بسم الله الرحمن الرحیم
در دورهی «مهارتهایی برای بهتر زیستن» که زیر مجموعهی مباحث «سواد زندگی» است، به مهارتهای مهم و پرکاربردی میپردازیم که یادگیری آنها برای داشتن یک زندگی موفق و رضایتبخش، ضروری است. یادمان باشد موفقیت و خوشبختی، یک شانس نیست؛ بلکه یک علم است. یک جور سواد زندگی که میتوانیم آن را یاد بگیریم و با به کار بستنش بهتر و شادتر زندگی کنیم.
مهارت عذرخواهی
نویسنده: زهرا مرادی
«مهارت عذرخواهی» بخش مهمی از «سواد زندگی» است و اگر کسی در این مهارت، ضعف داشته باشد، با مشکلی جدی مواجه خواهد شد. وزیر باشی، وکیل باشی، پیک موتوری باشی، فرزند باشی، والد باشی، همسر باشی، فوق دکترا داشته باشی، بیسواد باشی، ... «مهارت عذرخواهی» که نداشته باشی، یک چیز بزرگ در زندگیات کم داری.
اما با وجود اهمیت بالای «مهارت عذرخواهی»، یکی از کمبودهای جدّی و آزاردهنده در جامعهی ما، نبودِ مهارت و فرهنگِ «عذرخواهی» است.
- شخصی، با موتور به پیاده رو میآید و نه تنها از زحمتی که برای عابران ایجاد کرده، عذرخواهی نمیکند، بلکه جواب اعتراض مردم را هم با حرفهای زشت میدهد. چرا؟ چون فکر میکند تا وقتی پلیس یا کسی که زورش به او برسد، نباشد، هر جور که دلش بخواهد میتواند رفتار کند. حالا بقیه ناراحت شدند هم فدای سرش!
- دو ساعت از وقتی که از مطب دکتر گرفتهای، گذشته ولی دکتر نیامده. وقتی هم که میآید، بابت تاخیرش از بیماران، عذرخواهی نمیکند. چرا؟ چون خودش را خیلی بالاتر از بیماران میبیند و فکر میکند این، بیماران هستند که به او محتاجند، نه او به آنها!
- همسایهی بغلی ساخت و ساز دارد، ساعت دو نصفه شب، بار خالی میکند و با سر و صدایش کل کوچه را از خواب میپراند، ولی به خودش زحمت عذرخواهی از همسایهها را نمیدهد. چرا؟ چون به نظرش، این سر و صداها در کار ساخت و ساز کاملا طبیعی است و چرا باید بابت کاری که چارهی دیگری برای انجامش نیست، از بقیه عذرخواهی کند.
- در اثر سهل انگاریِ مسوولان، قطار باری که حامل مواد خطرناک شیمیایی و سوختنی بوده، از ریل خارج شده و انفجار بزرگی رخ داده. چند نفر کشته شدهاند و ساختمانهای زیادی هم تخریب شده. ولی وزیر راه از مردم عذرخواهی نمیکند. چرا؟ چون تقصیر رییس قطار و سوزنبان بوده که کارشان را درست انجام ندادهاند، به وزیر، چه ربطی دارد؟! (این استدلال مثل این میماند که کودک شش سالهای، گلدان عتیقهی صاحبخانه را بشکند ولی پدر و مادر بچه، به روی خودشان نیاورند و بگویند مگر ما گلدان را شکستهایم که عذرخواهی کنیم؟!)
- حرف دوستت را بد متوجه شدهای و با او به تندی رفتار کردهای، وقتی میفهمی اشتباه از تو بوده، بدون اینکه از او بابت رفتارت عذرخواهی کنی، به گفتن این جمله اکتفا میکنی که: «من فکر کردم منظورت فلان بوده!» چرا؟ چون هیچ کس به تو یاد نداده وقتی بابت رفتارت خواسته یا ناخواسته کسی را میرنجانی، باید از او عذرخواهی کنی.
وقتی فرهنگ عذرخواهی، در جامعهای رواج نداشته باشد، آن جامعه، کم کم دچار پریشانی و تنش میشود. آدمهایی که بابت رفتار نابجای دیگران، آزرده شدهاند و از آنها دلجویی و عذرخواهی صورت نگرفته، دچار یک خشم درونی میشوند که آن را یک جای دیگری از جامعه، خالی میکنند. بعضیها هم سَرخورده میشوند و با انرژی کمتری در نقشهای اجتماعی خود ظاهر میشوند که ضررش باز به جامعه بر میگردد. از طرفی، آنها هم یاد میگیرند تا جای ممکن عذرخواهی نکنند و چون قرار نیست بابت اشتباهاتشان از کسی عذرخواهی کنند، کمتر به عواقب رفتارشان و تاثیر آن بر دیگران توجه میکنند. خلاصه، این چرخهی ناجور، آنقدر ادامه پیدا میکند که فضای جامعه کاملا بیمار و غیر قابل تحمل شود.
به همین دلیل، بسیاری از کشورهای پیشرفته، برای جلوگیری از اینکه حال جامعهشان بد بشود و در مسائل اقتصادی، صنعتی، علمی و ... عقب بمانند، یک تصمیم هوشمندانه گرفتهاند. آنها «عذرخواهی» را جزو مهارتهای ضروری در سیستم آموزش و پرورش خود قرار دادهاند و تلاش میکنند جامعهشان را از کودکی به این مهارت مجهز کنند.
