سواد زندگی

جلسه اول: سواد زندگی

maharatha

   

بسم الله الرحمن الرحیم

سواد زندگی

   

نویسنده: زهرا مرادی

   

دوره‌ی «سواد زندگی» با هدف ایجاد مهارت‌های ضروری در فرزندانمان برای داشتن یک زندگی سالم، شاد و موفق، توسط کارشناسان و مربیان خانه‌ی کودک و نوجوانِ بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص) برای گروه سنّی 9 تا 12 سال تدوین گردیده است.

   

جلسه اول: سواد زندگی

موضوع: برای خوشبختی و موفقیت باید سوادِ درست زندگی کردن را آموخت.

   

چکیده‌ی درس: مخاطبان کوچک ما در درس اول یاد می‌گیرند همانطور که برای حل سوالات ریاضی و فهمیدن مسائل علوم، به سواد خواندن و نوشتن نیاز دارند، برای حل مسائل پیچیده‌ی زندگی و رفع موانعی که بر سر راه خوشبختی‌شان قرار می‌گیرد نیز به «سواد زندگی» نیازمندند. برای شروع، به این نکته‌ی مهم متذکر می‌شوند که: «زندگی» هدیه‌ی بزرگ خدا به ماست و باید به بهترین شکل از آن بهره ببریم. پس غر زدن و ناشکری و نمی‌توانم و نمی‌شود را کنار می‌گذاریم و با کمک یکدیگر الفبای درست زندگی کردن و خوشبخت شدن را یاد می‌گیریم.

   

محتوا:

بچه‌ها؛ به نظرِ شما یاد گرفتنِ «ریاضی» به چه دردی در زندگی می‌خورد؟ ...

اگر ریاضی بلد باشیم، یک سری کارها را راحت تر انجام می‌دهیم. مثلا وقتی می‌خواهیم برای اتاق مان فرش بخریم یا شیشه‌ی قاب عکس مان را که شکسته عوض کنیم، به جای اینکه با دست مان ابعاد اتاق یا تابلو را وجب کنیم یا برویم مغازه و سعی کنیم با دست و پا و هیکل‌مان به مغازه‌دار بفهمانیم فرشِ چقدری یا شیشه‌ی چه جوری می‌خواهیم، از متر یا خط کش کمک می‌گیریم، اندازه ها را یادداشت می‌کنیم، اگر لازم بود مساحت به دست می‌آوریم و مثل یک انسان متمدن می‌رویم مغازه و می‌گوییم آقا یک فرش 6 متری می‌خواهم یا لطفا یک شیشه برایم ببُر که طولش انقدر باشد و عرضش آنقدر.             یا وقتی خرید می‌رویم، اگر ریاضی بلد نباشیم به درد سرهای بدی می‌افتیم. مثل چی؟ ...           مثلا داخل کارت‌مان پانصد هزار تومان است و ما باید مواظب باشیم قیمت وسایلی که در سبد می‌گذاریم، بیشتر از این پول نشود؛ یعنی باید بلد باشیم قیمت‌ها را سریع یک جمع تقریبی بزنیم. اینجاست که تقریب زدن به دردمان می‌خورد. یا مثلا می‌خواهیم بدانیم اگر یک مدل بیسکوییت را به صورت بسته‌ای بخریم، چقدر ارزان‌تر از اینکه دانه‌ای بخریم در می‌آید؟ اینجاست که تقسیم به دادمان می‌رسد ... پس برای حل مسائل ریاضی، «سواد ریاضی» را لازم داریم.

برای فهمیدن مسائل علوم هم، «سواد علوم» را لازم داریم. مثلا چه کار کنیم که با نیروی کمتری یک جسم سنگین را جابجا کنیم؟ یا چرا مثلا وقتی اینجا صبح است، در یک کشور دیگر شب است؟ یا چه می‌شود که وقتی یک کسی پایش می‌شکند و چند ماه در گچ می‌ماند و حرکت نمی‌کند، به جای اینکه پایش که این همه مدت در استراحت بوده چاق‌تر بشود، خیلی خیلی لاغرتر از پای سالم می‌شود؟ یا چطور واکسن بسازیم؟ یا خیلی چیزهای دیگر که همه‌ی آنها «سواد علوم» لازم دارد.

سواد «خواندن و نوشتن» چطور؟ به نظرتان چقدر لازمش داریم؟ ...

پس فکر می‌کنم شما هم با من موافق باشید که سواد خواندن نوشتن و ریاضی و علوم و جغرافی و ... که در مدرسه و دانشگاه یاد می‌گیریم، می‌تواند به ما کمک کند تا «بعضی» از مسائلی را که در زندگی برایمان پیش می‌آید راحت تر حل کنیم.

   

ولی نه هر مشکلی را!

