بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فراگیری امنیت و آرامش در سراسر جهان با ظهور حضرت مهدی علیه السلام
با اهتمام: زهرا مرادی
گروه سنی: 16 تا 18 سال (دهم تا دوازدهم متوسطه)
متن محتوا با عنوان «ای ایران؛ ای مرز پرگهر!»
سلام. باز هم بهمن ماه از راه رسید و فضای شهر را از ریسه و پرچم و سرودهای انقلابی پر کرد.
حالا که در روزهای دههی فجر هستیم، به نظرم رسید یک موضوع مهمی را به شما بگویم که بی ارتباط با این روزها نیست. هر سال به ماه بهمن که میرسیم، بنا به یک رسم چند ده ساله که خیلیهامان حتی فلسفهاش را نمیدانیم در و دیوار مدرسهمان را تزیین میکنیم. حال و هوای صبحگاه و بعضی کلاسهای درسمان هم بوی گل و سوسن و یاسمن آمد به خود میگیرد. بعد هم که 22 بهمن از راه میرسد و خب بالاخره چه کسی از تعطیلی خوشش نمیآید؟!
این روزها میآید و میرود بی آنکه بعضی از ما بفهمیم ربط اتفاقی که سی و چند سال پیش در کشور عزیزمان افتاده به امروزِ من و شما چیست که باید آن را نه یک روز بلکه ده روز گرامی بداریم؟
شما سرتان به درس و مشق و مسایل خانه یتان گرم است و طبیعی است که از آنچه در جهان میگذرد خیلی خبر نداشته باشید. اما حالا که کم کم دارید بزرگ میشوید و برای ورود به جامعه ای بزرگتر از مرز خانه و مدرسه آماده میشوید، خوب است چیزهای بیشتری را دربارهی سرزمینتان بدانید.
سی و چند سال پیش، مردم ایران بر علیه دیکتاتور خودکامه ای که بر کشور حاکم بود، قیام کردند و به رهبری امام خمینی رحمة الله علیه حکومت را از شاهنشاهی به «جمهوری اسلامی» تغییر دادند. «جمهوری» برای اینکه مردم در تصمیمگیریها و ادارهی کشور سهیم باشند؛ نه اینکه حکومت به صورت موروثی از شاهی به فرزندش و از او هم به فرزندش برسد، بی آنکه اصلا بحث صلاحیت و توان مدیریت مملکت مطرح باشد. و «اسلامی» به این امید که بتوانند مملکت را آنگونه که به رضای خدا و دین اسلام نزدیک تر است اداره کنند، نه بر اساس مصلحتهای شخصی. آرمان و آرزوی مردم این بود که بتوانند زمینه و بستری را برای ظهور منجی آخرالزمان ایجاد کنند تا با آمدنش همهی مردم زمین، طعم عدالت و آزادی و رهایی از چنگال ظلم و بی عدالتی را بچشند.
بعضی میگویند مگر بی آب و نان مانده بودید که خواستید ادارهی مملکت را از حالت شاهنشاهی خارج کنید و خودتان به دست بگیرید؟
اگر بخواهیم دلیل انقلاب کردن مردم بر علیه حکومت شاه را با چنین معیارهای سطحیای بسنجیم، نه تنها کوته فکرانه با ماجرا برخورد کردهایم، بلکه به ایران و ایرانیان هم توهین کردهایم. آن چیزی که برای ایرانی ارزش محسوب میشود، شرف و آزادگی اوست نه سیر بودن شکمش یا چرب بودن غذایش. هرچند که حکومتهای پیشین هم کم به مردم گرسنگی و قحطی تحمیل نکرده بودند. مثلا در جنگ جهانی با اینکه ایران خود را بی طرف اعلام کرده بود، به دلیل بی کفایتی و بی تدبیریِ حکومت، ابرقدرتها ایران را به خاک سیاه نشاندند. یک نمونه از هزاران فاجعهی آن دوران این بود که انگلیس همهی غلات ایران را برای سیر کردن شکم سربازانش با قیمت ناچیزی پیش خرید کرد و مردم ایران دیگر خودشان چیزی برای خوردن نداشتند. بعضی تاریخ نگاران و محققان از آن دوره با نام «نسل کشی ایرانیان» یاد کردهاند[1] و گفتهاند در آن زمان تقریبا یک سوم جمعیت ایران در اثر قحطیای که زمینه اش را انگلیس به وجود آورد کشته شدند. یکی از ژنرالهای انگلیسی در گزارشهای خود نوشته بود با آب شدن برفها مردم از زور گرسنگی به دشت میروند و مثل گاو میچرند و در همان حال میمیرند.