ما هم اگر میخواهیم حال و روز جامعهمان و در نتیجه حال خودمان بهتر شود، باید فرهنگ عذرخواهی را در جامعه جا بیاندازیم. اثرگذارترین و کم هزینهترین روش برای این اتفاق، آموزش اصولیِ مهارت عذرخواهی از کودکی است. هرچه سنّ آموزش این مهارت، عقبتر بیفتد، کار، سختتر میشود. طبیعتا این فرهنگ سازی، مستلزمِ برنامهریزیهای کلان و توجه ویژهی مسوولان در حوزههای مختلف، خصوصا آموزش و پرورش است. ولی، معنای این حرف، این نیست که من و شما دست روی دست بگذاریم تا یک برنامهی جامع و هماهنگ، از سوی مسوولان ارائه شود. میتوانیم از خودمان شروع کنیم. اگر مهارت عذرخواهی را یاد بگیریم و در زندگی به کار ببندیم، کم کم اطرافیانمان هم از ما تاثیر میگیرند و آنها هم بابت اشتباهاتشان راحتتر عذرخواهی میکنند.
چرا عذرخواهی نمیکنیم؟
شاید سریعترین پاسخی که به ذهن خیلی از ما میرسد، این باشد که: «چون کسی عذرخواهی کردن و اهمیت آن را به ما یاد نداده است»!
اما یادمان باشد عذرخواهی کردن، یک کار عقلانی است[1] که فارغ از این که کسی آن را به انسان آموزش دهد، قابل کشف توسط خودمان بوده. یعنی عقل، تشخیص میدهد وقتی اشتباهی مرتکب میشوی و بابت اشتباهت، دیگران آسیب مادی یا معنوی میبینند، باید تا جای ممکن از دلشان در بیاوری و خسارتهایت را جبران کنی. حالا این که بهترین و تاثیرگذارترین و صحیحترین روش برای عذرخواهی چیست، میشود مراحل بعدی که یا با سعی و خطا به آن میرسیم یا باز به حرف عقلمان گوش میدهیم و از تجربیات بقیه و علم روانشناسی و ... کمک میگیریم.
بنابراین، درست است که اگر پدرها و مادرهای ما در مسیر تربیتمان، روی «عذرخواهی»، تاکید ویژهتری داشتند، یا در مدارس، روی مهارت عذرخواهی، به عنوان یکی از مهارتهای ضروری سرمایه گذاری میشد، یا فرهنگ عذرخواهی در جامعه ترویج میشد، ... ما در بحث عذرخواهی کردن، خیلی جلوتر بودیم، ولی نبود این شرایط باعث نمیشود، این کار عقلانی تعطیل شود. پس دوباره بر میگردیم به سوالی که مطرح شد: «چرا عذرخواهی نمیکنیم؟». در واقع میخواهیم ببینیم بهانههایی که برای خودمان میآوریم تا حرف عقل را گوش ندهیم و سمت عذرخواهی نرویم چه هستند؟ بیایید برخی از آنها را با هم بررسی کنیم:
- اگر عذرخواهی کنم، کوچک میشوم!
شاید اصلیترین دلیل برای عذرخواهی نکردن در جامعهی ما، همین نکته باشد. برای کسانی که علت عذرخواهی نکردنشان، ترس از کوچک شدن پیش دیگران است، توصیه میکنیم به این موضوع فکر کنند که:
اگر موقعی که از در خانه بیرون میروید، یکدفعه کبوتری روی لباستان خرابکاری کند، آیا توقع دارید کبوتر برگردد و از شما عذرخواهی کند؟! اگر دوچرخهسواری از کنارتان رد شود و آب کثیفی که در گودال جلوی در خانهتان جمع شده، از زیر چرخهایش به شلوار شما بپاشد، چطور؟! آیا توقعِ عذرخواهی ندارید؟ چرا از کبوتر توقع عذرخواهی نداریم ولی از آن دوچرخهسوار، انتظار داریم؟ آیا به خاطر این نیست که برای کبوتر، عقل و شعور کافی قائل نیستیم ولی پیشفرضمان دربارهی انسانها این است که اساسا باید دارای عقل و شعور باشند؟! حالا خودتان بگویید. اگر کسی خطایی بکند و بابتش عذرخواهی نکند، فهم و شعور خود را زیر سوال نبرده؟ آیا در نگاه شما، شخصیتش پایین نمیآید؟ پس فکر میکنم شما هم موافق باشید که: آن چیزی که آدم را کوچک میکند، عذرخواهی نکردن است، نه عذرخواهی کردن!
- کوچک شمردن اشتباه
«اوووه، چیزی نگفتم که» / «وا! چه سوسول» / «یعنی شوخی هم نمیشه باهات کرد؟» ... سوسول یا غیر سوسول، شوخی یا جدی، رفتار شما، یک نفر را آزرده و شما باید بابت ناراحت شدنش عذرخواهی کنید. اگر به نظرتان میآید فرد مقابل، بیش از اندازه حساس است و هر چیزی باعث ناراحتیاش میشود و از این بابت کلافهاید، یا رابطهتان را با او کمتر کنید یا در زمانی که دلخوریای مطرح نیست دربارهی این روحیهاش صحبت کنید و به دنبال درمان ماجرا باشید. اما الان که دلخوری پیش آمده، جای گِله از زودرنجی و درمان این روحیه نیست. فعلا باید عذرخواهی کنید و ناراحتیاش را برطرف کنید. گاهی هم، واقعا رفتار اشتباهتان، قابل تأمل است ولی به نظر شما کوچک میآید.
