شاد استفاده نماید تا در دانش آموزان این حس که امروز با روزهای دیگر فرق دارد، ایجاد گردد.
به یاد داشته باشیم عید غدیر، بزرگترین عید الهی (عید الله الاکبر) است و زنده نگاه داشتن این روز بزرگ و انتقال پیام آن به فرزندان مان، وصیت رسول اکرم به همهی ماست.
باشد تا با برگزاری این جشن برای کودکان، گامی کوچک در جهت یاری امیر مومنان و جانشین زندهی ایشان در این عصر (حضرت مهدی (عج)) برداریم و مصداق این دعای رحمت عالمیان در غدیر قرار بگیریم که فرمودند: «بارخدایا؛ هرکس علی و فرزندانش را یاری میکند، تو هم یاورش باش»}
سلام به دخترهای گل من (آقا پسرهای خوب من). عید همگی مبارک.
بچهها ما عیدهای زیادی داریم که در هر کدامشان ماجراهای مهم و خوبی اتفاق افتاده. به خاطر آن اتفاقهای خوب است که ما در آن روزهای خاص خیلی خوشحالیم و جشن میگیریم. مثل عید مبعث، عید قربان، عید فطر، عید نوروز، ... اما در بین این روزهای مهم، این عیدی که الان به خاطرش دور هم جمع شده ایم و جشن گرفته ایم، از همه مهم تر و بزرگتر است. بهتر است بگویم عید غدیر بزرگترین و مهم ترین عید خداست.
اما مگر در روز غدیر چه اتفاق مهمی افتاده که انقدر این روز، مهم شده؟ آیا اتفاق آن روز به من و شما هم ربط دارد که به خاطرش جشن بگیریم و خوشحالی کنیم؟
اگر خوب به صحبتهای من گوش بدهید جواب این سوالها را برای تان میگویم.
همهی حواسها به من است؟
پس یک کف بلند و مرتب بزنید که همه بفهمند اینجا جشن غدیر است.
خب، جانم برای تان بگوید که در این روز، خداوند مهربان، یک پیام خیلی خیلی مهم برای همهی مردم در همه جای دنیا و همهی زمانها فرستاد. اما قبل از اینکه دربارهی این پیام با هم صحبت کنیم، میخواهم نظر شما را دربارهی چند ماجرا بدانم.
ماجرای اول مربوط میشود به دختری به نام ارغوان (پسری به نام پارسا) که هم سن و سال شماست. {چنانچه مهمانان همگی پسر هستند، به جای ارغوان، از یک نام پسرانه مثل پارسا استفاده شود.}
مادرِ ارغوان فرزند کوچکش را به حمام برده و مشغول شستن اوست. تلفن زنگ میزند و ارغوان گوشی را بر میدارد. خالهی ارغوان از پشت تلفن به او میگوید «حالا که مادرت دستش بند است و نمیتواند با تلفن صحبت کند، به او یک پیغام مهم را برسان. به مادرت بگو امشب مادربزرگ و پدربزرگ و دایی جان و خاله جان برای شام به منزل آنها میآیند. یادت نرود. همین الان برو و بگو.»
ارغوان با خوشحالی میگوید چشم و تلفن را قطع میکند تا به سمت حمام برود. ولی یکدفعه صدای تلویزیون را میشنود که دارد برنامهی مورد علاقهاش را پخش میکند. ارغوان به اتاق بر میگردد و مشغول تماشای تلویزیون میشود.
شب میشود. مهمانها از راه میرسند. ارغوان تازه یادش میافتد که پیغام خاله را به مادر نداده. مادر ارغوان جلوی مهمانها خیلی خجالت میکشد که شام نپخته است.
این از ماجرای اول. حالا ماجرای دوم را گوش بدهید:
روز چهارشنبه آزاده به دلیل سرما خوردگی به مدرسه نرفت. معلم به دانش آموزان اطلاع داد که روز شنبه امتحان ریاضی دارند. سپس از سمیرا که دوست و همسایهی آزاده بود خواهش کرد این موضوع را به آزاده اطلاع بدهد تا او هم برای امتحان آماده شود. سمیرا قبول کرد و به خانم معلم گفت حتما در راه بازگشت به خانه، به منزل آزاده میرود و این پیغام را به او میدهد. اما بعد سمیرا پیش خودش فکر کرد بهتر است این پیغام را به آزاده ندهد؛ چون آزاده همیشه نمراتش بهتر از سمیرا بوده و اگر این بار آزاده نداند که امتحان ریاضی دارند ممکن است نمرهی سمیرا بیشتر از او شود.