-    مثلا شما و دوست تان سر یک ماجرایی با هم جر و بحث کرده‌اید و از دست هم ناراحتید. باید چه کار کنید که اوضاع درست شود؟ با سواد ریاضی و علوم و فارسی که نمی‌شود این مشکل را حل کرد.

-    یا یک نفر می‌خواهد شما را مجبور به انجام کاری که دوست ندارید بکند و تهدید هم کرده اگر به پدر و مادرتان بگویید به دردسر بیشتری می‌افتید و چنین می‌کند و چنان می‌کند. حتی ممکن است این آدم یکی از همسایه‌های ساختمان یا فامیل‌تان باشد و شما با او رودرواسی داشته باشید. در این جور مواقع کدامیک از سوادهایی که درباره‌اش صحبت کردیم می‌تواند کمک‌تان کند و شما را از این وضعیت خطرناک و ناراحت کننده بیرون بکشد؟

-    یا مثلا قرار است یک جشن به مناسبت روز مادر در مدرسه برگزار شود و همه‌ی کارهای جشن را هم خود بچه‌ها انجام دهند تا با این کار از مادرهایشان تشکر کرده باشند. یکی می‌گوید من مجری می‌شوم؛ آن یکی می‌گوید نخیر، من خودم مجری می‌شوم. از آن طرف، یکی دیگر می‌گوید اصلا مجری لازم نیست داشته باشیم، به جایش یک تئاتر خنده‌دار بازی کنیم که همه بخندند. آن یکی می‌گوید سرود بهتر از تئاتر است، خودم هم تکخوان می‌شوم. باز یکی دیگر می‌گوید چرا تو تکخوان باشی؟ آن طرف هم یک عده برای خودشان می‌چرخند و انگار نه انگار که قرار است جشنی برگزار شود. خب این مسئله را چطور باید حل بکنیم؟ با کدامیک از سوادهایی که یاد گرفتیم؟

-    یا در پارک بچه ای را می‌بینیم که پایش مشکلی دارد و خوب نمی‌تواند راه برود. اما از شما می‌خواهد که با او همبازی شوید. از یک طرف دلتان نمی‌خواهد او را ناراحت کنید، از طرف دیگر دوست دارید با بقیه بچه‌ها که بدو بدو می‌کنند، گرگم به هوا بازی کنید. با کدام معادله‌ی ریاضی یا کدام فرمول علوم این مسئله را حل می‌کنید که بالاخره چه کار باید بکنید؟

می‌بینید بچه ها؟ انگار ما به سوادهای دیگری هم در زندگی نیاز داریم. سوادهایی که اتفاقا خیلی مهمتر از سواد خواندن و نوشتن و حل ریاضی هستند. سوادِ درست زندگی کردن.

کسی که سواد ریاضی‌اش کم باشد، ممکن است در بعضی جاها کارش گیر کند و به مشکل بخورد ولی کسی که سواد زندگی‌اش کم باشد حتما حتما همه جای زندگی‌اش به مشکل می‌خورد و هیچ وقت احساس خوشبختی و آرامش نمی‌کند.

بچه‌های خوبم؛ این زندگی، هدیه‌ی خدای مهربان به ماست. حیف است که با بی سوادی، خرابش کنیم. بیایید کنار هم سواد درست زندگی کردن یاد بگیریم. بدون غُر زدن و من نمی‌توانم و اَه این چه وضعی است ... ، با کمک هم الفبای درست زندگی کردن و خوشبخت شدن را یاد بگیریم.

قبول؟ آفرین به شما بچه‌های عاقل و دوست داشتنی.

خب، امروز می‌خواهیم یک کاردستی بامزه با سنجاق قفلی درست کنیم. هر کدام از شما یک مقوای A5 و چند تا سنجاق قفلی دارید که باید با کمک آنها یک تابلو درست کنید. از دکمه و خرده پارچه و خرده های کاغذ رنگی و چسب و قیچی و مداد رنگی هم می‌توانید استفاده کنید. شاید به نظر بعضی ها سنجاق قفلی فقط به درد سنجاق کردن دو تکه پارچه به هم بخورد ولی من مطمئنم شما می‌توانید با کمی حوصله و فکر، یک تابلوی قشنگ با سنجاق قفلی درست کنید. زندگیِ آدم‌ها پر است از چیزهایی که به نظرشان بی اهمیت یا بی مصرف می‌آیند ولی با کمی دقت و توجه و حوصله می‌توان آنها را تبدیل کرد به چیزهای دوست داشتنی و زیبا و به درد بخور. به نظرم، این خودش می‌تواند یک بخشی از همان سواد زندگی باشد که امروز درباره‌اش صحبت کردیم.

{هر دانش آموز باید به صورت خلاقانه و آزاد، ایده‌ی خود را پیاده کند ولی نمونه‌های زیر می‌تواند برای مربی، کمک کننده باشد!}

   

life literacy 1 1

       

life literacy 1 2

    

life literacy 1 3

 

بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص)

 

 

logo-samandehi

جستجو