بسم الله الرحمن الرحیم
پرورش عزت نفس
نویسنده: مسعود بسیطی و زهرا مرادی
چرا باید این درسنامه را مطالعه کنم؟
چون داشتن عزت نفس خیلی خیلی بیشتر از چیزی که فکرش را بکنید برای خوشبختی ضرورت دارد.
عزت نفس، زیربنای حال خوب و حس خوشبختی است. عزت نفس که نباشد، حال آدم بد است؛ حتی اگر موفقیت، پشت موفقیت کسب کند و پلههای ترقی را دو تا یکی بالا برود. در عوض، کسی که عزت نفس بالایی دارد، حتی اگر شکست خورده باشد، یا کسی به او توهین کرده باشد، یا چیز ارزشمندی را از دست داده باشد، باز هم حالش خوب است. چون خودش را ارزشمند و لایق فرصت دوباره میداند و این حق را برای خود قائل میشود که برای اصلاح و بهبود مسیر، تلاش کند. دست و پایش را گم نمیکند، افسرده نمیشود، تصمیمهای غیرعقلانی و غیر اخلاقی نمیگیرد، رفتارهای نابهنجار از خود بروز نمیدهد، به زمین و زمان، به خالق و مخلوق بد و بیراه نمیگوید، ...
عزت نفس که نباشد، آدم با توجیههای عجیب و غریب به راحتی از چارچوب اخلاق میگذرد. حسادت میکند، زیرآب میزند، باج میدهد، رشوه میگیرد، دروغ میگوید، سراغ مواد میرود، به خودکشی فکر میکند، ... اما کسی که عزت نفس بالایی دارد، ارزش خودش و موهبتهایی که به او عطا شده و هدفی که به خاطرش خلق شده را بسیار بالاتر از این میداند که با عبور از مرزهای اخلاقی و انتخابهای غیر عاقلانه زندگیاش را خراب کند.
عزت نفس میتواند موقعیتهای اجتماعی، تحصیلی و شغلی ما را ارتقا دهد. البته که بابت عزت نفس، به کسی تقدیرنامه نمیدهند؛ یا اضافه حقوق و پاداش در نظر نمیگیرند؛ و یا بابتش جایگاه شغلی یا تحصیلی بالاتری تعارف نمیکنند؛ ... اما واقعیت این است که عزت نفس، موقعیت و شرایط بهتری برای فرد ایجاد میکند که زمینه ساز بهتر کار کردن، موفق شدن و دستیابی به خواستههای مطلوبش میگردد. پس عزت نفس که داشته باشی، احتمالش بیشتر است که موقعیت تحصیلی یا شغلی بهتری به دست بیاوری، حقوق و مزایایت به سبب عملکرد بهترت بیشتر شود و تقدیرنامه هم بگیری!
و خلاصه اینکه عزت نفس، روی کیفیت روابط اجتماعی و عاطفی ما، نحوهی مواجههمان با مشکلات و چالشها، میزان انتقادپذیری، چگونگی رویارویی با شکستها، اندازهی شادمانی و رضایتمندی از زندگی و دهها حوزهی دیگر تاثیر میگذارد. پس اهمیتش را جدی بگیریم و برای رشد عزت نفسمان بیشتر تلاش کنیم. مطالعهی این درسنامه، میتواند شروع خوبی باشد.
مفهوم عزت نفس چیست؟
عزت نفس از آن دسته مفاهیمی است که بر خلاف ظاهرش که آدم احساس میکند معنایش را میداند و با مفهوم آن بیگانه نیست، تعریفش راحت نیست. در واقع، هنوز یک اتفاق نظر قطعی دربارهی تعریف «عزت نفس» وجود ندارد و نمیتوانیم به سادگی بگوییم عزت نفس دقیقا چیست. اما از آنجا که قصد نداریم شما را درگیر تعاریف مختلف از روانشناسان و کارشناسان حوزه علوم انسانی کنیم، به یک توضیح کوتاه دربارهی مفهوم عزت نفس که حاصل تحقیق و مطالعهی مهمترین کتب و مقالات دربارهی عزت نفس است، بسنده میکنیم:
عزت نفس یعنی باور داشتنِ توانمندیها و احساس ارزشمندی نسبت به خود.