- کم ارزش دیدن طرف مقابل
پزشکی که در بیمارستانِ دولتی بابت معطل نگاه داشتن بیماران به خاطر یک کار شخصی، عذرخواهی نمیکند، ولی در مطب شخصیاش نه تنها عذرخواهی مفصلی انجام میدهد، بلکه تا دم در هم بیمار را بدرقه میکند، مشکلش کجاست؟! البته چنین شخصی، یک یا دو مشکل ندارد؛ اما آنچه به موضوع صحبت ما مرتبط است، به برداشتِ او از ارزشمندیِ طرف مقابل بر میگردد. بیمارِ بیمارستان دولتی یک دهم بیمار مطب خصوصی برایش سود آوری دارد؛ پس چرا باید خودش را برای عذرخواهی از او به زحمت بیاندازد؟! شبیه همین رفتار را بارها و بارها خودمان مرتکب شدهایم یا از اطرافیانمان دیدهایم. مثلا در شلوغی اتوبوس، به کسی تنه میزنیم، وقتی با او چشم در چشم میشویم و میبینیم یک دستفروش نوجوان است، عذرخواهیمان را قورت میدهیم. یا پدری که چون فرزندش را در جایگاهی خیلی پایینتر از خودش میبیند، بابت قولی که به پسرش داده بوده ولی انجام نداده، از او عذرخواهی نمیکند.
شاید بدترین مدلِ عذرخواهی نکردن، همین عذرخواهی نکردن به خاطر کم ارزش دانستن طرف مقابل باشد. چراکه معمولا طرف مقابل، در جایگاهی پایینتر و موقعیتی ضعیفتر از ما قرار دارد و با رفتار ما احساس میکند به او ظلم شده. خشم، نفرت، سَرخوردگی، دلشکستگی، حتی انگیزهی انتقام، عموما نتیجهی چنین عذرخواهی نکردنهایی است که موجب شده طرف مقابل حس مورد ظلم واقع شدن داشته باشد. در جامعهای که مردم، خشمگین، سرخورده، منتظر انتقام و دارای نفرت از یکدیگرند، چگونه میخواهیم زندگی کنیم؟
پس در هر مقام و جایگاه و نقشی که هستیم، برای دیگران ارزش قائل باشیم و بابت اشتباهاتمان عذرخواهی کنیم. این روش، در عین حالی که ما را در چشم دیگران بزرگ میکند، باعث میشود حال اطرافیانمان هم خوبتر باشد. حال خوب بقیه، نهایتا تاثیر مثبتش به زندگی خودمان باز میگردد.
- از او خشمگینم
از دست طرف مقابل، عصبانی هستم و به همین دلیل، اشتباه خود را توجیه میکنم و حتی به خود حق میدهم که آن کار را کرده باشم. در نتیجه، اساسا دلیلی برای عذرخواهی باقی نمیماند. مثلا خانم از همسرش میخواهد در خانهتکانی کمک کند ولی آقا میگوید کار دارد و باید تا دیروقت در مغازه بماند. بعدا خانم به صورت اتفاقی متوجه میشود که آقا نه تنها کار نداشته، بلکه با دوستانش به بیلیارد رفته بوده. همین مسئله او را عصبانی میکند و تصمیم میگیرد بی اجازه سراغ گوشی همسرش برود و ببیند آیا چیز دیگری هم بوده که از او مخفی مانده؟ همسرش متوجه میشود و از اینکه خانم بی اجازه پیامهای گوشیاش را خوانده ناراحت میشود. اما خانم به خود حق میدهد که گوشی همسرش را چک کرده باشد و دلیلی برای عذرخواهی نمیبیند. کار آقا اشتباه بوده و باید بابت اشتباهش عذرخواهی کند. کار خانم هم اشتباه بوده و باید عذرخواهی کند. نمیشود گفت تو یک عذرخواهی به من بدهکار بودهای، پس عذرخواهیِ من به آن در! با این رفتارها و توجیهات، فقط مشکل، پیچیدهتر و روابط، تیرهتر میشود. البته عذرخواهی، به خودی خود، کار راحتی نیست، چه برسد به این که از دست مخاطبمان عصبانی هم باشیم. پس بهترین توصیه این است که مواقعی که از کسی عصبانی هستیم، اشتباهی دربارهاش مرتکب نشویم که نیاز به عذرخواهی داشته باشد. چون به احتمال زیاد، کار اشتباهمان را توجیه میکنیم و هرگز از او عذرخواهی نمیکنیم. این قضیه میتواند برای ارتباطمان با آن فرد و همچنین شخصیت اجتماعیمان خیلی گران تمام شود.
- شرمندگی زیاد
آنقدر از کاری که کردهام، شرمندهام که نمیتوانم سراغ آن فرد بروم و بابت رفتارم عذرخواهی کنم. به همین دلیل ترجیح میدهم اصلا به روی خود نیاورم و طوری برخورد کنم که انگار اتفاقی نیفتاده است. در اینگونه موارد، خودتان را جای طرف مقابل بگذارید و ببینید چه فکری دربارهتان میکند؟ آیا حاضر است روابط خود را با شمایی که اشتباهی به این بزرگی انجام دادهاید ولی حتی به اندازهی عذرخواهی برایش ارزش قائل نبودید، در همان سطح قبلی حفظ کند؟ اگر گفتگوی حضوری برایتان سخت است، لااقل برایش نامه یا پیامی بنویسید و شرمندگی و عذرخواهی خود را ابراز کنید.
