عید مبعث

محمد (ص) هدایتگری برای همه؛ ویژه‌ی 16 تا 18 سال

veladatha

بسم الله الرحمن الرحیم

  

موضوع: رفع شبهه‌ی «حضرت محمد (ص) فقط پیامبر عربهاست»

با اهتمام: سارا انتظارخیر؛ زهرا مرادی

گروه سنی: 16 تا 18 سال (دهم تا دوازدهم متوسطه)

    

متن محتوا با عنوان «محمد (ص) هدایتگری برای همه»

سلام

چند روز دیگر عید مبعث است. وقتی می‌گویند یک روزی عید است، معمولا یک حس شادی درون‌مان ایجاد می‌شود. حالا موضوع آن عید خیلی فرق نمی‌کند. لااقلش این است که تعطیل هستیم و تلویزیون هم برنامه‌های شاد پخش می‌کند.

حالا بگویید ببینم نسبت به این عید خاص - یعنی عید مبعث - چه احساسی دارید؟

جواب صادقانه این است که بیشترِ ما احساس خاصی نسبت به این روز نداریم؛ جز اینکه خب از تعطیلی این روز استفاده می‌کنیم و احتمالا به کارهای عقب افتاده‌مان برسیم یا به دید و بازدیدی برویم.

اما بچه‌ها؛ روز بعثت پیامبر، یک روز ویژه و مهم در تاریخ خلقت است تا آنجا که حتی در اولین روزِ خلقتِ حضرت آدم علیه السلام به آمدن چنین روزی بشارت داده شده است.

وقتی خداوند، حضرت آدم را خلق کرد، به فرشته‌ها فرمود «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً»[1] من می‌خواهم جانشینی برای خودم روی زمین قرار بدهم.

فرشته‌ها یک نگاهی به حضرت آدم انداختند و یاد این افتادند که قبلا هم خدا روی زمین موجوداتی را قرار داده بود. اما این موجودات به جای عبودیت خدا، ظلم و فساد و خونریزی راه انداختند و خداوند هم به همین دلیل همه‌ی آنها را هلاک کرد. فرشته‌ها تا شنیدند که خدا باز هم می‌خواهد موجوداتی صاحب عقل و شعور را در زمین ساکن کند و تازه این بار حرف از خلافت و جانشینی خدا بر زمین است، از ترس اینکه زمین دوباره به فساد کشیده شود، با تعجب و حالتی اعتراض گونه گفتند:

"أَ تَجْعَلُ‏ فیها مَنْ یفْسِدُ فیها وَ یسْفِكُ الدِّماءَ"[2]

آیا می‌خواهی کسی را در زمین خلیفه کنی که فساد کند و خونریزی به راه بیاندازد؟

خداوند به آنها فرمود من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید.[3] من می‌خواهم از نسل این مخلوق گِلی بهترین و برترین بنده هایم پای بر زمین بگذارند و حجت و جانشین من باشند بر زمینیان![4] و گل سرسبد این جانشین‌های الهی محمد (ص) و فرزندان او هستند. در نهایت هم حکومت جهان به محمد و آلش سپرده می‌شود تا در سایه‌ی تربیت آنها همه‌ی انسانها آنگونه که ادب بندگی حکم می‌کند، عبودیت خالق شان را به جا بیاورند.[5]

پس وقتی خدا فرمود می‌خواهم در زمین خلیفه و جانشینی برای خود قرار دهم، منظورش من یا شما یا فلان شخص نبوده. بلکه «خلیفة الله» (جانشین خدا) کسی است که به اذن خدا و به عنوان نماینده‌ی خدا بر روی زمین برگزیده می‌شود تا آنچه را خدا صلاح می‌داند برای زمینیان جاری شود، از طریق این جانشین انجام شود.