این هم از ماجرای دوم. و اما ماجرای سوم:
مادر، بشقاب همسایه را به محسن میدهد تا به آنها برگرداند. در کوچه محسن سه نفر از دوستانش را میبیند که مشغول توپ بازی هستند. آنها به محسن میگویند بعدا هم میتواند بشقاب را به همسایه پس بدهد، پس بهتر است با هم یک دست گل کوچک بزنند. محسن بشقاب را روی پله میگذارد و به بچهها ملحق میشود. چند دقیقه بعد توپ به بشقاب میخورد و میشکند.
خب خوب گوش دادید؟
آفرین.
همانطور که همهی دخترهای (پسرهای) باهوش من متوجه شدند، همهی این اتفاقات در یک موضوع، مشترک بودند: «بد قولی» یا «بد عهدی»
یکی فراموش کرده بود تا پیغام را به مادرش برساند؛ یکی از روی بدجنسی به قولش عمل نکرده بود و دیگری هم چون موضوع برایش مهم نبود به وعدهاش عمل نکرده بود.
اگر ارغوان بازیگوشی نکرده بود و همان موقع که خالهاش از او خواسته بود پیغام را به مادر برساند، به او گفته بود، بعدا فراموش نمیکرد و مادر هم خجالت نمیکشید.
اگر سمیرا بدجنسی نمیکرد و به قولی که به معلمش داده بود عمل کرده بود، آزاده نمرهاش کم نمیشد.
اگر محسن به مسوولیتی که بر عهده گرفته بود، عمل میکرد و آن را کم اهمیت نمیدانست، بشقاب همسایه نمیشکست.
نظر شما دربارهی «بد قولی» چیست؟
آیا دوست دارید دیگران به شما قولی بدهند ولی بعدا عمل نکنند؟
در مورد خودتان چطور؟ آیا کار خوبی است که به کسی قولی بدهید ولی به آن عمل نکنید؟
{مربی زمان زیادی را به پاسخ بچهها اختصاص ندهد. در همین حد که آنها به بد و ناشایست بودنِ «بدقولی» اقرار کنند، کفایت میکند.}
حالا که همه موافقیم بد قولی بد است و وفای به عهد (یعنی عمل کردن به قولی که دادیم) خوب است، بیایید یک ماجرای دیگر را هم بشنویم. ماجرای غدیر!
خداوند، پیام مهمی برای مردم داشت. به همین دلیل به پیامبر مهربان ما حضرت محمد (ص) ماموریت داد تا مردم را جمع کند و آن پیام را از طرف خدا به آنها بگوید. پیامبر هم که خیلی امانتدار و خوش قول بود، عین پیام خدا را به مردم گفت. آن پیام این بود:
«خداوند مهربان، بهترین و مهربانترین و دلسوزترین بندههای خودش را انتخاب کرده تا مردم بتوانند سراغ آنها بروند و با راهنمایی و کمکِ آنها به خوشبختی برسند. این افرادِ خیلی مهربان و دانا، 12 نفر هستند که اولین آنها امیر مومنان علی علیه السلام است و آخرینشان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف»
بعد از اینکه پیامبر به مردم این پیام مهم را رساند، از آنها در مورد 2 چیز قول گرفت:
قول اول: این 12 نفر را که مثل یک پدر مهربان و دلسوز شما را دوست دارند، اذیت نکنید و به حرفهایشان گوش دهید.
قول دوم: این پیام مهم خدا را به گوش افرادی که در این جمع نیستند برسانید. یعنی حاضران به غایبان بگویند و پدران و مادران به فرزندانشان و آنها هم به فرزندانشان ... تا همهی مردم در همهی زمانها و در هر جایی که هستند خبر دار شوند که در هر دوره ای یکی از این 12 نفر یا بهتر است بگوییم یکی از این 12 امام مهربان، وجود دارد. مردم میتوانند به او مراجعه کنند و با او خوشبخت شوند.
پس قول اول: آنها را اذیت نکنید و حرفشان را گوش دهید.
قول دوم: به بقیه هم این پیام مهم را برسانید.
مردم هم همگی قول دادند. هم زبانی قول دادند و هم رفتند با پیامبر و امیر مومنان دست دادند.
اما بعد بعضیها فراموش کردند که پیغام را برسانند، بعضی هم موضوع را مهم ندانستند که بخواهند دربارهاش به بقیه چیزی بگویند. بعضی هم از روی بدجنسی این کار را نکردند.