- تجربهی ناخوشایند عذرخواهیهای قبلی
هر بار که عذرخواهی کردهام، اوضاع بدتر شده. مثلا مادرم گفته «عذرخواهی، تو سرت بخوره!» و بعد با عصبانیت از اتاق بیرون رفته. یا دوستم گفته «ببخشید گفتنت به چه دردم میخوره؟» و بعد شروع به گریه کرده. اگر دلیل عذرخواهی نکردنتان از این جنس است، تا حد زیادی با یادگیری «عذرخواهی صحیح»، مشکلتان برطرف میشود. ما اینجاییم تا در این زمینه کمککارتان باشیم. عذرخواهی صحیح، نه تنها اوضاع را بدتر نمیکند بلکه چه بسا روابطتان از قبل هم بهتر و محکمتر شود.
یادگیری همیارانه[2] 1: آیا شما هم درگیر یکی از دلایلی که اشاره شد، بودهاید؟ مواردی را که در مورد شما صدق میکند، با ذکر شماره، اولویتبندی کنید. مثلا اگر مهمترین عاملی که عذرخواهی را برای شما سخت یا نشدنی میکند، «خشم نسبت به طرف مقابل» است، کنارش بنویسید «1»، عامل بعدی را که مثلا «تجربهی ناخوشایند» است، بنویسید «2» و اگر موضوعی هست که دربارهی شما صدق نمیکند، بنویسید «صفر».
اگر عذرخواهی کنم، کوچک میشوم! |
|
کوچک شمردن اشتباه |
|
کم ارزش دیدن طرف مقابل |
|
خشم نسبت به طرف مقابل |
|
شرمندگی زیاد |
|
تجربهی ناخوشایند عذرخواهیهای قبلی |
یادگیری همیارانه 2: چه بهانههای دیگری برای عذرخواهی نکردن سراغ دارید؟ اگر موردی هست که جزو موضوعات بالا، مطرح نشده و برای شما اولویتی بین 1 تا 3 دارد، لطفا با ما در میان بگذارید.
دستاوردهای عذرخواهی
خیلی وقتها، خودمان میدانیم اشتباه کردهایم، هیچ بهانه و توجیه خاصی هم برای عذرخواهی نکردن نداریم ولی اینکه بخواهیم به اشتباهمان اقرار کنیم و بابتش از طرف مقابل، طلب بخشش کنیم، برایمان سخت و سنگین است. یکی از چیزهایی که میتواند در این مواقع به کمکمان بیاید و انگیزهای شود برای اینکه سختی و تلخی عذرخواهی را راحتتر به جان بخریم و این کار را برایمان قابل تحملتر میکند، توجه به دستاوردهای عذرخواهی است.
یکی از دستاوردهای عذرخواهی، سبک شدن وجدان است. اگر انسانِ با وجدانی باشید، از این که باعث ناراحتی یا گرفتاریِ کسی شوید، عذاب وجدان میگیرید. این عذاب وجدان، حالتان را بد میکند و انرژی و تمرکزتان را میگیرد. پس بهتر است هر چه زودتر از شرّش خلاص شوید. چگونه؟ با معذرت خواهی؛ هر چند سخت و تلخ باشد. مطمئن باشید احساس آرامشی که در عذرخواهی کردن هست، در عذرخواهی نکردن نیست!
یکی دیگر از دستاوردهای عذرخواهی، حفظ و دوام رابطه است. رابطههای ما با دیگران، چه از نوع رابطهی دوستی یا عاطفی باشد و چه از نوع روابط کاری یا اجتماعی، جزو مهمترین سرمایههای زندگیمان هستند. اگر بابت اشتباهاتمان عذرخواهی نکنیم، دیر یا زود، این سرمایهی ارزشمند را از دست میدهیم. در واقع، بدون مهارت عذرخواهی، نه رابطهی فامیلی، نه رابطهی دوستی، نه رابطهی شغلی، و نه هیچ رابطهی اجتماعی دیگری، برای مدت طولانی دوام نمیآورد. چون دیر یا زود اشتباهی مرتکب میشویم که اگر بابت آن عذرخواهی نکنیم، به طرف مقابلمان میفهمانیم به آن شایستگیای که دربارهی ما فکر میکرده، نیستیم. یعنی ارزش ما پیش او، کمتر میشود. پس همانطور که قبلا هم اشاره کردیم، این تصور که «اگر معذرت خواهی کنم، کوچک میشوم و ارزشم پایین میآید» 180 درجه با واقعیت تفاوت دارد. درستش این است: «اگر بابت اشتباهاتمان عذرخواهی نکنیم، ارزشمان پایین میآید.» و وقتی ارزشمان پایین آمد، کیفیت رابطهمان هم پایین میآید. تا جایی که حتی ممکن است طرف مقابل، به فکر جایگزین کردن فرد شایستهتری در ارتباطاتش بیفتد. مثلا کارمند دیگری را به جای ما استخدام کند، یا با فرد دیگری قرارِ مسافرت بگذارد. با این اوصاف، فکر کنم شما هم با این حرف موافق باشید که «حفظ رابطه» آنقدر مهم است که به سختی و رنج معذرت خواهی میارزد.