اما در دل این تعریف کوتاه و شاید هم ظاهرا ساده، نکات مهمی وجود دارد که اگر به آنها توجه نکنید، مفهوم صحیح عزت نفس را متوجه نخواهید شد. پس یکبار دیگر تعریف عزت نفس را بخوانید و بعد به نکته های 1 تا 3 با دقت توجه بفرمایید:
نکته 1: همانطور که از تعریف مشخص است، عزت نفس، به صورت جدی با دو مؤلفهی احساس توانمندی و احساس ارزشمندی سر و کار دارد. و به تعبیری برآیند این دو مؤلفه، میزان عزت نفس ما را مشخص میکند. هر کدام از این دو مؤلفه (احساس توانمندی / احساس ارزشمندی) پایین باشد، عزت نفس پایین میآید و فرد دچار مشکلات دیگری مانند انزوا و یا خودشیفتگی میشود. مثلا اگر من به توانمندی های خود باور داشته باشم ولی احساس ارزشمندی نکنم، خودم را شایستهی حضور در یک محیط یا جمع خاص نمیدانم و ناخودآگاه دچار اضطراب اجتماعی و به دنبالش انزوا میشوم. یا برعکس، اگر بدون آنکه توانایی خاصی در خودم احساس کنم، فقط خود را ارزشمند بدانم، ممکن است در برخی جنبه های زندگی به سمت خودشیفتگی کشیده شوم. بنابراین، هر دو مؤلفه باید توأمان در شرایط خوبی باشند تا عزت نفس ما هم در سطح مطلوبی قرار بگیرد.
نکته 2: نگرش ما نسبت به توانمندی و ارزشمندی ماست که عزت نفس را میسازد. ممکن است فردی از نگاه دیگران بسیار توانمند باشد ولی باور خودش اینگونه نباشد. یا دیگران او را فردی ارزشمند در گروهشان بدانند ولی او چنین احساسی دربارهی خود نداشته باشد. یادمان باشد در مقولهی عزت نفس، مهم باورداشت و احساس هر شخص نسبت به توانمندی و ارزشمندی خود است؛ نه تصور و نظر دیگران. در واقع، برای اینکه بفهمیم عزت نفس مان چگونه است، باید به سوالاتی مثل سوال های زیر پاسخ بدهیم:
احساس ارزشمندی نسبت به خودم:
- آیا خودم را موجود ارزشمندی میدانم؟
- آیا با خودم راحت هستم و نسبت به خودم حس خوبی دارم؟
- آیا وقتی به خودم فکر میکنم، حس رضایت دارم؟ (اعصابم از دست خودم خُرد نمیشود؟)
- آیا خودم را شایستهی احترام میبینم؟
- آیا خودم به خودم احترام میگذارم؟
- آیا نگرش مثبتی به خودم دارم؟
- آیا از آنچه هستم راضیام؟
احساس توانمندی دربارهی خودم:
- آیا احساس میکنم کارهایی را که انجام میدهم، به خوبی انجام میدهم؟
- آیا دربارهی خودم این باور را دارم که اگر چیزی برایم مهم باشد و برایش تلاش کنم به آن میرسم؟
- آیا زمینه های متعددی وجود دارد که در آنها خودم را توانمند بدانم؟
- آیا خودم را فردی مستعد و توانمند میدانم؟
نکته 3: در دل تعریفِ گفته شده از عزت نفس، یک مفهوم ظریف اما بسیار مهم نهفته است و آن باورمندی به این نکته است که: من، توانمندتر و ارزشمندتر از این هستم که با انتخاب های غیر عقلانی و رفتارهای نادرست (مثل پایمال کردن حقوق دیگران) به اهداف و خواسته هایم برسم.
