عید نوروز

حَوّل حالَنا الی احسن الحال ؛ ویژه‌ی 16 تا 18 سال

veladatha

بسم الله الرحمن الرحیم

   

موضوع: معنای «احسن الحال» در دعای تحویل سال

با اهتمام: سارا انتظارخیر؛ زهرا مرادی

گروه سنی: 16 تا 18 سال (دهم تا دوازدهم متوسطه)

   

متن محتوا با عنوان «حَوّل حالَنا الی احسن الحال»

سلام به همگی.

عید نورزتان پیشاپیش مبارک. امیدوارم سال جدید، سالی پر از خیر و برکت و موفقیت برای‌تان باشد.

همیشه – از وقتی بچه بودم تا همین حالا – روزهای نزدیک سال جدید و خود عید نوروز یک حال و هوای خوبی برایم دارد.

تلاش و جنب و جوش آدم‌ها، رنگین شدن جلوی مغازه‌‌‌ها با ماهی و گل و سبزه، هوای لطیف بهاری، شکوفه‌‌‌‌های سفید و صورتی، اینکه همه در حال خرید گل و شیرینی هستند و با وجود همه‌ی مشکلاتی که دارند سعی می‌کنند خوشحال باشند و برای شروع سال جدید، آماده بشوند، خانه تکانی کنند، تخم مرغ رنگ کنند، مدل چیدن وسایل خانه‌‌شان را تغییر بدهند، کارهای نیمه تمام‌‌شان را تمام کنند، ... و خیلی چیزهای دیگر، خواه نا خواه باعث می‌شود حال همه‌مان تغییر کند.

لحظه‌ی تحویل سال، بعد از آن همه تلاش و دوَندگی، کنار یک سفره‌ی رنگین که از ماهی گُلی‌اَش گرفته تا سبزه و سنبلش به آدم حس شادی و سرزندگی می‌دهد، جمع می‌شویم؛                        کنار عزیزترین کسانی که دوست‌‌شان داریم؛              همه زیر لب دعا می‌کنند و از خدا می‌خواهند سال جدید سال خیلی خوب و پر از شادی و سلامتی و موفقیت برای خودشان و خانواده‌‌شان باشد.                     عقربه‌‌‌‌های ساعت کم کم به لحظه‌ی تحویل سال نزدیک می‌شود، همه در سکوت، ثانیه‌‌‌ها را می‌شمارند ... و بعد دست‌هایی که به آسمان بلند می‌شود و چشم‌هایی که نمناک می‌شود و زمزمه‌هایی که فضا را پر می‌کند: «یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یا مُدَبِّرَ اللَّیلِ وَ النَّهَارِ یا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَال‏»[1]

ای گرداننده‌ی دلها و دیده‌ها؛ ای تدبیر کننده‌ی شب و روز؛ ای دگرگون کننده‌ی احوال؛ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَال، حال ما را هم به بهترین حال برگردان!

{واضح است که اگر عبارات فوق را با احساس بیان نشود یا خشک و تصنعی ارائه گردد، هیچ تاثیر مثبتی در دانش آموزان نخواهد گذاشت. حال آنکه اگر مربی با محتوا خوب ارتباط برقرار کرده باشد، می‌تواند حالِ مخاطبان خود را منقلب نماید.}

بهترین حال!

{مربی روی تخته بنویسد: بهترین حال}

این دعا و خواسته در عین ظاهر ساده‌اش، مفهوم عمیقی دارد.

به نظر شما «بهترین حال» یعنی چه جور حالی؟

بهترین حال، حالی است که هیـــــــچ ناراحتی و گرفتاری و فکر و خیال نگران کننده‌ای نداشته باشیم. همه چیـــــز، خوب، نه؛ بلکه عالیِ عالی باشد. بدون هیچ غم و غصه و نگرانی.

{مربی در حالی که جملات فوق را می‌گوید، روی تخته بنویسد: غم، غصه، نگرانی و روی آنها را ضربدر بزرگی بزند.}

گاهی برای لحظاتی ما یک حال خوب را تجربه می‌کنیم. یک حسّ خوشحالی که شاید ناشی از دیدن یک دوست قدیمی که دلتنگش بودیم باشد؛ یا به دلیل برنده شدن در یک مسابقه؛ یا به دست آوردن چیزی که آرزویش را داشتیم؛ یا خوب شدن عزیزی که نگرانش بودیم؛ ... اما این حس، چقدر با ما همراه است؟ یک ساعت؟ یک روز؟ یک هفته؟ چقدر؟

چقدر طول می‌کشد تا یک چالش، یک تصادف، یک بیماری، یک شکست، ... حال خوب‌مان را به ترس و نگرانی و ناراحتی تبدیل کند؟

به نظر من «بهترین حال»، حالی است که نه یک ساعت و یک روز و یک هفته، بلکه برای همیشه شاد و خوشحال و راضی باشی.

{مربی روی تخته بنویسد شاد و خوشحال و راضی: برای همیشه.}

«بهترین حال» یعنی نه تنها من شاد باشم؛ بلکه همه‌ی مردم در همه جای دنیا با خوشی و راحتی زندگی کنند. بدون هیچ جنگی، هیچ ظلمی، هیچ دردی، هیچ مریضی‌ای، هیچ فقری. اگر من سالم و دارا و خوشبخت باشم ولی بدانم در هر دقیقه چندین کودک بی گناه در دنیا به بدترین شکل، جان خود را از دست می‌دهند، یکی زیر مشت و لگد وحشیانه‌ی یک آدم روانی، یکی به دلیل سرطان، یکی در آتش جنگ، یکی از زور گرسنگی، ... آیا می‌توانم بگویم حالم، بهترین حال است؟ آیا برای این طفل‌‌‌‌های معصوم ناراحت نمی‌شوم؟ دلم نمی‌سوزد؟

چرا. اگر دلم سنگ نشده باشد، حتما از دیدن زجر و درد و ناراحتی بقیه دلم ریش می‌شود. پس تا حال همه‌ی مردم جهان خوب نباشد، نمی‌شود گفت «بهترین حال» را دارم. بهترین حال، وقتی است که هیچ غم و گرفتاری و ظلم و جنگی و ناامنی در هیچ کجای دنیا نباشد.