یادگیری همیارانه 3: آیا دستاورد دیگری برای عذرخواهی سراغ دارید که بتواند به فرد، انگیزهی عذرخواهی کردن بدهد؟ لطفا نظرتان را با ما به اشتراک بگذارید.
روش صحیح عذرخواهی
عذرخواهی، تنها گفتنِ «ببخشید» نیست. معذرت خواهیِ صحیح و تاثیرگذار، اصول خودش را دارد که اگر به آن توجه نکنیم، چه بسا اوضاع را بدتر کرده باشیم و روی آتش عصبانیتِ طرف مقابل، بنزین ریخته باشیم! پس روش عذرخواهی صحیح را یاد بگیریم و به مراحل و نکات زیر توجه کنیم:
- بر زبان آوردن عذرخواهی
«ببخشید»، «معذرت میخواهم»، یا عباراتی شبیه به اینها، نشان دهندهی این است که فارغ از اتفاق ناخوشایندی که افتاده، شما قصد آزار یا آسیب رساندن به طرف مقابلتان را نداشته و ندارید. همین مسئله، به آرامتر شدن شرایط کمک میکند. هیچ کاری، یا هیچ جملهای نمیتواند جای عذرخواهی صریح را بگیرد. این که برای دلجویی از شخصی که باعث ناراحتیاش شدهایم، هدیهای بگیریم و انتظار داشته باشیم آن را به عنوان عذرخواهی تلقی کند، انتظار اشتباهی است. آن هدیه، تنها وقتی میتواند بخشی از عذرخواهی ما محسوب شود که صراحتا اظهار کرده باشیم از فلان اتفاق پشیمانیم و بابتش عذرخواهی میکنیم و این هدیه هم برای جبران ناراحتیای است که باعثش شدهایم.
گفتنِ «ببخشید» به آن سختی که بعضیها فکر میکنند، نیست. همین الان این جملات را بلند بلند با خودتان تکرار کنید:
O ببخشید که دیر رسیدم.
O ببخشید که نگفتم.
O ببخشید که سرت داد زدم.
O ببخشید که منظورت را اشتباه فهمیدم.
O ببخشید که بدون اجازه به اتاقت رفتم.
O ببخشید که نتوانستم پروژه را تمام کنم.
O ببخشید که خرابش کردم.
- ابراز پشیمانی:
عذرخواهی بدون ابراز پشیمانی، مثل کاشتن دانه در گلدان بدون خاک است! همانطور که دانه برای شکوفایی و ثمر دادن، به خاک احتیاج دارد، عذرخواهی هم برای اینکه به نتیجهی مطلوب برسد، به ابراز پشیمانی نیاز دارد. ابراز پشیمانی یعنی این که به طرف مقابل نشان دهیم از اتفاقی که افتاده، متاسفیم و اگر به گذشته برگردیم، جوری تصمیم میگیریم که شبیه اتفاق فعلی پیش نیاید. این ابراز پشیمانی، علاوه بر گفتار، باید در چهره و رفتارمان هم مشخص باشد. نه اینکه با نیش باز بگوییم «من واقعا پشیمونم که بهت گفتم به هیچ دردی نمیخوری».
- پذیرش مسوولیت:
گاهی، ما عذرخواهی و ابراز پشیمانی میکنیم ولی از زیر بار پذیرش همهی مسوولیت شانه خالی میکنیم و حتی بخشی از مسوولیت را به گردن طرف مقابل میاندازیم. به این نمونههای اشتباه از عذرخواهی توجه کنید:
O نمونه اشتباه 1: «من متاسفم که حرفهایم باعث ناراحتی شما شده. منظور من آن چیزی نبود که شما برداشت کردید. اگر دقت میکردید متوجه میشدید که حرف من کلی بود. با این حال از اینکه ناراحت شدید، عذر میخواهم.»
در واقع با این ادبیات، انگار داریم به طرف مقابل میگوییم «تقصیر تو بوده که دقت نکردی و از حرفهای من برداشت اشتباهی داشتی.» یا «تو هم در شکل گیری این اتفاق تلخ، مقصر بودهای و جا دارد به سهم خودت از من عذرخواهی کنی»! به نظرتان این مدل عذرخواهی، به اندازهی کافی، تاثیرگذار است؟
O نمونه اشتباه 2: «من معذرت میخواهم ولی پسر شما هم مقصر است که آنطوری با من صحبت کرد.»
O نمونه اشتباه 3: «ببخشید که ماشینم را جلوی پل پارک کردم؛ آخه همسایهتان گفت اشکالی ندارد.»
یادمان باشد کلمات «اما»، «ولی» و «آخه» مثل آبکشی هستند که همهی اثر و فایدهی معذرت خواهی از سوراخشان بیرون میریزد و هدر میرود. حتی ممکن است شخص مقابلِ ما را ناراحتتر کند و به این نتیجه برساند که: نمیخواهیم مسوولیت اشتباهمان را بپذیریم و فقط دنبال این هستیم که رفع تکلیف کنیم و سر و صدا را بخوابانیم.