در واقع، امکان ندارد کسی چارچوب های اخلاقی را زیر پا بگذارد ولی عزت نفس بالایی داشته باشد. اگر بخواهیم دقیق تر و کامل تر بگوییم، امکان ندارد کسی از انتخاب های عاقلانه و سبک زندگی عقلانی فاصله بگیرد ولی عزت نفس بالایی داشته باشد. چرا که لااقل در یکی از دو مؤلفهی احساس توانمندی / احساس ارزشمندی، نمیتواند امتیاز بالایی به خودش بدهد. مثلا کسی که با تقلّب یا رشوه یا زیرآب زنی، به موفقیتی رسیده، حالش از خودش خوب نیست و حس مثبتی نسبت به خودش ندارد. در نتیجه، مؤلفهی «احساس ارزشمندی» در این فرد لنگ میزند و به همین دلیل عزت نفسش پایین است.
بنابراین، اگر بخواهیم تعریفی مبسوط تر، از عزت نفس ارائه بدهیم، میتوانیم بگوییم:
عزت نفس، باور داشتنِ توانمندیها و احساس ارزشمندی نسبت به خود است؛ و باورمندی به این که من، توانمندتر و ارزشمندتر از این هستم که با انتخاب های غیر عقلانی و رفتارهای نادرست (مثل پایمال کردن حقوق دیگران) به اهداف و خواسته هایم برسم.
برای اینکه مفهوم عزت نفس را بهتر متوجه شویم، بد نیست تفاوت آن را با مفاهیم ظاهرا مشابه هم بررسی کنیم. مثلا ببینیم تفاوت «عزت نفس» با «اعتماد به نفس» چیست؛ یا «خودشیفتگی» با «عزت نفس» چقدر در هم تنیده است؟
تفاوت عزت نفس با اعتماد به نفس
«عزت نفس» و «اعتماد به نفس» دو واژهای هستند که خیلی وقتها با هم اشتباه گرفته میشوند.
اعتماد به نفس (Self-Confidence) به این معناست که شخص در یک حوزهی خاص به توانمندی خود باور و اعتماد داشته باشد. بنابراین، اینکه به صورت مبهم و بدون اینکه حوزهی خاصی را مشخص کنیم، بگوییم اعتماد به نفسم پایین است یا بالاست، جملهی دقیقی نیست. اعتماد به نفسم در چه زمینهای بالاست؟ در چه حوزهای اعتماد به نفسم پایین است؟ آیا اگر به من که معتقدم اعتماد به نفسم بالاست، بگویند این هواپیمای مسافربری را از تهران به شیراز ببر، از عهدهاش بر میآیم؟ آیا به توانمندی خود برای انجام چنین کاری اعتماد دارم؟ اساسا چیزی دربارهی خلبانی میدانم که بخواهم به دانش یا مهارتم اعتماد کنم؟ ممکن است من در سخنرانی برای دانشجویان اعتماد به نفس بالایی داشته باشم اما برای خلبانی چطور؟
بنابراین، برای اعتماد به نفس، باید حوزهی مدّ نظر را مشخص کنیم. اما عزت نفس (Self-Esteem)، به حوزهی خاصی اختصاص ندارد. یک ویژگی شخصیتی و درونی است و نشانگرِ اینکه فرد به صورت کلی چقدر برای خودش، خواستههایش و توانمندیهایش ارزش قائل است. در عزت نفس، صحبت بر سر این نیست که به عنوان یک مدیر چقدر توانمندم؛ یا به عنوان یک زن خانه دار، چقدر هنرمندم؛ یا به عنوان یک نویسنده چقدر تبحّر دارم ... بلکه میخواهم بدانم به عنوان یک انسان، چقدر برای خودم ارزش قائلم؟ چقدر حالم از خودم خوب است؟
بیان این نکته هم میتواند در فهم تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس کمک کننده باشد که: ممکن است کسی اعتماد به نفس بالایی در حوزههای مختلف داشته باشد ولی عزت نفسش کم باشد و احساس ارزشمندی درونی نکند. مثلا سارقی که در جیب بری اعتماد به نفس بالایی دارد ولی عزت نفسش پایین است. و یا حتی جراح زبردستی که در جراحیهای سنگین و چالشی اعتماد به نفس بالایی دارد اما حالش از خودش بد است.[1]
عزت نفس، خودشیفتگی نیست
نه تنها عزت نفس و خودشیفتگی با هم فرق دارند، بلکه در دو جهت مخالف هستند. فرد خودشیفته، عزت نفس پایینی دارد و کسی که عزت نفسش بالا باشد، از خودشیفتگی گریزان است.