اختیارت که دست بیگانه بیفتد، هر وقت صلاح بدانند، آب و نان را هم از تو دریغ خواهند کرد. با این حال، دغدغدهی مردم برای انقلاب کردن، گرسنگی و نان و آب نبود. بلکه آنها از این ناراحت بودند که به دلیل بی کفایتیِ حکومت، سرنوشت مملکتشان به دست بیگانگانی افتاده که برای منافع کشور خودشان ایرانیان را قربانی میکنند و ثروت و منابع ملی ایران را تصاحب میکنند. آنها به راحتی قوانینی مانند کاپیتولاسیون را در ایران پیاده کردند و هیچ مقام مملکتی هم نبود که با این قوانین مخالفت کند. به موجب قانون کاپیتولاسیون که با انقلاب اسلامی برچیده شد، هر آمریکایی در ایران میتوانست هر خلاف و جنایتی انجام دهد بی آنکه کسی بتواند او را محاکمه کند یا جلویش را بگیرد.
از این نوع تحقیرها و اهانتها از سوی بیگانگان در مملکتمان فراوان بود. مثلا یک سرباز انگلیسی به خودش اجازه میداد بی هیچ واهمه ای حتی به صورت افسر ایرانی سیلی بزند. سرود «ای ایران، ای مرز پر گهر» را که همهتان شنیده اید. شاعر این سرود میگوید داشتم از یکی از خیابانهای تهران رد میشدم، دیدم یک سرباز انگلیسی با یک افسر ایرانی سر موضوعی بگو مگو میکنند. یکدفعه، سرباز انگلیسی کشیدهی محکمی در گوش افسر ایرانی خواباند و آن افسر نتوانست از خود دفاعی کند. بعد از دیدن این صحنه خیلی ناراحت شدم و با چشمان اشک آلود شعر «ای ایران؛ ای مرز پرگهر» را گفتم.
با ادامهی چنین شرایطی دیگر چه چیزی برای مردم ایران میماند؟ نه جانشان در امان بود، نه اموال و داراییهایشان، نه شخصیتشان حفظ میشد، نه حتی خاکشان.
الان یک نگاهی به کشورهای منطقه بیندازید. همه درگیر جنگهایی هستند که یا مستقیم کشورهایی مانند انگلیس و آمریکا در آن حضور و دخالت نظامی دارند؛ و یا با راه اندازی توطئههای مختلف، مردمِ آن کشور را در قالب گروههای نژادی و مذهبی به جان هم انداختهاند. نه در افغانستان امنیت هست، نه در عراق، نه در سوریه، نه در ترکیه، نه در لبنان، نه در ... هیچ کس اختیار مملکتش دست خودش نیست.
تنها جایی که جلوی بیگانگان سر خم نکرده و اختیارش را دست آنها نداده، ایران است. با وجود همهی تحریمها و مشکلات و جنگ هشت ساله با عراق و ... جلوی همهی تجاوزهایشان را گرفتیم. این را هم مدیون انقلاب و نیروهای امنیتی و نظامیِ کشورمان هستیم که خالصانه و شجاعانه پای حفاظت از امنیت من و شما ایستادهاند. وگرنه ما هم الان روزگاری مانند عراق و افغانستان و سوریه داشتیم.
پس با همهی سختیها و مشکلات و کاستیهایی که در مملکتمان هست، قدر این انقلاب و امنیتی که در کشورمان حاکم است را بدانید. یادتان باشد برای این امنیت و آسایش، صدها هزار نفر جان خود را چه در انقلاب و چه در جنگ عراق و چه همین حالا در پاسبانی از مرزها فدا کرده و میکنند. آنها هم مثل ما دلبستگی هایی در این دنیا داشتهاند؛ اما از همهی آنها، از جانشان، مالشان، پدر و مادر و همسر و فرزندانشان دل کندند و برای اینکه امروز من و تو در امنیت و آرامش زندگی کنیم، از خود مایه گذاشتند.
برای قدردانی از این ایثار و گذشتشان و برای شاد کردن روحشان، یک صلوات بفرستید.