پس بدون بهانه و اما و اگر، مسوولیت اتفاق بدی که پیش آمده را تمام و کمال بپذیریم. اگر میخواهیم توضیحی دربارهی این که چه شد که آن اتفاق افتاد بدهیم و به طرف مقابل بفهمانیم نیت بدی نداشتیم و قصدمان آزار او نبوده، مطمئن باشیم این کار را در کنار «مسوولیت پذیری» انجام میدهیم. مثلا:
O تصحیح نمونه 1: «من متاسفم که حرفهایم باعث ناراحتی شما شده. ادبیاتی که انتخاب کرده بودم، درست نبوده و این سوء برداشت را پیش آورده که منظورم با شخص شما بوده، من واقعا از این اتفاق شرمنده و متاسفم.»
O تصحیح نمونه 2: «من معذرت میخواهم که با تندی صحبت کردم. رفتارم درست نبود و نباید آن حرفها را میزدم. وقتی پسرتان گفت ... باید خودم را کنترل میکردم و به جای این که با او دهان به دهان بگذارم، بیایم و اصل ماجرا را از خودتان بشنوم. در عالم همسایگی کارم خیلی اشتباه بوده. ببخشید که ناراحتتان کردم.»
O تصحیح نمونه 3: «ببخشید که معطل من شدید. من نباید ماشینم را جلوی پل پارک میکردم. وقتی همسایهتان گفت اگر 10 دقیقهای بر میگردی، اشکالی ندارد، به این توجه نکردم که شاید یکی دیگر از ساکنان این ساختمان به مشکل بخورد. بی احتیاطی از طرف من بوده و شرمندهی شما شدم. ببخشید که اذیت شدید.»
- جبران متناسب
در بسیاری مواقع، اشتباهها به سادگی و با گفتن «ببخشید، شرمندهام»، درست نمیشوند. ممکن است اشتباه ما برای طرف مقابل، هزینههای مادی و معنوی ایجاد کرده باشد. یک عذرخواهی صحیح، عذرخواهیای هست که در آن اعلام کنیم برای جبران خطا و پوشش دادن خسارتهای احتمالی تا حد ممکن، آمادهایم.
طبیعتا جبران اشتباه، باید متناسب با اشتباه و میزان تاثیری که روی طرف مقابل گذاشته، باشد. مثلا دوستمان را از خود رنجاندهایم و برای جبران اشتباه خود، بستنی میگیریم که با هم بخوریم و حالمان عوض شود. اینجا بستنی خریدن، میتواند جبران مناسبی باشد؛ ولی اگر به ماشین یکی زدهایم و آینه بغلش را شکستهایم، نمیشود که برای جبران، بستنی بخریم یا طرف را ماچ کنیم که از دلش در بیاید. باید متناسب با آسیبی که زدهایم، جبران کنیم. اول هزینهی آینه را بدهید، بعد اگر دوست داشتید حس بهتری در طرف مقابل ایجاد کنید، مثلا بستنی هم بخرید.
گاهی ممکن است برای جبران اشتباه یا ترمیم رابطه، مجبور شوید همهی پس انداز یا پول توجیبیهایتان را خرج کنید؛ شاید گاهی مجبور شوید عدهای را که در حضورشان حرف نامناسبی دربارهی دوستتان زده بودید، جمع کنید و در حضور همه، دلخوری پیش آمده را از دل دوستتان در بیاورید؛ گاهی ممکن است تصمیم بگیرید برای این که به مادرتان نشان دهید از رفتارتان پشیمان هستید و نمیخواهید دوباره ناراحتی او را ببینید، خریدهایش را بدون چون و چرا انجام دهید. یک وقتهایی هم میتوانید از طرف مقابلتان بپرسید که چه کار کنید تا حالش بهتر شود.
- طلب بخشش
طلب بخشش، عذرخواهی ما را به مورد پذیرش واقع شدن، نزدیکتر میکند. خصوصا در مواردی که رفتارمان باعث ناراحتی زیاد کسی شده و خسارت معنوی قابل توجهی به او وارد کردهایم، از او صریحا بخواهیم ما را ببخشد. البته وقتی باید این بخشش را درخواست کنیم که مخاطبمان را به این جمع بندی رسانده باشیم که: 1) متوجه اشتباهمان شدهایم، 2) از اتفاقی که افتاده ناراحت و پشیمانیم، 3) مسوولیت کارمان را میپذیریم و 4) آمادهی جبران هم هستیم. بعد از این مراحل، اگر بگوییم «ممکن است من را ببخشی؟» این حس را در فرد ایجاد میکنیم که احساس او و حال او برایمان اهمیت دارد و دوست نداریم رنجیده خاطر بماند.
اما مراقب باشید طرف مقابل را برای بخشیدن، تحت فشار یا رودرواسی قرار ندهید. ممکن است لازم باشد مدتی با خودش خلوت کند یا از یکدیگر دور باشید تا بتواند جوانب ماجرا و صحبتهایی که مطرح کردید را جمع بندی کند. این حق را برایش قائل شوید و به او زمان بدهید. در چنین مواقعی بدون ابراز دلخوری و بداخلاقی، از او تشکر کنید که به شما فرصت صحبت و عذرخواهی داده و بگویید امیدوارید دلخوریاش کمتر شود و شما را ببخشد. مثلا: «متوجه هستم که هنوز از اتفاقی که افتاده، ناراحتی. ممنونم که فرصت دادی دربارهاش توضیح بدهم و عذرخواهی کنم. دوست ندارم از دستم ناراحت بمانی و امیدوارم یک روزی من را ببخشی. ولی الان ترجیح میدهم دیگر مزاحمت نشوم. لطفا اگر موردی به ذهنت رسید که اگر من انجام دهم، حالت بهتر میشود، یا اگر تصمیم گرفتی من را ببخشی، به من خبر بده»
- عدم تکرار اشتباه
این که بابت اشتباهی معذرت خواهی کنید و تمام مراحل عذرخواهی را هم انجام دهید ولی دوباره و چند باره همان اشتباه را مرتکب شوید، باعث میشود عذرخواهیتان بی فایده و غیر تاثیرگذار شود. پس به طرف مقابلتان هم در گفتار و هم در عمل نشان بدهید که تلاش میکنید دیگر آن اشتباه را تکرار نکنید.