اگر لحظه‌ای به این موضوع فکر کنیم، خودمان هم می‌فهمیم که نمی‌شود منظور از جانشین خدا، انسان به صِرف انسان بودنش باشد. آیا مثلا کسی مثل فرعون با آن همه ظلم و جنایت می‌تواند جانشین خدا باشد؟! آیا مثلا می‌شود هیتلر را نماینده‌ی خدا بر روی زمین دانست؟ آیا امثال داعش که به زن و بچه هم رحم نمی‌کنند و به وحشیانه ترین حالت ممکن همه را می‌کشند، جانشین خدا هستند؟ آیا مسخره نیست که بگوییم فلان شخص که اصلا خدا را به خدایی قبول ندارد و گاو و آتش و سنگ را می‌پرستد، نماینده‌ی خداست؟ آیا من و شما که در انجامِ درست کارهای روزمره‌ی خود هم مانده ایم و هرکدام‌مان می‌دانیم چه کارهای غیرعقلانی و نادرستی انجام داده ایم و می‌دهیم، می‌توانیم جانشین خدا باشیم؟ معلوم است که نه.

رییس جمهور یک مملکت وقتی بخواهد نماینده‌ای از طرف خودش به کشوری دیگر بفرستد، هرکس را که دم دستش بود نمی‌فرستد. مثلا منشی دفترش یا راننده اش را که نمی‌فرستد. او می‌گردد و از بین افراد موجود بهترین، قابل اطمینان ترین، مناسب ترین و کاربلدترین شخص را انتخاب می‌کند؛ یک سری مسایل را به او می‌آموزد، یک سری اختیارات از طرف خودش به او می‌دهد و می‌گوید مدام با من در تماس باش تا اگر مسئله‌ای پیش آمد بگویم چه کار کنی و چه تصمیمی بگیری. بعد هم او را با یکسری نشانه مثلا مهر مخصوص و معرفی نامه‌ی معتبر به صورت رسمی به آن کشور معرفی می‌کند. آن وقت چگونه بگوییم خدای دانا و حکیم همه‌ی انسان‌ها را به صِرف اینکه انسان هستند، نماینده‌ی خود روی زمین قرار داده؟ این حرف به این اندازه خنده دار است که مثلا بگوییم هر ایرانی به صِرف ایرانی بودنش جانشین و نماینده‌ی رییس جمهورش در کشورهای دیگر است. مثلا برای فلان مسئله اولین ایرانی که از راه رسید پای قرارداد را امضا کند، چون او به این دلیل که ایرانی است، نماینده و جانشین رییس جمهور کشورش است!

پس مقصود از «خلیفة الله» عده‌ای خاص از بندگان برگزیده و ممتاز خدا هستند که به امر الهی و با نشانه‌های محکم و آشکاری – مثل معجزه یا کلام‌شان که منطبق با عقل و فطرت بود – برای رساندن پیام خدا به بندگانش و همینطور هدایت آنها به میان مردم فرستاده می‌شوند.

اینها را گفتم که بگویم این عید مبعثی که شاید برای خیلی از ما جایگاه ویژه‌ای نداشته باشد، روزی است که گل سرسبد جانشین‌های خدا – یعنی حضرت محمد – ماموریت خود را برای هدایت مردم رسما آغاز کرد. روز مبعث، پیشنه‌اش نه به هزار و خورده‌ای سال پیش بلکه تا آنجا که به تاریخ آدمیان مربوط است، به خلقت آدم علیه السلام برمی‌گردد. همان روزی که خدا در پاسخ به اعتراض فرشته‌ها فرمود من می‌خواهم از نسل آدم علیه السلام برترین بندگانم را جانشین خودم بر روی زمین قرار دهم که برترین آنها محمد مصطفی و اهل بیت پاکش هستند. یعنی از همان روز اولی که خدا اراده کرد آدم علیه السلام را خلق کند، به آمدن چنین روزی بشارت داده بود و همه‌ی فرشتگان و حتی همه‌ی انبیاء و فرستادگان آسمانی آمدن پیامبر آخرالزمان را بشارت داده بودند.