بچه ها؛ غر زدن و ناشکری را از خودمان دور کنیم و به آن دامن نزنیم. همه جا مشکلات و گرفتاری هست. چارهاش این نیست که مدام این مشکلات را برای هم بازگو کنیم و با تاسف سر تکان دهیم. باید همت کنیم و با وحدت و اقتدار، مملکتمان را آباد کنیم. این کار، سخت تر از انقلاب سال 57 نیست؛ سخت تر از مقاومت در برابر جنگ تحمیلی که ظاهرا با عراق اما در اصل با ابرقدرتهای جهان مانند آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان داشتیم نیست.
اگر مردم همدل بشوند و همه با هم بخواهند خیلی چیزها درست میشود. آبادانیِ ایران که سهل است، همدلی مردم با هم، میتواند همهی جهان را آباد و آزاد کند و همهی جهان وقتی آباد میشود که امام زمان ظهور کند. حضرت مهدی که بیاید، دیگر هیچ ظالمی جرأت زورگویی به ضعیف تر از خود را نخواهد داشت. هیچ مستبدی نمیتواند خون مردم را به شیشه کند. هیچ نقطه ای از کرهی زمین نمیماند مگر اینکه با امنیت و سرسبزی پوشیده شود. و همهی اینها وقتی اتفاق میافتد که مردم در طلب منجی همدل و یکصدا شوند. امام صادق علیه السلام میفرمایند اگر مردم همدلانه آمدن منجی را از خداوند عزّ و جلّ بخواهند، خداوند مهربان، ظهور منجی را جلو میاندازد اما اگر نسبت به بود و نبود منجی بی تفاوت باشند، خدا هم ظهور حضرت مهدی را به منتها الیه ممکن میاندازد.[2] پس بیایید نسبت به این موضوع بی تفاوت نباشیم.
بیایید به شکرانهی امنیتی که الان در کشورمان حاکم است، همگی با هم دعا کنیم تا امنیت و خوشبختی همه جای جهان را پر کند. وقتی جسته و گریخته اخبار این پناهندگانی که در سرمای زمستان از خانه و کاشانهشان آوارهی مرزهای کشورهای دیگر شدهاند را میشنوی، وقتی بچههای کوچک را میبینی که چطور ترسان و لرزان پشت مرزها آخرین ساعات عمرشان را میگذرانند، وقتی تصاویری را میبینی که مادر و فرزند در خون هم غلطیدهاند، یا میشنوی مادری از ترس داعش بچهاش را در گودالی زیر زمین روزها مدفون نگه داشته، یا دربارهی جنایاتی که وحشیترین حیوانات هم مرتکبش نمیشوند میشنوی، ... با تمام وجود آرزو میکنی یک روزی بیاید که همهی همهی مردم جهان در امنیت و خوشبختی باشند.
شب که سرت را روی بالش گذاشتی بگو «خدایا به خاطر این امنیت و آرامشی که دارم، شکر. برای اینکه راحت و آسوده در کنار خانوادهام هستم، شکر. خدایا نعمت امنیت و آرامش را به همهی مردم دنیا عطا کن و با آمدن حضرت مهدی، هر چه ناامنی و ظلم و بدبختی و بیماری و فقر هست، ریشه کن کن.»
به سرزمینتان عشق بورزید، قدر آسایش و امنیتی که به واسطهی تلاش و رشادت سربازان این انقلاب نصیبمان شده بدانید، برای آبادیاش همت کنید و برای آمدن روزی که همهی جهان از امنیت و آرامش پر شود، دعا کنید.
[1] مانند محمد قلی مجد که کتابی با نام «قحطی بزرگ و نسلکشی در ایران» نوشت و در آن با ارائهی مدارکی دولت بریتانیا را مسبب اصلی این فاجعه دانست.
[2] "فَلَمَّا طَالَ عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ الْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَكَوْا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى وَ هَارُونَ عَلَیهِمَا السَّلَامُ یخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلَامُ هَكَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذْ لَمْ تَكُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ ینْتَهِی إِلَى مُنْتَهَاه" یعنی: وقتی عذاب بر بنی اسراییل طولانی گردید، چهل روز به درگاه خداوند گریه و ناله کردند. پس خداوند به موسی و هارون وحی فرمود که آنها را از دست فرعون خلاص کند. این در حالی بود که از چهارصد سال، یکصد و هفتاد سال باقی مانده بود (خداوند به دعای بنی اسراییل از آن یکصد و هفتاد سال صرف نظر فرمود) ... اگر شما شیعیان نیز چنین تضرّع و زاری نمایید، خداوند فرج ما را میرساند ولی اگر دست روی دست بگذارید، امر ظهور به انتهای زمان خود میرسد: بحارالانوار، ج 13، ص 140.