چند نکتهی مهم و کاربردی دربارهی عذرخواهی:
- گاهی، لازم است صحبتهای کسی که رفتارمان باعث آسیب یا آزردگی او شده را بشنویم و اجازه دهیم طرف مقابل، از نگاه خودش ماجرا را بیان کند. او بهتر از هر کسی میتواند بگوید رفتار ما چه بلایی سرش آورده و چرا و تا چه حد رنجیده. اگر چنین تمایلی در مخاطبمان حس کردیم، به او فرصت دهیم تا در آرامش حرفها و گِلِههایش را مطرح کند. اگر سریع سراغ عذرخواهی برویم، این حس را به او منتقل کردهایم که خیلی هم دنبال رفع رنجش او نیستیم بلکه میخواهیم سر و ته قضیه را با یک «ببخشید، اشتباه کردم» جمع کنیم.
چنانچه در صحبتهایش، متوجه شدیم دچار سوء تفاهم شده یا به هر طریقی با حرفها و برداشتهایش موافق نبودیم، عجولانه اعتراض نکنیم. وسط فرآیند عذرخواهی، جای جرّ و بحث نیست. در این لحظه، طرف مقابل ما نیاز دارد حُسن نیت ما و اینکه به دنبال دلجویی از او و نه دفاع از خود هستیم، برایش قطعی شود. توضیح دربارهی سوء برداشت و ... را به زمان دیگری موکول کنید. میتوانید به گفتن همین جمله بسنده کنید: «من واقعا متاسفم که رفتارم باعث شده اینطور فکر کنی و این احساس را داشته باشی. من چنین منظوری از حرفم نداشتم و متوجه نبودم که ممکن است حرفهایم تا این اندازه تو را ناراحت کند. حالا چه کار کنم که حالت بهتر شود؟»
از آبکشهای «اما»، «ولی»، «اگر» هم استفاده نکنید! مثلا نگویید «متاسفم که ناراحت شدی ولی من چنین منظوری نداشتم». مهم نیست شما چه منظوری داشتید. مهم این است که به هر دلیلی حرف شما باعث ناراحتیاش شده. در این لحظه، باید این ناراحتی حل شود. دوباره مثال قبل را ببینید. بدون اما و اگر گفته شده:
«من واقعا متاسفم که رفتارم باعث شده اینطور فکر کنی و این احساس را داشته باشی. من چنین منظوری از حرفم نداشتم و متوجه نبودم که ممکن است حرفهایم تا این اندازه تو را ناراحت کند. حالا چه کار کنم که حالت بهتر شود؟»
- مطمئن باشید که مشکلی را که میخواهید دربارهاش عذرخواهی کنید، درست تشخیص دادهاید. همیشه تشخیص این موضوع، به سادگی و وضوحِ وقتی که مثلا چیزی را شکستهایم یا با ماشین کسی تصادف کردهایم، نیست. گاهی، ما فکر میکنیم علت ناراحتی طرف مقابل، فلان موضوع است؛ در حالی که او اساسا از چیز دیگری دلخور است. مثلا مادرم ناراحت شده و من فکر میکنم به این دلیل است که فراموش کردهام نان بخرم. ولی ناراحتی او از این است که وقتم را بیش از اندازه پای بازی با گوشی میگذارم. اتفاقی که میافتد، چیست؟ گوشی به دست و در حالی که مراقبم این دست را نبازم، میگویم «مامان ببخشید، یادم رفت نون بخرم. الان دارم میرم نونوایی» و بعد همانطور که سرم در گوشی است در را باز میکنم، کفش میپوشم و از جلوی چشمانش دور میشوم. موقع برگشت هم باز در حال بازی با موبایل وارد میشوم و در کمال تعجب میبینم با اینکه نان خریدهام، نه تنها از ناراحتی مادرم کم نشده، بلکه بیشتر هم شده!
نکتهای که در قسمت قبل دربارهی فرصت دادن به طرف مقابل برای صحبت و بیان ناراحتیاش گفته شد، کمک میکند بابت مورد صحیحی عذرخواهی کنیم.
- به هیچ وجه، مسئله را کوچک جلوه ندهیم. «اوووه، مرد گنده، من فکر کردم حالا چی شده ...» یا «ببخشید که زدم به ماشینتان. البته چند خراش کوچک است، چیز خاصی نشده». حتی اگر مسئله، کوچک بوده باشد، با این حرف، خشم و ناراحتی طرف مقابل بیشتر میشود.
- از زبان بدنی آرام و متواضعانه استفاده کنید. هنگام عذرخواهی، دست به سینه نایستید، دستتان را مشت نکنید، اگر طرف مقابل در حال صحبت است، پاهایتان را تکان تکان ندهید، ارتباط چشمی برقرار کنید.