و چقدر ناآگاهند کسانی که می‌گویند حضرت محمد (ص) – که همه‌ی خلقت منتظر آمدنش بوده اند – فقط پیامبر اعراب بوده و مثلا به ما که ایرانی هستیم ربطی ندارد. این حرفها فقط برای یک عده ناآگاه تر از خودشان می‌تواند جالب توجه باشد. وگرنه کدام آدم عاقلی معیار حرف درست را موقعیت جغرافیاییِ گوینده‌ی کلام قرار می‌دهد؟ مثل این است که من بگویم با دست کثیف چیزی نخورید چون مریض می‌شوید. بعد یکی بگوید چون تو اهل سمنانی و ما اهل اصفهان، پس حرفت برای ما ارزشی ندارد!

یا مثلا یک هندی نابینا شده باشد ولی برای معالجه پیش دکتری که ایرانی است و چشم خیلی‌ها را درمان کرده، نرود؛ چون او هندی نیست!

یا کاشف فلان دارو سوئدی است بنابراین من برای درمان بیماری‌ام از آن استفاده نمی‌کنم! یا از بین این همه پیشرفت پزشکی که برای نجات جان انسانها در دنیا به وجود آمده، فقط از آنهایی استفاده کنم که مخترعش هم زبان و هم ملیت من بوده!

یا اگر فلان مهندس خارجی سازه‌ای را طراحی کرده که ضد زلزله است، ما بگوییم حاضریم زیر آوار بمیریم ولی راه و روشی را که خارجی‌ها برای نجات از زلزله پیدا کرده‌اند، استفاده نکنیم!

این طرز فکر به نظرتان مسخره و ابلهانه نیست؟ من بمیرم چون حاضر نیستم از چیزی که کسی با یک ملیت و زبان دیگر ارائه کرده، استفاده کنم؟!

چطور اینجا چنین استدلالی غیر منطقی و مسخره به نظر می‌رسد اما وقتی کار به پیام هدایت و نجاتی که حضرت محمد آورده می‌رسد، بحث ملیت و قومیت وسط کشیده می‌شود؟

مگر محمد مصطفی (ص) چه می‌گوید؟

می‌گوید به جای سنگ و چوب و آتش و خورشید و ماه ... خدای یگانه را بپرستید. خدایی که رحمان است و رحیم، خدای روزی ده و مهربان، همان خدای عالمِ عادل، ... آیا منطقی است که بگوییم این خدایی که محمد (ص) معرفی می‌کند، خدای اعراب است و ما او را نمی‌پرستیم؟

حضرت محمد می‌گوید به پدر و مادرتان محبت کنید، فرزندان‌تان را دوست داشته باشید، همسایه‌تان را ناراحت نکنید، حیوانات را آزار ندهید، چیزی را که برای خودتان نمی‌پسندید، برای دیگران هم نپسندید، نظافت را رعایت کنید، دزدی نکنید، حق دیگران را ضایع نکنید، ... آیا این حرفها قوم و ملیت بردار است؟

یا اینکه اگر در اوستا از قول زرتشت بخوانیم هر کس خارپشتی را بکشد، باید دو هزار شلاق به او بزنند،[6] یا هر کس به سگی استخوان سخت بدهد یا او را بترساند، مجازاتش اعدام است[7] باید بگوییم چون گوینده‌ی این پیام‌ها ایرانی است، می‌پذیریم؟ 

جالب‌تر اینجاست که همین افرادی که عموما هم از روی قصد و غرض می‌گویند حضرت محمد (ص) پیامبر ایرانیان نیست، معمولا روشن فکرهایی (!) هستند که جملات حکیمانه‌ی شکسپیر و کنفسیوس و آلبرت کامو و آنتونی رابینز و صدها نویسنده و روانشناس و فیلسوف غیر ایرانی را با افتخار در گروههایی که عضو هستند تبادل می‌کنند!