خلاصه اینکه خیلی از مردم زیر هر دو قولشان زدند. یعنی هم به حرف امامهای مهربانشان گوش ندادند و آنها را اذیت کردند و هم اینکه سعی کردند کسی نفهمد که پیامبر در روز غدیر چه پیامی را از طرف خدا به مردم گفت.
بچهها؛ میدانید اگر مردم سر قول و قرارشان با پیامبر مانده بودند چه میشد؟
می دانید اگر مردم آن 12 امام مهربان را که از آنها مهربان تر، قوی تر، دلسوزتر، شجاع تر و عاقل تر وجود ندارد، تنها نمیگذاشتند و به حرفشان گوش میدادند، چه میشد؟
اگر مردم سر قولشان میماندند، دیگر هیچ غم و غصه ای نمیماند و همه شاد بودند؛ دیگر هیچ کس فقیر و درمانده و بیماری نبود؛ جنگ و دعوا و دزدی و نا مردی نمیشد؛ ... اما مردم با بدقولی هایشان همهی امامها را تنها گذاشتند و آنها را که مانند یک پدر مهربان و قوی میتوانستند از مردم مراقبت کنند اذیت کردند.
ولی من و شما میدانیم بد قولی و بد عهدی کار زشتی است. نه دوست داریم بد قول باشیم و نه دل مان میخواهد کسی به ما بد قولی کند. پس بیایید ما جزو دسته ای نباشیم که بر روی قولی که به پیامبر دادند نماندند. ما پیام خدا را که در روز غدیر توسط پیامبر به مردم گفته شد، شنیدهایم و میدانیم ما هم در این زمان امام مهربانی داریم که اسمشان حضرت مهدی است. قول میدهیم امام زمان مان را که از پدر دلسوزتر و از مادر مهربان تر است دوست بداریم، به حرفهایش گوش دهیم و این پیام را به هر کس که نشنیده بگوییم.
بیایید دستهایمان را به هم بدهیم و همه با هم قول بدهیم:
خدایا قول میدهم امام زمانم را دوست داشته باشم و برای آمدنش دعا کنم. قول میدهم به هر کس که این پیام را نشنیده بگویم که ما هم امام مهربانی داریم.
حالا به افتخار خودتان که انقدر دخترهای (پسرهای) خوش قول و خانومی (آقایی) هستین یک کف مرتب بزنید.
خب، چون امروز عید است، میخواهیم با هم یک کاردستی قشنگ درست کنیم و به عنوان یادگاری از جشن غدیر به خانه ببریم.
3. یادبود
یادبود جشن، یک جامدادی است که روی آن چند کودک دستهای خود را به نشانهی قول دادن و عهد بستن به هم داده اند. لبهی بیرونی جامدادی هم متن عهد نوشته شده است. بخشی از یادبود را باید مربیها پیش از جشن آماده بکنند و بخشی از مونتاژ را به عهدهی خود بچهها بگذارند. بنابراین، ساخت این یادبود دو مرحله دارد. مرحلهی اول با مربیان است و مرحله دوم با دانش آموزان.
مرحلهی اول (ساخت بدنهی جامدادی)
وسایل مورد نیاز:
1. بطری آب معدنی بزرگ
2. چسب مایع
3. پارچه عروسکی
4. مقوا
5. رنگ گواش یا اکرلیک
6. قلم موی شماره 2
7. قیچی
روش ساخت:
ابتدا بطری آب معدنی را به اندازه مورد نظر (تقریبا به ارتفاع 12 سانتیمتر) ببرید و سپس همرنگ پارچه، زیر بطری را با گواش یا اکرلیک توسط قلم مو رنگ کنید. (یعنی اگر پارچهی انتخابی لیمویی است، کف بطری را هم با رنگ لیمویی رنگ آمیزی کنید تا جامدادی زیباتر شود)
دقت کنید که زیر بطری کاملا رنگ شود. برای اطمینان از این قضیه، میتوانید پس از خشک شدن رنگِ روی بطری، مجددا آن را رنگ بزنید.
پس از خشک شدن رنگ، پارچه عروسکی را به گونه ای برش دهید که طول آن دور تا دور بطری را بپوشاند و عرضش یک و نیم سانتی متر بلندتر از ارتفاع بطری باشد. سپس آن را روی بطری بچسبانید. حتما پارچه را محکم روی بطری بکشیده و بعد بچسبانید تا شل و چروک نشود. لبههای پارچه را (یعنی همان یک و نیم سانتی متر اضافه را) به سمت داخل بطری تا کنید و با چسب به بدنهی بطری بچسبانید. این قسمت را با دقت انجام دهید تا کار، تمیز و با ظرافت از آب در آید.