- بعد از اینکه عذرخواهی کردنتان تمام شد، نپرسید هنوز هم ناراحتی؟ این سوال باعث میشود احساسات منفی مخاطب دوباره عود کند. او باید زمان داشته باشد که روی حرفهایتان، شجاعت و ادبی که در عذرخواهی به خرج دادهاید، به پیشنهادی که برای جبران خطایتان مطرح کردهاید، به زبان بدنتان در حین عذرخواهی، یا احیانا به نقش خود و درصد مقصر بودنش در بروز آن اتفاق فکر کند. البته شما به هیچ عنوان نباید در عذرخواهی اشارهای به این که بخشی از تقصیر با او بوده، داشته باشید. همانطور که در مرحلهی مسوولیت پذیری توضیح داده شد، بدون اما و اگر، تمام مسوولیت را به عهده بگیرید. اگر عذرخواهی را به خوبی انجام داده باشید و طرف مقابل شما هم انسان منصفی باشد، خودش به این فکر میافتد که همهی تقصیرها متوجه شما نبوده و او هم فلان جای ماجرا اشتباه کرده است.
- این که یک نفر عذرخواهی شما را بپذیرد، لزوما به این معنی نیست که کاملا شما را بخشیده باشد. ممکن است روزها یا حتی سالها زمان ببرد تا دوباره به شما اعتماد کند و رابطهاش به حالت اولیه در بیاید. اگر طرف مقابل، برایتان ارزشمند است، باید به اندازهی لازم، صبور باشید.
تمرین عذرخواهی
مطمئن باشید فقط با خواندن این چند صفحه، شما واجد مهارت عذرخواهی نشده و نمیشوید. این که مهارتی را به دست آورید، نیازمند تمرین است. پس لطفا این بخش را جدی بگیرید و تمرینها را انجام داده، در صورت تمایل برایمان ارسال کنید.
- تمرین اول: بازی در سناریوی فرضی
مواقعی که این مباحث را به صورت کارگاهی به عدهای آموزش میدهیم، در انتهای کلاس چند سناریوی فرضی تعریف میکنیم و از شرکت کنندگان میخواهیم به صورت دو به دو در نقش عذرخواهی کننده و عذرخواهی شونده، موارد آموزش داده شده را به صورت نمایشی بازی کنند. فرد عذرخواهی کننده باید تلاش کند عذرخواهی اثرگذاری انجام دهد و طرف مقابل هم حس خود را از جملات یا زبان بدن او اعلام میکند. نهایتا با نظر جمع، بعضی جملات اصلاح میشود. نفرات بعدی باید مراقب باشند در سناریوهای بعدی، نواقص یا اشتباهات سناریوهای قبلی را تکرار نکنند.
اما چنانچه این مباحث را به صورت خودخوان دنبال میکنید و امکان چنین تمرینی را ندارید، یک سناریوی فرضیِ عذرخواهی برای خود در نظر بگیرید و سعی کنید با لحاظ نمودن مواردی که تذکر دادیم، عذرخواهی تاثیرگذار و صحیحی انجام دهید. صدای خود را ضبط کنید و بعد با پخش مجدد صدایتان بررسی کنید کجای صحبتتان، نیاز به اصلاح دارد؛ کدام جملهتان میتواند باعث سوء برداشت یا ناراحتی بیشتر شود؛ چه جملهای را اضافه کنید، صدمهای که به رابطهتان خورده، بهتر ترمیم میشود؛ به عنوان شنونده، چه حسی از جملات گفته شده میتوانید داشته باشید ...
- تمرین دوم: ثبت یک مورد موفق
به مواردی که دیگران از شما عذرخواهی کردهاند فکر کنید. آیا موردی بوده که عذرخواهی طرف مقابل، به دل شما نشسته باشد و ناراحتیتان را برطرف کرده باشد؟ چه نکته یا نکاتی آن عذرخواهی را موفقیت آمیز کرد؟ آنها را به تفکیک بنویسید.
- تمرین سوم: اصلاح یک مورد ناموفق
آیا موردی بوده که از کسی عذرخواهی کرده باشید ولی او نپذیرفته باشد یا ناراحتیاش برطرف نشده باشد؟ به نظرتان چه مواردی را در عذرخواهی به درستی رعایت نکرده بودید؟ اشکالات را بنویسید و راهکار جایگزین را هم ثبت کنید.
و جملهی پایانی:
آدم حسابیها وقتی اشتباه میکنند،
فرار نمیکنند،
فرافکنی نمیکنند،
بی تفاوت عبور نمیکنند،
معذرت خواهی میکنند.
آدم حسابی باشیم!
[1]امیر مومنان میفرماید: «المَعذِرَةُ بُرهانُ العَقلِ» یعنی: عذرخواهی، نشانهی عقل است.
[2]یادگیری همیارانه، حالتی از یادگیری است که در آن دو یا چند نفر تلاش میکنند مفهومی را با یکدیگر یاد بگیرند. یکی از اهداف ما در ارائه و معرفی مهارتهای مختلف در بخش سواد زندگیِ بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص)، یادگیری همیارانه و درگیر کردن فعالانهی مخاطبان با موضوع و مشارکت و همیاری آنها برای پختهتر و کاربردیتر شدن مباحث است. لطفا در پاسخ به سوالات که با عنوان «یادگیری همیارانه» مشخص شده، مشارکت داشته باشید و با این کار، علاوه بر عمق دادن به یادگیری خودتان، محتوای موجود را برای استفادهی دیگران غنیتر و قابل استفادهتر نمایید.