افراد خودشیفته خود را برتر و مهمتر از دیگران میدانند و توانمندیهای خود را – چه توانمندیهای واقعی و چه آنچه را که متوهمانه جزو توانمندیهای خود میدانند – جار میزنند. آنها برای کسب تحسین دیگران و یا رسیدن به موقعیتهای مدّ نظرشان، از اینکه به عدهای آسیب بزنند و یا از آنها سوء استفاده کنند، ابایی ندارند. چنان در خود غرق هستند که دیگران را نمیبینند یا جدی نمیگیرند و از همدلی بی بهرهاند. اما فردِ دارای عزت نفس، میگوید من ارزشمندم، دیگران هم؛ من حق دارم برای رشدم تلاش کنم، دیگران هم؛ میدانم و میپذیرم که همه چیزم ایده آل نیست ولی در جهت اصلاح نواقصم میکوشم و معتقدم لیاقتم بیشتر از آن است که به قیمت آسیب رساندن به دیگران و عبور از مرزهای اخلاقی به موقعیتی خاص برسم.
جمع بندی:
در این درس تلاش کردیم تا کمی با مفهوم عزت نفس آشنا شویم و بدانیم عزت نفس چه هست و چه نیست. یاد گرفتیم عزت نفس، برآیند دو مؤلفهی احساس توانمندی و احساس ارزشمند بودن است و پذیرش این که من توانمندتر و ارزشمندتر از این هستم که با کارهای نادرست (غیر عقلانی) و رفتارهای ناشایست، به خواستهها و اهدافم برسم. من لایق یک زندگی خوبم و حق دارم برای رسیدن به خواستهها و ارزشهایم و حفظ آنها تلاش کنم، همچنان که دیگران هم این حق را دارند.
عزت نفس، تلقین نیست؛ خودفریبی نیست؛ خودشیفتگی نیست؛ یک تفکر صرفا مثبت نیست. عزت نفس باورمندی به این نکته است که با اینکه ممکن است همه چیز خوب نباشد، اما من لایق آن هستم که برای بهبود اوضاع تلاش کنم و بسیاری از چیزها را خوب کنم. عزت نفس، گوهر گمشدهی زندگیهای ماست که بدون آن در اوج موفقیت هم احساس رضایت و شادمانی نداریم.
در جلسهی آینده، به این موضوع میپردازیم که از کجا بفهمیم عزت نفس مان پایین است؟
[1]البته معمولا اعتماد به نفس و عزت نفس از یکدیگر تاثیر میپذیرند؛ اما اعتماد به نفس بالا تنها وقتی میتواند عزت نفس را هم افزایش دهد که فرد برای آن توانمندی که دربارهاش به خود اعتماد دارد، ارزش قائل باشد. در مثال جراح زبردست، اگر او، توانمندی خود را یک مهارت ارزشمند بداند و مثلا دیدگاهش این باشد که چون عدهای را از درد و رنج نجات میدهد، پس کارش ارزنده است، عزت نفسش بالا میرود. چراکه نسبت به خودش و توانمندیهایش حس با ارزش بودن دارد. اما اگر هر بیمار را به منزلهی یک منبع درآمد نگاه کند که هر چه دردش بیشتر، سودش بیشتر، دیگر عمل کردن، یک کار ارزشمند برایش نخواهد بود و اعتماد به نفس بالا در جراحیهای پیچیده، به بالا رفتن عزت نفسش کمک نمیکند.
اما دربارهی تاثیر عزت نفس بر روی اعتماد به نفس، میتوان گفت هرقدر عزت نفس بالاتر باشد، فرد در حوزهای که در حال مهارت اندوزی و فعالیت است، اعتماد به نفس بالاتری پیدا میکند. چرا که همچنانکه در درسهای بعدی اشاره خواهیم کرد، فردی که عزت نفسش بالا میرود، عملکردش بهتر میشود، در چالشها و مشکلات، به جای اینکه خود را ببازد یا تقصیر را گردن این و آن بیاندازد، ریشه یابی میکند و به دنبال راهکار مناسب میگردد.