روی یک نوار مقوایی با پهنای یک سانتی متر و رنگی متفاوت از رنگ پارچه، متن «عهد» را با خط درشت بنویسید و آن را روی لبهی بالایی بطری بچسبانید.
متن عهد:
من امام زمانم را دوست دارم و قول میدهم دختر (پسر) خوبی برایش باشم و برای سلامتی و آمدنش دعا کنم.
اکنون بدنهی جامدادی آماده است.
آدمکهای مقوایی را هم مطابق الگو برش دهید تا برای ارائه به بچهها آماده باشند. الگوی آدمکها را میتوانید از اینجا دانلود نمایید.
مرحلهی دوم (مونتاژ)
وسایل مورد نیاز:
1. چسب مایع
2. آدمکهای مقوایی مطابق الگو
3. تکههای پارچه، کاموا، منجوق، پولک و ...
4. قیچی تیز برای بریدن پارچه
5. یک عکس 3 در 4 از دانش آموز
روش ساخت:
بطری هایی را که از قبل آماده کردید، را به دانش آموزان بدهید. (هر بطری به یک دانش آموز)
بهتر است نمونه ای از کار را قبلا آماده کرده باشید و به دانش آموزان نشان دهید تا بهتر متوجه توضیحات شما بشوند.
از بچهها در کارت دعوتشان به جشن خواسته شده بود تا یک عکس 3 در 4 از خودشان بیاورند. از آنها بخواهید تا دور چهرهشان در عکس را قیچی کنند و جای صورت یکی از آدمکهای مقوایی بچسبانند.
سپس راهنماییشان کنید تا به کمک تکههای پارچه، منجوق، کاموا و ... برای آدمکها که نماد دوست هایشان است، لباس و مو درست کنند (کار کلاژ). وقتی همهی آدمکها کامل شد، آنرا به کمک چسب مایع، روی بطری (جامدادی) خود بچسبانند.
نکات مهم:
- حتما برای ساخت کاردستی از چند کمک مربی استفاده کنید. کمک مربیها میتوانند در برش پارچهها به عنوان لباس آدمک ها، به بچهها کمک کنند.
- در حین انجام کار، نکات مهم درباره عهد با خدا و پیامبر را یاد آوری کنید و از دانش آموزان بازخورد بگیرید.
- وقتی کار به پایان رسید، به دانش آموزان توضیح دهید که آدمکها نماد دوستانش است و آن آدمکی که عکس خودش را روی آن چسبانده، خودش است که به همراه دوستانش به پیامبر قول میدهد پیام غدیر را فراموش نکنند و برای ظهور امام زمان (ع) دعا کنند.
3. سرود
از دو هفته مانده به جشن، سرود «عیده غدیره» به صورت نماهنگ با گروه 10 نفره از بچهها تمرین میشود. {نمونهی اجرای سرود در آرشیو بنیاد محمد (ص) موجود است.} این سرود، روز جشن، برای هم شاگردیهای دیگر اجرا میگردد.
4. بازی
گاهی فضای جشن این مکان را به ما میدهد که با بچهها بازی کنیم و خاطرهی جشن غدیر را شیرین تر و ماندگارتر سازیم. یکی از بازی هایی که در چنین مواقعی میتوان انجام داد، مسابقهی توپ و قاشق است که میتواند زمینهی تذکر مجددی باشد بر اینکه مراقب باشیم عهدی را که با پیامبر بستیم، به سلامت به دیگران انتقال دهیم.
در این بازی بچهها به گروههای مساوی (2 تا 5 نفره) تقسیم میشوند و به هر گروه یک توپ تخم مرغی و قاشق به تعداد اعضای گروه داده میشود.
دانش آموزی که مسابقه را شروع میکند، قاشق را از طرف دسته در دهانش میگذارد و بعد، توپ تخم مرغی را داخل آن قرار میدهد. حالا باید در همین حال و بدون کمک از دستانش، مسیر تعیین شده در بازی را یک بار برود و برگردد. او باید تلاش کند توپ از قاشق نیفتد. هم گروهی او هم با قاشق خالی ای که در دهان نگه داشته، منتظر او میماند تا توپ را تحویل بگیرد.
گروهی که توپ را به سلامت و زودتر از بقیه به نفر آخر برساند، برنده است.