بگذریم.

فقط می‌خواستم به بهانه‌ی عید مبعث دو مورد را تذکر بدهم:

اول اینکه مقصود خدا از «خلیفة الله» همه‌ی انسان‌ها نیستند؛ یک وقت به خودمان نگیریم. بلکه همانطور که گفتم منظور، فرستادگان و برگزیدگانی از نسل حضرت آدم علیه السلام هستند که به امر الهی برای هدایت و راهنمایی مردم برگزیده شده اند. گل سرسبد این جانشینان آسمانی حضرت محمد و اهل بیت پاکش هستند که در نهایت همه‌ی مردم زمین به سرپرستی آنها و تحت هدایت ایشان به صراز مستقیم الهی و راه خوشبختی دست می‌یابند.

دوم اینکه حواس‌تان باشد فریب حرف‌های غیر عاقلانه و بی‌منطقی که ظاهری روشنفکرانه یا وطن‌پرستانه دارند نخورید. حرف‌هایی مثل اینکه حضرت محمد (ص) فقط پیامبر اعراب بوده.                     بلکه ایشان برای هدایت همه‌ی مردم روی زمین آمدند و پیامبری شان محدود به اعراب نبوده. معیار پذیرش حرف حق این نیست که گوینده‌ی آن کلام در کدام موقعیت جغرافی قرار دارد. هیچ آدم عاقلی نمی‌پذیرد که کلام حق کسی را که هم زبان و هم نژادش نیست به جرم اینکه از ملیت دیگری است، نپذیرد اما اگر از یک هم زبان و هم وطن سخن اشتباهی شنید صِرف اینکه هم زبان اوست قبول کند.

    

حالا با این تذکرها، شاید عید مبعث امسال حس و حال‌مان، با سال‌های گذشته تفاوت کند.

بچه‌ها؛ به طور ویژه در عید مبعث از خدا بخواهید عیدیِ ما را تعجیل در ظهور آخرین خلیفه‌ی آسمانی – حضرت مهدی (ع) – قرار دهد تا با آمدن ایشان پیام هدایتی را که رسول رحمت با آغاز بعثت‌شان برای مردم آوردند، به گوش همه‌ی مردم جهان برسد و همه طعم شیرین هدایت و خوشبختی را در دوران حکومت منجی موعود بچشند. الهی آمین

  


[1] قرآن کریم، سوره بقره، آیه 30.

[2] همان

[3] "إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ": قرآن کریم، سوره بقره، آیه 30.

[4] امام حسن عسکری در تبیین کلام خدا خطاب به ملائک درباره‌ی آنچه خدا می‌داند اما ملائک به آن علم ندارند، به نقل از امیر مومنان چنین می‌فرماید: خداوند به فرشتگان فرمود: «من چیزی را می‌دانم که شما به آن علم ندارید. همانا من می‌خواهم مخلوقی را به دست خود خلق کنم و از خاندان او پیامبران و فرستادگان و بندگان صالح و امامان هدایتگر را قرار دهم و آنها را جانشین بر مخلوقاتم بر روی روی زمین نمایم تا خلق را از معصیت من نهی سازند و از عذاب من بیم‌شان دهند و به سوی فرمانبری از من هدایت نمایند و به ایشان راه من را نمایان سازند و ایشان را برای خودم حجتی بر خلق قرار دهم ...»": علل الشرایع، ج 1، ص 105.

[5] علاقندان به این موضوع، به درسنامه‌ی عهد معهود درسهای 1 تا 4 در بخش درسنامه‌های پایگاه علمی فرهنگی محمد (ص) مراجعه کنند.

[6] وندیداد، ج۳، ص ۱۳۳۰، فرگرد ۱۳، بند 3.

[7] وندیداد، فرگرد 15، بند ۵ و ۶.

  

 

بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص)

 

 

logo-samandehi

جستجو