{مربی روی تخته، مقابل عبارات غم، غصه و ناراحتی که قبلا نوشته بود، «جنگ» و «ظلم» را اضافه کند، روی آنها را ضربدر بزند و جلویشان بنویسد: «: در هیچ کجای دنیا»}

اما در این زمانه با این همه بلا و مصیبت و گرفتاری، چطور می‌شود توقع «احسن الحال» را داشت؟

آیا کم هستند کسانی که شرمنده‌ی زن و بچه‌‌شان هستند و با سیلی صورت خود را سرخ نگاه می‌دارند؟

آیا کم هستند کسانی که کاسه‌ی چه کنم چه کنم به دست دارند؟

کم هستند مریض‌‌‌‌های لاعلاجی که درد بیماری‌‌شان یک طرف، درد بی پولی و هزینه‌‌‌‌های بیمارستان‌‌شان طرف دیگر، آخرش هم سلامتی‌‌شان را به دست نمی‌آورند؟

کم هستند مادرانی که آب شدن فرزندان‌‌شان را مقابل چشم‌‌شان می‌بینند و کاری از دست‌‌شان بر نمی‌آید؟

کم هستند کسانی که قربانی ظلم و تجاوز عده‌ای زورگو شده‌اند؟ از خانه‌های‌‌شان آواره شده‌اند؟ عزیزان‌‌شان را در جنگ از دست داده‌اند؟ با سختی و خواری پناهنده‌ی این کشور و آن کشور شده‌اند؟

کم هستند کسانی که در اثر یک حادثه، یک سهل انگاری، یک کار اشتباه، پشیمان و غریبانه در زندان به سر می‌برند؟

وقتی که می‌گوییم خدایا؛ «احسن الحال» را به ما بده، یعنی حالی که همه‌ی این گرفتاری‌‌‌ها از همه‌ی مردم جهان برطرف شده باشد.

آیا چنین اتفاقی شدنی است؟

چگونه؟

نجات ما تنها و تنها به دست کسی است که به او منجیِ آخرالزمان می‌گویند. یعنی کسی که در آخرالزمان می‌آید و همگان را از گرفتاری نجات می‌بخشد.

و او کسی نیست جز امام زنده‌ی زمان، حضرت مهدی علیه السلام.

همان امام مهربانی که سالهاست در انتظار خواست من و تو و پدران من و تو در غیبت به سر می‌برد.         

بچه ها؛ قرار نبوده اوضاع ما اینطور باشد. قرار نبوده ما انقدر گرفتار و درمانده و سرگردان باشیم. خداوند مهربان، بهترین و دلسوزترین بندگانش را برای راهنمایی و هدایت ما فرستاد تا راه خوشبختی را گم نکنیم. اما ما انسان‌‌‌ها به جای آنکه وجود این فرستادگان آسمانی را قدر بدانیم، یکی پس از دیگری آنها را به بدترین شکل ممکن از روی زمین حذف کردیم. نه تنها به حرف‌‌شان گوش ندادیم، نه تنها با آنها مهربان نبودیم، بلکه آنها را تنها گذاشتیم تا عده ای دیگر از انسان‌‌‌ها با قساوت تمام، آنها را به شهادت برسانند.         غضب خدا برانگیخته شد. آخرین فرستاده اش را از چشم مردم پنهان کرد و گفت حالا که قدر هدایتگران دلسوز را ندانستید، آنقدر در همین جهل و بدبختی تان بمانید تا حال تان جا بیاید. آنقدر در سر و کله‌ی هم بزنید و با هم بجنگید؛ آنقدر با دست خودتان آب را، هوا را، مواد غذایی را آلوده کنید و بیماری روی بیماری درست کنید؛ آنقدر با ندانم کاری‌‌‌‌های تان گرفتاری روی گرفتاری، مشکل روی مشکل درست کنید تا قدر وجود و حضور یک راهنمای الهی را بدانید. آن وقت که به اشتباه تان پی بردید و از ته دل آمدن منجی را خواستید، آن وقت او را به فریادتان خواهم رساند.

به همین خاطر است که گفتم امام زمان سالهاست در انتظار خواست من و تو در غیبت به سر می‌برد. گرفتاری‌‌‌‌های ما را می‌بیند؛ از ناراحتی مان غصه می‌خورد؛ برای نجات ما لحظه شماری می‌کند؛ اما چون ما هنوز با همه‌ی وجود آمدنش را طلب نمی‌کنیم، خداوند اذن ظهور به ایشان نمی‌دهد.

اما بدانید فقط و فقط اوست که می‌تواند با اذن الهی حال بد دنیا را به «احسن الحال» تبدیل کند.

{مربی روی تخته مقابل «بهترین حال» بنویسد: ظهور امام زمان}

پس وقتی امسال سر سفره‌ی هفت سین نشستید و دعای تحویل سال را خواندید؛ همان وقتی که گفتید «یا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَال» یاد این بیفتید که «احسن الحال» یعنی آمدن مهدی. بعد، از ته دل دعا کنید تا امام زمان هر چه زودتر ظهور کنند و حال همه‌ی مردم را به بهترین حال تغییر بدهند.

  


[1] زادالمعاد مجلسی، ص 328.

 

بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص)

 

 

logo-samandehi

جستجو