خدا

آیا تکامل گرایی (داروینیسم) با خداپرستی در تضاد است؟

shobahat

 

نویسنده: زهرا مرادی

   

آیا تکامل گرایی (داروینیسم) با خداپرستی در تضاد است؟

کوتاه‌ترین جوابی که می‌توانیم به این سوال بدهیم، این است که: نه. اصلا خود داروین خداپرست بوده و بسیاری از کسانی که طرفدار داروین و فرضیه‌اش هستند و جزو تکامل گرایان بزرگ محسوب می‌شوند هم خداپرستند.

اما اگر بخواهیم جواب این سوال را کمی مفصل‌تر بدهیم، باید بگوییم:

تکامل گرایی یا داروینیسم یک فرضیه است که می‌گوید منشأ همه‌ی موجودات زنده‌ی مختلفی که می‌بینیم، یک تک سلولی است که چند هزار میلیون سال پیش به وجود آمده؛ بعد، آن سلول کم کم و در طی میلیون‌ها سال، بسته به شرایط محیط، دچار تغییراتی شده و با جهش‌های ژنتیکی که رخ داده، گونه‌های مختلف گیاهان و ماهی‌ها و خزندگان و پرندگان و پستانداران و ... به وجود آمده‌اند.

   

Darvin   

البته فرضیه‌ی داروین، پیچیدگی‌ها و نقاط مبهم زیادی دارد که ما قصد نداریم وارد آن مباحث بشویم. ولی همانطور که در علوم ششم و هفتم خوانده‌ای یا بعدا می‌خوانی، دانشمندان برای پاسخ به سوالاتی که از مشاهده‌ی طبیعت به ذهن شان می‌رسد، از «روش علمی» استفاده می‌کنند. روش علمی، 5 مرحله دارد:

مشاهده، طرح مسئله، فرضیه سازی، طراحی و انجام آزمایش، نتیجه گیری

داروین، دانشمندی بود که پس از مشاهده‌ی گونه های مختلف گیاهی و جانوری، به این سوال رسید که چرا در بین گونه‌های مختلف جانداران، شباهت‌هایی وجود دارد؟ در پاسخ به این سوال، حدس یا فرضیه‌ای را مطرح کرد که می‌گفت: شاید همه‌ی موجودات زنده‌ای که دور و برمان وجود دارند، خیلی سالِ پیش از یک سلول اولیه ناشی شده باشند.

اما چون این مسئله به میلیون‌ها سال قبل برمی‌گشت، قابل تجربه و آزمایش کردن نبود. بنابراین، در حد یک فرضیه باقی ماند. فرضیه‌ای که نه باطل شده و نه اثبات! راستش را بخواهی خیلی از مباحثی که در علوم وجود دارند، فرضیه‌هایی هستند که فعلا باطل نشده‌اند. این امکان وجود دارد که بعدها یکی بتواند خلاف آنها را ثابت کند و آن فرضیه‌ها باطل شوند. فرضیه‌ی داروین یا همان تکامل گرایی هم همین طور است (نه اثبات شده، نه رد).

البته یک قسمت‌هایی از حرف‌های داروین که مثلا درباره‌ی این موضوع صحبت می‌کند که گیاهان یا جانوران مختلف سعی می‌کنند برای زنده ماندن، با هم رقابت کنند یا خود را با شرایط جدید وفق دهند، مورد پذیرش قرار گرفته. چون هم قابل آزمایش هستند و هم مثال‌های زیادی از چنین اتفاقی دور و بر ما وجود دارند. ولی این موضوع که در طول سال‌ها یک گونه‌ی جانوری به گونه‌ی دیگری تبدیل شود و مثلا میمون‌ها از ماهی‌ها یا پرندگان از خزندگان به وجود آمده باشند، قابل آزمایش نیست و در نتیجه در حد یک فرضیه باقی مانده است.

با این حال، حتی اگر فرض کنیم، فرضیه‌ی تکامل گراییِ داروین درست باشد، باز هم با خداپرستی در تضاد نیست. همانطور که گفتیم، داروین، خودش خداپرست بود و تا آخر عمر هم به خدا باور داشت. او و بیشترِ تکامل گرایان، فقط دنبال توضیح این موضوع بودند که در این خلقت عظیم و پیچیده‌ای که خداوند خلق کرده، گونه‌های مختلف جانداران چگونه به وجود آمده‌اند؟ یک حدس این بود که همه‌ی جانداران از یک سلول زنده به وجود آمده باشند. اما چه کسی آن سلول اولیه را خلق کرده؟ چه کسی این نظم و قابلیت تکامل را با این همه ظرافت و پیچیدگی در هستی قرار داده؟ آیا جز این است که یک آفریدگار مدبّر، دانا و توانا همه‌ی این قابلیت‌ها و قوانین را در طبیعت جاری کرده است؟

اگر ماشین پیچیده‌ای را ببینی که بتواند در طول زمان، خود را بر اساس نیازهایش تکامل بدهد، آیا با خودت نمی‌گویی عجب مهندس ماهر و دانشمندی داشته؟ آیا اگر کسی بگوید این ماشین پیچیده و عظیم چون خودش کار خود را پیش می‌برد، پس نیازی هم نداشته از اول کسی آن را درست کرده باشد، به عقلش شک نمی‌کنی؟ پس چطور بگوییم با پذیرش فرضیه تکامل گرایی، می‌توان به این نتیجه رسید که خدایی وجود ندارد؟!

بنابراین، با آنکه هنوز اشکالات و سوال‌های زیادی در این فرضیه وجود دارد و ممکن است یک روزی نادرستیِ آن ثابت شود، اما با فرضِ اینکه نظر داروین درست باشد، باز هم خداپرستی زیر سوال نمی‌رود. بلکه می‌توان تکامل گرایی را یکی از دلایل محکم و نشانه‌های بزرگ برای حکمت خدا و هدفداری آفرینش عنوان کرد.

حالا که از تکامل گرایی صحبت شد، خوب است این را هم بدانی که: آنچه در تکامل گرایی با آموزه‌های دینی ما تضاد دارد، بحث خلقت انسان است. ما معتقدیم حتی اگر بقیه‌ی جانداران بنا بر فرضیه‌ی داروین به صورت تدریجی و تکاملی از گونه‌های قبلی به وجود آمده باشند و مثلا پستانداران تکامل یافته‌ی ماهی‌ها باشند یا گربه‌ها از نسل ببر باشند، خلقت انسان یک استثناست. به عقیده‌ی ما، خدای بزرگ با قدرت و اراده‌ی خود، جد اولیه‌ی ما (حضرت آدم) را به یکباره و مستقل خلق کرده، نه اینکه انسان در ادامه‌ی نسل میمون‌ها باشد. فرضیه‌ی تکامل و یا هیچ آزمایش یا فرضیه‌ی دیگری نمی‌تواند این نظر را که انسان‌ها بیرون از فرآیند تکامل و به یکباره خلق شده‌اند، رد کند. پذیرش این موضوع هم خللی به کلیت فرضیه تکامل گرایی وارد نمی‌کند. فقط آفرینش ما را متفاوت و استثنا شده از بقیه موجودات می‌داند. برای توضیحات بیشتر در این زمینه می‌توانی به مطلب «آیا ما از نسل میمون‌ها هستیم؟» مراجعه کنی.

 

بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص)

 

 

logo-samandehi

جستجو